فاطمه فریدن

آسیب وارد شده به حوزه فرهنگ و هنر طی دوران بروز بیماری کرونا به اندازه‌ای شدت یافته است که به نظر می‌رسد با محاسبه حداقلی، طی چند سال آتی نیز  قابل جبران نخواهد بود. در این میان، ضرر وارد آمده بر  ساختار سینما، فیلمسازان و سینماداران بیش از سایر مشاغل در معرض دید است. آسیب تکان دهنده‌ای که حتی گمان آن نزد  فیلمسازانی که خود را برای تولید و نمایش آثارشان در جشنواره فیلم فجر مهیا می‌کردند، بسیار دشوار بود. درعین حال با وجود آن که پس از مدتی کوتاه، شیوه اکران آنلاین، جایگزین نمایش فیلم در سینما شد اما مشکلات و معایب این شیوه هرگز -حداقل تا کنون- برطرف نشده است. 

علیرغم نظرات برخی از فیلمسازان که نمایش فیلم به شکل آنلاین را روشی مناسب و ضدمافیایی قلمداد می‌کنند اما مشکلات ریزش یا از دست دادن تماشاگران در این شیوه همچنان به قوت خود باقی است. یکی از معضلات اساسی به این طریق، مسئله قاچاق فیلم و منتشر شدن در فضای مجازی یا کانالهای ماهواره‌ای است. بی‌نظمیِ حاصل از این اتفاق علاوه بر کارگردان‌های جوان مورد انتقاد فیلمسازان پیشکسوت نیز قرار گرفته است. 

هم‌زمان با چنین جریانی، عمده مزیت اکران آنلاین را می‌توانیم به سهمِ فروش فیلم مرتبط کنیم؛ چراکه فقط در این نوع از نمایش است که سهام سینمادار و پخش کننده از این فرآیند گسترده و ناشناخته حذف می‌شود. پیش از این در شیوه سنتیِ اکران در سالن، بخش اعظم درآمد یک فیلم به سینمادار و سیستمِ پخش اختصاص می‌یافت اما با تغییر اساسیِ این مکانیسم، تنها نقطه امید برای عوامل فیلم و به ویژه تهیه‌کننده، حذف دو بخش دیگرِ این جریان پیچیده است. این مورد در خصوص آثار کمدی و پرفروش که با جذب حداکثریِ  مخاطبان در سانس‌های مختلف قادر به ادامه مسیر خودشان بودند، سودمند بود. در مقابل، این اعتبار برای آثار درجه دو و فیلم‌هایی که تحت عنوان «خاص» یا «هنری» خوانده می‌شدند، به هیچ وجه وجود خارجی نداشت. بنابراین، گزینه اکران آنلاین از جهتی برای نمایش آثاری که مردم تا آن زمان شناخت اندکی نسبت به آن داشتند و تبلیغات ترغیب کننده معدودی در مورد آنان صورت می‌پذیرفت بسیار مناسب بود. عمده این تماشاگران-تا پیش از شیوع بیماری و بکارگیری روشن آنلاین- افرادی را شامل می شدند که از شیوه تبلیغات مجازی یا حقیقی(دهان به دهان) تبعیت می‌کردند. اما با ادامه بیماری، تعطیلی اماکن فرهنگی هنری و قانون عدم خروج از منزل، به تعبیری اجباراً با این پدیده آشنایی پیدا کردند. اتفاق رخ داده و قابل توجه در این میان، دیدن فیلم های کمتر شناخته شده، تجربی و حتی مستند بود که اغلب تماشاگران تا به آن دوران نیازی به تماشای آن احساس نمی‌کردند و این بار در فرآیندی تحمیلی آن را تجربه کردند. 

با وجود موارد ذکر شده اما موضوع انحصار برای شیوه اکران نیز در این حوزه کماکان مطرح است. در حال حاضر و با استناد به شواهد موجود، بیش از ۲۰ پلتفرم مختص نمایش فیلم (فیلیمو، فیلمگردی، نماآوا، فیلم نت و…) در زمینه اکران آنلاین طراحی شده است که هر یک به صورتی بهره‌برداری خود را از فروش انجام می‌دهند. چنین فرآیندی سبب شده که به تعبیری نمایش به شیوه انحصاری در یک پلتفرم از چنگ گروهی آزاد شود و امکان اکران در بسترهای متعدد فراهم گردد. این جریان اگرچه ظاهراً ناموقت جلوه می‌کند اما دست‌کم تا مدتی قادر خواهد بود که مافیا و لابیِ انحصار را از مشت عده‌ای سودجو برباید.

نکته حائز اهمیت دیگر در خصوص موضوع مذکور، کیفیت و تنوع آثار به نمایش درآمده در پلتفرم‌ها است. فیلم‌های اکران شده در این چرخه طبق احتسابی احتمالی،  غالبا آثار فیلمسازان اول یا اصطلاحا غیرشاخص را شامل می‌شود. هرچند کاربرد  چنین اصطلاحاتی، جز آن که بر بنیان اصلی سینما ضربه وارد کند و شوق تعداد بسیاری از جوانان مستعد را به تباهی بکشاند، تبعات دیگری در پی نخواهد داشت، اما به هر صورت، یک واقعیت گریزناپذیر است.

از آن‌جا که جریان‌های رسانه‌ای و تبلیغات مستمر برای آثار تولیدی شاخص همواره عاملی در جهت نابودی استعداد جوانان و فقدان نمایش فیلم‌های آنان شده است، اتخاذ یک راهکار منطقی از سوی دولت و بالاخص مسئولینِ فرهنگی در جهت جبران چنین آسیب‌هایی ضروری است.