به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، سپیده کیانی در یک پزشک نوشت: روبات‌ها موجودات عجیبی هستند. هم می‌توانند رقیبی برای انسان‌ها باشند و طبق نظریه استیون هاوکینگ و الون ماسک جایگزین هوش انسانی شوند و هم می‌توانند بدل روباتیک خودمان باشند و برخلاف ما، زندگی ابدی و نامحدود داشته باشند. در حالی که بسیاری از دانشمندان از آینده دنیای روباتیک وحشت و واهمه دارند و چشم‌انداز زندگی انسان و روبات در کنار یکدیگر را خطرناک قلم‌داد می‌کنند، عصب‌شناسی به نام راندال کوِن (Randal Koene) سعی می‌کند یک کپی از مغز خود بسازد و یک روبات داشته باشد که همانند او فکر کند و تصمیم می‌گیرد. وی دارد روی شبیه‌ساز کامل مغزی کار می‌کند که می‌تواند طی فرآیندی تمام مغز ما را روی یک کامپیوتر آپلود کند؛ با نگاشت مغز و یافتن مکانیسم‌های رخ داده و تکرار این مکانیسم‌ها به صورت کد. جورجیا رُز گفت‌وگویی با این عصب‌شناس درباره این ایده و چیزی که در سرش پیرامون آپلود مغز به روی کامپیوتر می‌گذرد، انجام داده است. سوالات هوشمندانه‌ای که در این گفت‌وگو مطرح شده است و زاویه دیدی که این دانشمند عصب‌شناس درباره فرآیندهای ذهنی و نحوه انتقال آن‌ها مطرح می‌کند، خواندنی و مانند رمان‌های علمی تخیلی است. کما اینکه جرقه این ایده نیز از یک رمان به ذهن راندال منتقل شده است.

پیرامون این ایده، برای اولین بار به چه چیزی فکر کردید؟ «من قصد دارم مغزم را روی یک کامپیوتر آپلود کنم؟»

وقتی که ۱۳ ساله بودم، رمان «شهر و ستاره‌هایش» از آرتور سی کلارک را خواندم. در این رمان، در آینده‌ای دور، شهروندان جاودانه می‌شوند. یک کامپیوتر غول‌پیکر مرکزی در شهر اجرا می‌شود که می‌تواند دست به ساخت‌وساز افرادی بزند که در بانک حافظه‌ای شهر ذخیره شده‌اند. برای من، یک کشف فوق‌العاده از این ایده اتفاق افتاد. اطلاعاتی مانند افکار ما و چیزهایی که می‌سازیم و واقعاً ما را از دیگران متمایز می‌کنند، به تدریج از جهان محو می‌شوند و افت می‌کنند. این داستان را در دوره‌ای خواندم که به شدت به اکتشاف و شیوه‌های خلاقانه علاقه‌مند بودم. البته، بیشتر افکار ناامیدکننده من خارج از این زمان بودند. در این زمان فکر می کردم هر چیزی دست یافتنی است. در آن دوره خود من محدودیت‌هایی داشتم. مثلاً از دنیای اطراف و توانایی‌های فیزیکی شناخت کمتری داشتم و سرعت فکر و تخیل و ساختن‌ام محدود بود.

اگر ما به تعاملات خودمان با اطلاعات فکر کنیم، توانایی‌هایی کسب می‌کنیم و درهایی باز می‌شود که فراتر از محدودیت‌های فعلی هستند. اگر شما بتوانید خودتان را بهبود بدهید، تقریباً به طور دلخواهی می‌توانید تمام مرزها را عقب برانید. از آن زمان به بعد چندین سال روی این هدف کار و تلاش کردم و سعی داشتم بینش و خواسته کافی برای هدفم داشته باشم. چیزی که همه چیز را ممکن می‌سازد، «بسترهای ذهنی مستقل» یا «Substrate-Independent Mind» است.

