پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- بهمن هدایتی(روزنامه نگار اسلام‌گرا)- مثل خیلی از بحث های جدی این روزها، جرقه این یادداشت هم در گروه تلگرامی زده شد: دوست فاضلی با اشاره به خبر راه اندازی یک رستوران ویژه که کارکنانش با "وضو" و سایر مستحبات مذهبی به طبخ غذا می پردازند، نوشت: خواستم بگم فقط "سرمایه‌داری" است که می تواند از "وضو" هم اسکناس در بیاره! 

بدون کمترین تردید، این جمله، عمیقا ژورنالیستی، جذاب و به اصطلاح فضای مجازی "لایک خور" است اما ماجرا کمی پیچیده تر از اینهاست.

پیشاپیش بگویم چیزی که می خوانید لایک خور نیست، حتی ظاهرا انقلابی و عصیانگر و دل خنک کن(!) هم نیست، چیزی است که شاید عصبانی تان کند:

زبان سخن گفتن خدا با بشر در قرآن در بسیاری از آیات، کاملا منطبق بر منطق عرضه و تقاضا و خرید و فروش است، خدا جان های مومنان را می خرد، از مومنان می خواهد آیاتش را به بهای ناچیز نفروشند-یعنی به قیمت بفروشند! به قیمت بهشت- حتی در بحث مشروبات الکی برای قانع کردن مومنان به عدم شرب خمر، از فوائد آن نیز سخن به میان می آید، ولی مضار آن را بیشتر از فوائدش می شمارد و.حتی بودجه ای تحت عنوان "تالیف قلوب" برای گرویدن مشرکان به خدا و دین در نظر گرفته شده است و دهها مثال دیگر، به بیان دیگرزبان تجارت، زبانی است که انسان –به حکمتی که آفریده شده- آن را بهتر می فهمد .

خرید و فروش و اشکال پیشرفته معامله و بیع چون مضاربه و ...سرشت دنیوی انسانها است و نظام سرمایه داری هم شکل کنونی و پیشرفته همین خرید و فروش، عرضه و تقاضا است، آیا همه اجزای این نظام عادلانه است؟ قطعا نه! آیا اصولا قرار است دنیا، عادلانه و مطلوب باشد؟ نه! آیا اسلام بی هیچ شرط و تحفظی نظام سرمایه داری را پذیرفته؟ قطعا خیر! 

و سئوال مهم تر اینکه آیا دنیا و اقتصاد با شکلی به جز تجارت آزاد، مثلا با دخالت دولت و حکومت –با هر نام و عنوانی-به زندگی بهتر انسانها ختم می شود؟ تجربه بشر می گوید نه! 

آیا به هر فرایندی که در آن عرضه و تقاضای خدمات یا کالایی مشروع باشد، می توان گفت بخشی از نظام سرمایه داری است؟ احتمالا بله!

نظام سرمایه داری را می شود مباحی دنیوی نامید یا اکل میتی مخصوص زندگی دنیوی بشر، هر نامی را که برایش بپسندیم، واقعیت را تغییر نمی دهد: انسان سرشتی معاملاگرانه دارد و در "بازار" دنیا، باید روزی اش را بجوید و بخرد و خرج کند، این خاصیت البته حکیمانه دنیاست!

این جمله کلیشه ای شده است اما همچنان واقعیتی بزرگ را در خود دارد که : اسلام دینی است که شئوونات دنیوی و اخروی آن در هم آمیخته است ، چون دنیا و آخرت در هم تنیده است: طولانی ترین آیه قرآن درباره "رسید پول" است: یعنی یک امر کاملا دنیایی که اثر کاملا اخروی هم دارد: به این دلیل ساده که این پول است می تواند میان برادر و خواهر و فرزند و پدر را هم بهم بزند فلذاست که باید کاملا شفاف باشد.

سئوال دیگر: آیا قواعد و قوانین و فقه و شرعیات اسلام منجر به ایجاد سیستم و ساختاری اقتصادی خاص و حتی سرمایه دارانه نمی شود؟ به نظر می رسد پاسخ آن مثبت است، به این مثال توجه کنید: ذبح حلال!

