پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سيد مصطفي صابري- مدت طولاني بود که تلويزيون از داشتن يک سريال کمدي استاندارد که هم خوب مخاطب را جذب کند، هم خوب بخنداند و هم حرفي براي گفتن داشته باشد محروم بود، آثاري مثل «پايتخت» هم مناسبتي، کوتاه و گذرا بودند و جاي کمدي‌هاي‌ موفق 90 شبي را پر نمي‌کردند. اين روند ادامه داشت تا اين که در برنامه سال تحويل نوروز 93 مهران مديري وعده داد در سال 93 به تلويزيون برگردد، اواسط سال خبرهايي درباره پيش توليد سريال که قرار بود اسمش «اتاق عمل» باشد به گوش رسيد، اما سريال بنا به ملاحظاتي تغيير نام داد و بعد از مدتي در نوروز 94 پخش شد تا اين که اخيراً خبر رسيده سريال به خاطر اعتراض هايي که به آن شده از چند قسمت ديگر با داستان جديدي پخش خواهد شد.

در حاشيه مديري (8)

در پرونده‌امروز به سراغ اين موضوع رفتيم که ظرفيت جامعه ما در قبال آثار اين چنيني چگونه است؟ روند ساخت و پخش سريال مديري که اسمش به «در حاشيه» تغيير يافت با چه حواشي مواجه بوده است و به آثاري مي‌پردازيم که شايد با موضوعات حساسي هم شوخي کرده‌اند، اما اعتراضي در پي نداشتند. اما پيش از همه اين‌ها بايد کمدي را بشناسيم تا بهتر شرايط را درک کنيم. کمدي از واژه يوناني Komoidia گرفته شده و به کنشي نمايشي گفته مي‌شود که هدف اوليه اش خنداندن است، اما هدفي مهم تر را در نظر دارد، طوري که صاحبنظراني مثل برتولت برشت وظيفه کمدي را هجو مناسبات نابهنجار اجتماعي براي رسيدن به جامعه مطلوب مي‌دانند. البته اين نظر بي سابقه نيست؛ ارسطو در بوطيقاي خود به نوعي همين کارکردها را براي کمدي تعريف مي‌کند که خلاصه اش مي‌شود فعاليتي هنري که ضمن خنداندن مخاطب کجتابي‌هاي‌ رفتار فردي و اجتماعي مردم و مسئولان را به منظور تغيير، توصيف مي‌کند و براي ذهن مخاطب حکم يک زنگ تفريح را دارد تا حرف‌هاي‌ جدي را با بياني طنز دريافت کند و به خاطر همين استراحت دادن به ذهن مخاطب، از رفتارهاي پرخطرش مثل پرخاشگري هم پيشگيري مي‌کند و انگار همزمان تفريح و سرگرمي و آموزش و پيشگيري را پيش مي‌برد. حتي در همان دوره ارسطو نمايشنامه نويسان يوناني مثل آرستيوفان همين کار را در ميدان‌هاي شهر و محل تجمع مردم با حضور فرمانرواها انجام مي‌دادند. در مسير انجام اين مهم بايد در نظر داشت که کمدي از تراژدي بسيار دشوارتر و خلاقانه تر است چون فقط اجرا در آن اهميت ندارد و اگر ايده‌هاي‌ داستاني و موقعيت‌هاي‌ فانتزي شکل نگيرد و مخاطب نخندد اهداف اوليه هم تامين نشده است، مگر آن که کمدي سياه و تلخي را مدنظر داشته باشيم. در تراژدي، مخاطب راحت تر با شخصيت‌ها همراه مي‌شود و همذات پنداري مي‌کند، اما چون در دنياي فانتزي تر کمدي، واقعيت فداي خلق موقعيت و تخيل مي‌شود منطق ماجرا تفاوت مي‌کند. پس کمدي از چند جنبه محتوا، فرم و هجو مناسبات زندگي مردم با دشواري هايي مواجه است و ممکن است آن را در مسير نادرستي قرار دهد که فقط با ابزار سخيفي، خنداندن را هدف قرار دهد. در اين بين در هر جامعه‌اي‌ بر اساس قوانين و ارزش‌ها مميزي هايي وجود دارد که شامل مميزي رسمي و اجتماعي است. گاهي مميزي اجتماعي که از سوي مخاطبان اعمال مي‌شود روي مميزي رسمي تاثير مي‌گذارد، اما وقتي اين مميزي اجتماعي هدفمند است که مردم با کمدي و اهدافش آشنا باشند و مرز شوخي و توهين را بدانند. در بيشتر اوقات، مردم ما با کمدي‌هاي‌ سينما و تلويزيون با سعه صدر برخورد مي‌کنند؛ گاهي هم ممکن است از شوخي‌هاي‌ يک اثر برنجند، اما تريبوني براي اعتراض نداشته باشند، اما اين روزها ماجراي اعتراض هزاران نفر از پزشکان به سريال مديري ابعاد متفاوتي نسبت به هميشه دارد که با اين مقدمه آن را بررسي مي‌کنيم.