بستر ذهنی مستقل چیست؟
بستر ذهنی مستقل یا SIM هوش مصنوعی به تنهایی نیست، بلکه نمونه جدیدی از ذهن انسانی خاص است، ذهن انسانی که به کامپیوتر دانلود شده است. ۹۹٫۹ درصد عصب‌شناس‌های جهان معتقداند که مغز یک مکانیسم است. چیزی است که محاسبه می‌کند، چیزی است که توابع را اجرا می‌کند. اگر شما تصویری بیرونی از نحوه کار مغز به دست آورید، می‌توانید برای آن جایگزینی بسازید. در حال حاضر، این ایده که قطعه کوچکی از مغز را انتخاب کرده و بعد ماکتی از آن بسازید، یکی از جریان‌های اصلی علم محسوب شده و به خوبی قابل درک است. بنابراین، چرا نباید بتوانیم این ماکت‌سازی را برای کل مغز انجام بدهیم؟ و چرا نتوانیم این مغز جایگزین را به روی یک کامپیوتر آپلود کنیم؟ به طوری که بتوانیم اطلاعات بیشتری را پردازش و بهتر ذخیره کنیم؛ کاری که یک کامپیوتر می‌کند. سازمان‌دهی افکار درون یک پوشه تا بتوانیم هر زمانی به آن‌ها دسترسی داشته و انتخاب کنیم.

بنابراین، اگر در آینده قادر به دانلود مغز ما باشید، بدن بدون مغز فقط ژنتیکی رشد می‌کند؟ یا ما در محیط‌هایی مانند کامپیوتر زندگی می‌کنیم؛ مانند یک ربات یا آندروید؟

این می‌تواند برای زندگی در دنیای مجازی جذاب و قابل توجه باشد. شاید بدن‌هایی که برای زندگی در این محیط‌ها ساخته نشده‌اند اما می‌توانند در جاهای دیگری زندگی کنند، مانند فضا. زندگی روی زمین به اکسیژن نیاز دارد، که به صورت طولانی لازم نخواهد بود. اما شاید ما برای زندگی در این محیط‌های مجازی جدید به چیزی جایگزین شبیه فناوری کلاود نیاز داشته باشیم. این مسئله فقط منحصر به فضای زندگی ما نیست، بلکه دلایلی بیولوژیکی برای مرگ و میر و ناپدید شدن دارد. شما ممکن است یک پروژه هنری یا عملی انجام داده باشید که پس از مرگ‌ طبیعی‌تان ادامه یابد.

چگونه می‌توانید ذات و جوهره ما را نگاشت کنید؟ چگونه می‌توانید هویت افراد را به یک سری کد تبدیل کنید؟

 همه این‌ها توسط چیزی به نام  connectome انجام می‌شوند؛ روشی که یک سلول عصبی به سلول‌های عصبی دیگر متصل می‌شود. هنگامی که شما تلاش می‌کنید تصمیمی بگیرید، فعالیت مغزی شما از یک مکان به مکان دیگری سوق داده می‌شود. این تغییر مکان یک تابع اتصالات سیناپسی است و از این واقعیت ناشی می‌شود که آن‌ها در یک مکان خاص ساخته می‌شوند که شما آن را نوعی از حافظه می‌دانید.

تعریف مفهوم معروف حافظه از منظر یک مهندس با یک دانشمند متفاوت است. دانشمند حافظه را «یک عمل قبلی که روی یک عمل آینده تاثیر می‌گذارد» می‌بیند. این تعریف بسیار فراتر از چیزی است که شما دو دقیقه پیش گفتید یا چیزی که ما از چهره مادربزرگ‌مان به خاطر داریم. حافظه چیزی است که به یک پیانیست با تمام جزئیات کمک می‌کند در کنسرت‌ها خوب بنوازد یا یک مدیر اجرایی یک تصمیم کسب‌وکاری مهم و خاص بگیرد. دلیل این فعالیت‌ها، تجربه قبلی در کنار یک طرح اولیه است که هر فرد از بدو تولد با توجه به دی‌ان‌ای خود دارد. این‌ حافظه همه‌چیز درباره شخصیت شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و تمام ویژگی‌هایی که شما را شما کرده، دربر دارد.