ذبح حلال یا برند "حلال" هم نوعی امتیاز مادی آگاهانه و عامدانه شرعی است ،مناسبات و معادلات و تکامل "بازار" ذبح حلال را به برند حلال تبدیل کرده است و ذبح حلال امروز یک برند بین المللی-اسلامی است که طبعا در نظام سرمایه داری هم جایگاهی دارد،باعث سود عده ای می شود و باعث ضرر دیگری.

حال آیا می توان گفت برند حلال ضداسلامی است چون در نظام سرمایه داری و داد و ستد امروزین پذیرفته است و دارای کارکرد است؟

این رستوران یا نهادهای این چنینی، دقیقا چه کار "بد"، یا مکروهی انجام داده است که مستحق متلک باشند؟ دین با تاسیس رستوران مذهبی از معنویت تهی نمی شود، دین با کسب و کار مذهبی ها برای مذهبی ها ، اینکه مذهبی ها یک جا پاتوق کنند، یا هوای هم را در معادلات اقتصادی داشته باشند، یا بهم بخاطر عقیده مشترک، تخفیف بدهند، کالایی نمی شود، کالایی شدن و استفاده ابزاری از دین در جاهای دیگر رخ می دهد، اتفاقا شریف ترین و موثرین کارکردهای دینی را باید در بخش خصوصی جستجو کرد: هیات های مذهبی یا مساجد مستقل یا نهادهای غیردولتی دینی که دغدغه دینی دارند؛ موجی که از پائین به بالا برود، حتما ماندگار خواهد بود.

اگر کارکرد همین رستوران-که متعلق به بخش خصوصی است-را یک نهاد، ارگان؛ موقوفه یا حتی یک هیات مذهبی انجام می داد و غذای مجانی با وضو دست مردم می داد، بهتر بود؟ ننگ سرمایه داری نداشت؟ 

صدالبته که نیت صاحب و سرمایه گذار رستوران مهم است، و  نیت خوانی با خداست ولی قطعا کسانی که در آن رستوران یا جاهای اینچنینی خدمات دلخواه مذهبی شان را می خرند را نمی توان با هیچ منطقی سرزنش کرد.

اینکه سلیقه مذهبی باعث ایجاد یک ارزش افزوده، کسب و کار و تجارت حلال و حتی سبب فرهنگ سازی و تبلیغ سبک زندگی اسلامی شده، جای نگرانی دارد؟ به راستی کدام بهتر است؟ غذای دلخواهی را که دوست داریم شرایط و مستحبات و "پاکی" مذهبی اش کاملا رعایت شده باشد، حالمان را خوب کند و "بخریم" و سودی هم عاید فروشنده شود، یا اساسا چنین غذایی را نخوریم؟ یا این نوع تجارت ها را مذموم بشماریم و ممنوع کنیم؟ دنیا با همه لوازم و شرایطش، مسخر انسان شده است تا روزی اش را به کف آورد، رزقی که می تواند کثیر باشد یا کم، انسانی که می تواند در عین فقر، حریص و دلبسته دنیا باشد یا بالعکس، در عین ثروتمندی و تولید ثروت و در اختیار داشتن ابزار تولید و ... دل به دنیا نبسته باشد ؛ آیا ما پول وضوی کارکنان رستوران را می دهیم و آنها بخاطر رضایت ما وضو می گیرند یا فقط مساله این است که یک پاتوق و تفرج گاه مطلوب مذهبی ها برایمان سنگین و غیرقابل هضم است؟ می بینید که موضوع به این سادگی ها نیست!

اساسا با نگاه مخالفی که وصفش رفت؛ بسیاری از کسب و کارها، هر کاری که به نوعی با دین مرتبط است، ممنوع خواهد بود: از  مهرفروشی، جانمازفروشی، فروش تسبیح بگیرید تا حتی انتشار و فروش کتب مذهبی و عقیدتی وحتی قرآن کریم، حتی از قصابی هم که موقع ذبح گوسفند بسم الله می گوید نباید گوشت خرید چون سرمایه داری حتی از چاقوی ذبح هم اسکناس درمی آورد! یا  مرده شور و غسال هم جزیی از نظام سرمایه داری است چون از میت هم اسکناس در می‌آورد و ...!