در حاشيه مديري (7)

مروري بر اعتراض اقشار و اصناف مختلف جامعه به فيلم سازان/ چرا ما؟
آذر صدارت- يکي از دشواري‌هاي‌ حرفه ايِ سال‌هاي‌ اخير فيلمسازان کشورمان در حوزه‌هاي‌ طنز و اجتماعي، اين است که بايد مراقب باشند؛ کاراکترهاي منفيِ قصه شان و حتي گاهي شخصيت‌هاي‌ خنثي، شغل خاص يا لهجه خاصي نداشته باشند! موضوعي که دستمايه ساخت سريالي در شبکه نمايش خانگي يعني «ابله» هم شد. يعني قصه فيلمنامه نويسي که نمي‌دانست بالاخره شخصيت اصلي قصه اش بايد کجايي و چکاره باشد؟ در سال‌هاي‌ اخير، آنقدر واکنش‌ها و اعتراضات اقشار و اصناف مختلف جامعه، فيلم سازان را با محدوديت هايي مثل شکايت حقوقي، جلوگيري از پخش يا نيمه کاره رها شدن کار مواجه کرده که معمولا کاراکترهاي فيلم‌ها و سريال هايمان، آدم هايي هيچ کاره و بي هويت مثل شخصيت‌هاي‌ «شب‌هاي‌ برره» و در ديگر موارد اغلب با لهجه تهراني تصوير مي‌شوند. آخرين نمونه از اين اعتراضات هم مربوط به سريال «اتاق عمل/ درحاشيه» مهران مديري بود که حتي قبل از اين که پخش شود هم با چالش مواجه شد و نهايتا پس از تغييراتي در اسم و قصه، مجوز پخش گرفت و اين حواشي همچنان ادامه دارد. در ادامه، سرکي کشيده‌ايم به سابقه اعتراض‌هاي‌ اقشار و اصناف مختلف به فيلم‌ها و سريال‌هاي‌ توليد شده ايراني.

اعتراض به سريال

همه حاشيه‌هاي «در حاشيه»
مصطفي قاسميان- اوايل تابستان سال گذشته براي اولين بار مدير گروه فيلم و سريال شبکه تهران از آغاز پيش توليد سريالي به نام «اتاق عمل» خبر داد که شايد فکرش را هم نمي‌کرد تا اين حد «در حاشيه» باشد. اين مجموعه که در آن زمان قرار بود از شبکه تهران پخش شود، پُلي بود که براي بازگشت مهران مديري کارگردان موفق دهه 70 و 80 به تلويزيون تدارک ديده شده بود. در ابتدا قرار بود از اواخر شهريور سال 93 پخش سريال آغاز شود ولي به دلايل مختلفي اين موضوع به تعويق افتاد تا بالاخره در 12 مهر با آغاز تصويربرداري، پخشش به دي ماه موکول شد. اما در آذرماه و بعد از تصويربرداري چند قسمت، متوقف و قرار شد فيلمنامه سريال بازنويسي شود! اسفندماه بالاخره جلسات مشترک صداوسيما و وزارت بهداشت نتيجه داد و فيلمبرداري ادامه پيدا کرد. همان زمان قرار شد نام سريال که تا قبل از آن «اتاق عمل» بود، به «در حاشيه» تغيير يابد و به جاي شبکه تهران، از شبکه 3 پخش شود. اما درحالي که به نظر مي‌رسيد همه چيز طبق روال عادي پيش مي‌رود، نامه وزير بهداشت به رئيس سازمان صداوسيما که از نگراني پزشکان و وزارت از مخدوش شدن اعتماد مردم نسبت به پزشکان مي‌گفت، هواداران برنامه‌هاي‌ مهران مديري را نگران کرد. 2 روز بعد اصغر پورمحمدي معاون سيما در نامه‌اي‌ به وزير بهداشت، «در حاشيه» را نه تنها نشانه تحقير و ناديده گرفتن ارزش‌هاي‌ صنفي پزشکان ندانست، بلکه در راستاي ايجاد نشاط و آرامش در جامعه عنوان کرد. در نهايت انتظار دوستداران مديري به سر رسيد و پس از ايام عزاداري فاطميه، پخش سريال «در حاشيه» شروع شد.

در حاشيه مديري (5)

در همان روزها وزارت بهداشت در نامه‌اي‌ توضيح داد که وزير بهداشت تنها دغدغه‌هاي‌ خود را از پخش اين سريال مطرح کرده و هيچ درخواستي مبني بر جلوگيري از پخش اين سريال در نامه مذکور مطرح نشده است. اما پس از پخش حدود 10 قسمت، شنبه همين هفته رئيس کل سازمان نظام‌ پزشکي نامه‌اي‌ به رئيس صداوسيما نوشت و از «تخريب رابطه بين پزشک و بيمار» در «برنامه‌هاي‌ غيرآگاهانه و بعضاً مغرضانه» گفت. او در نامه اش از محمد سرافراز خواسته تا فراموش نکند «طي اين سال‌ها جامعه خدوم پزشکي بوده است که از حقوق واقعي خود گذشته و يارانه نظام سلامت را از جيب خود پرداخت کرده است.» رئيس اين سازمان در نامه اش مجموعه در حاشيه را «سريال به ظاهر طنزي» خوانده بود که «در آن پزشکان به نحوي به سخره گرفته مي‌شوند که تصويري غيرمنصفانه و همراه با لودگي از آن‌ها نمايش داده مي‌شود که نه فايده‌اي‌ در اصلاح امور دارد و نه سبب ساز شادي است.» اين حاشيه‌ها به اطلاعيه سايت رسمي سازمان نظام پزشکي رسيد: «آيا در اعتراض حضوري (با کسب مجوزهاي لازم) به پخش برنامه هتاکانه «در حاشيه» و رويه صداوسيما، به صورت قطعي حضور مي‌يابيد؟» و بنا بر اعلام مشاور رئيس سازمان، تا روز يکشنبه «7 هزار نفر پزشک براي شرکت در تجمع اعلام آمادگي کرده‌اند.» اما بعد از اين اعتراضات، مدير شبکه سه گفت: «بايد ديد نگراني‌ها تا چه حد با واقعيت منطبق است چون «در حاشيه» يک سريال طنز است و بايد آن را با همين نگاه در نظر گرفت.» او از سابقه مهران مديري گفت: «آقاي مديري پيش از اين هم در کارهاي خود از اين نوع شوخي‌ها داشته است. به طور مثال در سريال «مرد هزار چهره» علاوه بر قشرهاي ديگر با پزشکان هم شوخي کرده و يا در مجموعه «شوخي کردم» هم فضايي نزديک به فضاي فعلي را داشته است و توهين از آن برداشت نشده است.»

مدير شبکه سه در عين حال از طراحي «فاز بعدي» سريال گفته که «طراحي آن براساس بازخوردها و واکنش‌هاي‌ مخاطبان نسبت به فاز اول صورت مي‌گيرد و مي‌تواند مسير ديگري را در پيش بگيرد.» ظاهراً قرار است فاز اول مجموعه که تا قسمت سي و پنجم (پيش از ماه مبارک رمضان) ادامه دارد، به همين منوال پيش برود و بعد از ماه رمضان، روند سريال عوض شود يعني به نوعي سريال ديگر تبديل شود.

در حاشيه مديري (6)

نگاهي به سريال‌ها و برنامه‌هايي که با وجود شوخي‌هاي خاص، اعتراضي نداشتند/ شوخي را باور کنيم

مازيار حکاک- اعتراض به سريال‌ها و برنامه‌هاي‌ تلويزيوني اگرچه هر از گاهي در رسانه‌ها سرو صدا مي‌کند، اما در بيشتر موارد هم با هيچ گونه واکنشي ازسوي برخي شهرها و صنف‌ها مواجه نمي‌شود در حالي که به نظر مي‌رسد در مواردي حق دارند که اعتراض کنند. کلا در 90 درصد سريال‌هاي‌ تلويزيوني مردم شهر تهران سوژه هستند و از دزد تا قاچاقچي، از اين شهر نمايش داده مي‌شوند، اما کمتر ديده‌ايم که مردم اين شهر اعتراض کنند. درست است که دزدان و قاچاقچيان هيچ وقت نمي‌توانند اعتراضي هم داشته باشند، اما واقعيت اين است که نشان دادن همين دزد و قاچاقچي از شهري به غير از پايتخت، با اعتراضات وسيعي همراه خواهد بود. البته اين موضوع درباره ساير شهرهاي بزرگ هم صدق مي‌کند. نوعا ديده‌ايم در بيشتر سريال‌ها کارگر ساده دل مشهدي است يا تيپي مثل آقوي همساده در مجموعه کلاه قرمزي شيرازي است و يا حتي مردمان شهرهاي بزرگي مثل اصفهان و يزد سوژه سريالي مي‌شوند (مثل شخصيت‌هاي‌ قاعوتي و سق سياه در دهه 70) اما کمتر ديده‌ايم مردم اين شهرها واکنشي داشته باشند. اگر هم اعتراضي شده، بيشتر در خصوص اداي لهجه توسط بازيگران بوده، تا توهين قلمداد کردن فيلم و سريال.

در حاشيه مديري (4)

شوخي‌ها و آثاري که هيچ وقت شر نشدند!
اگر به سريال‌هاي‌ تلويزيوني سال‌هاي‌ اخير نگاهي بيندازيم بسيار بوده‌اند سريال هايي که يک شغل و يا صنف را به شوخي و حتي مسخره گرفته‌اند. درباره فوتباليست‌ها چندين و چند سريال ساخته شده که از جمله آخرين کارها مي‌توان از «آخرين بازي»، «2-5-3» و «پژمان» نام برد که اگرچه اندک مخالفاني داشتند، اما بيشتر فوتبالي‌ها از آن راضي بودند و از بابت به تصوير درآمدن بسياري از زشتي‌ها و مفاسد فوتبال، ابراز خوشحالي مي‌کردند. به غير از فوتبالي‌ها در سريال «کمربندها را ببنديم» و «بدون شرح» مشاغلي مثل خلبانان، عوامل فرودگاه، خبرنگاران و عوامل رسانه سوژه شدند اما اين سريال‌ها با کمتر واکنشي همراه بود. در سريال «شبکه سه و نيم» با خود عوامل تلويزيون شوخي شد. حتي چندي پيش در سريال «ساختمان پزشکان» با جامعه پزشکي و از آن بيشتر با منشي‌ها شوخي شد، اما واکنشي ديده نشد و بسيار نمونه هايي که هيچ وقت اعتراض فراگيري در پي نداشتند مثل جماعت راننده کاميون که با وجود چهره خشني که غالباً در آثار تصويري از آن‌ها سراغ داريم کمتر دم از اعتراض زده‌اند.

در حاشيه مديري (3)

چرا بعضي از سريال‌ها هيچ حاشيه‌اي‌ ندارند؟!
اگر بخواهيم دلايلي براي اينکه بعضي ازسريال‌ها و برنامه‌ها واکنشي در پي نداشته اند بيان کنيم در درجه اول بايد گفت که احتمالاً آن سريال خنثي است و حرفي براي گفتن ندارد. در کنار اين سريال هايي که ديده نمي‌شوند حاشيه‌اي‌ هم ندارند. غير از اين، معمولا وقتي عوامل سازنده سريال خودشان اهل همان شهر و ديار باشند مردم آن شهر ارتباط بيشتري برقرار مي‌کنند مثل اتفاقي که درخصوص فيلم تازه اکران شده «ايران برگر» افتاده، يا شوخي هميشگي محمد رضا هدايتي با لهجه زابلي و شوخي داريوش فرضيايي (عمو پورنگ) با لهجه گيلکي. جداي از همه اين ها، وقتي افراد از هر صنفي دوست دارند مشکلات شان بيان و به چالش کشيده شود واکنش کمي نشان مي‌دهند چون مي‌دانند شوخي با هر صنفي مچ افرادي را باز مي‌کند که مشکل دارند نه تمام آن صنف.

در حاشيه مديري (2)

واقعيت ماجرا اين است که اگر هر شهر يا صنف بخواهد کوچک‌ترين شوخي را مورد اعتراض قرار دهد ديگر تلويزيون نبايد سريال بسازد و بايد 24 ساعته مستند تماشا کنيم تا به کسي برنخورد. البته حفظ احترام اصناف و قوميت‌ها واجب است، اما در اين زمينه مي‌توان به نظارت دقيق رسانه ملي اعتماد بيشتري کرد.