آپلود ذهن یک امر خودآگاه است؟ در حالت هوشیاری انجام می‌شود؟
من باور دارم تمام چیزی که ما از خودمان نشان می‌دهیم، تمام فعالیت‌های مغزی و همه تجربیات‌مان، توابع ذهنی هستند. این یک امر خودآگاه است. اینکه در اطراف شما چه خبر است و چه‌کار می‌کنید و چه تجربیاتی دارید، آگاهانه است. تجربه یک مکانیسم است، فرآیندی که در درون مغز شما اتفاق می‌افتد. بنابراین، اگر شما یک کپی از تمام این فرآیندها بسازید، پس من متقاعد خواهم شد که این کپی شامل خودآگاهی نیز هست.

درباره طنز یا همدلی چه نظری دارید؟
اگر شما یک کپی دقیق از کل مغز تهیه کنید و تنها کپی از بخشی از مغز، مثلاً احساسات نباشد؛ چرا نباید شامل طنز هم باشد؟ چرا نباید شامل همدلی هم باشد؟ شما در SIM همان حس شوخ‌طبعی را دارید که برای انجام یک فعالیت خواهید داشت. حس شوخ‌طبعی نیز یک فعالیت مغزی و یک مکانیسم و فرآیند همانند فعالیت مغز در هنگام نواختن پیانو برای قطعه‌ای از بتهوون است.

اگر ذهن من را روی یک کامپیوتر آپلود کنید، من واقعی و کامپیوتر توانایی به اشتراک‌گذاری افکار را دارند؟
در آینده ممکن است عملی شود. شما برای انجام دادن چنین کاری باید دسترسی کافی به هر دو مغز داشته باشید و یک کانال ایجاد کنید، چیزی شبیه کانال‌های رادیویی منحصربه‌فرد میان سلول‌های عصبی. بنابراین، شما می‌توانید یک تصویر از فعالیت مغزی یک فرد برای دیدن یک صحنه یا جسم روی سلول‌های عصبی مغز بعدی ببینید. همچنین، اگر شما دسترسی کافی داشته باشید، می‌توانید دسته‌ای از افکار را مرتب‌سازی کنید. مثلاً می‌توانید به تمامی افکار ذهنی من درباره این پروژه دسترسی داشته باشید.

دلیل اصلی‌ آپلود ذهن‌تان چیست؟
فکر می‌کنم دلیل اصلی این است که معتقدم انسان به صورت جداگانه و به عنوان یک گونه موجود زنده، می‌تواند از منافع فوق‌العاده‌ای برای انطباق بیشتر سود ببرد. در حال حاضر، فناوری اطلاعات روشی است که می‌توانیم با آن به توسعه بیشتر فکر کنیم و حجم زیادی از اطلاعاتی که در جریان هستند را درک کنیم. تنها ماشین می‌تواند کمک‌مان کند. فرم دیگری از زندگی وجود دارد که با ما در رقابت است و ما آن را به عنوان AI یا هوش مصنوعی می‌شناسیم. یا زندگی ناشناخته‌ای که در اکتشافات‌ ازش صحبت می‌کنیم یا شاید حیواناتی که با افزایش ضریب هوشی روبرو هستند. اگر گونه دیگری از زندگی وجود دارد که بدان فکر می‌کنیم و هدف ما است یا اینکه در حال تغییر محیط زندگی فعلی‌مان برای رسیدن به آن هستیم، این تطبیق‌پذیری بیشتر می‌تواند مثبت باشد.

مغز کپی شده چگونه از بیرون بدن ارگانیک ما می‌تواند روی جنسیت یا تولیدمثل تاثیر بگذارد؟
تصور می‌کنم وقتی ما به تولید فرزند تمایل داریم، موجود جدیدی ساخته خواهد شد که مشتق شده از خودمان یا گروه‌هایی از خودمان است. گاهی اوقات فرزندآوری از طریق تولیدمثل طبیعی رخ می‌دهد ولی ممکن است راه‌های جالب خلاقانه دیگری برای ساختن یک ذهن جدید با ویژه‌گی‌ها و اشکالات فیزیکی جدید وجود داشته باشد. شاید هم نه، راهی وجود ندارد. من گمان می‌کنم کاوش‌های جدید در یافتن روش‌هایی برای ساختن ذهن جدید نقش به‌سزایی داشته باشند. تصور می‌کنم ما هنوز در حال تجربه ارتباطات میان انسان‌ها، پیوندها یا تمایلات جنسی هستیم. بنابراین، کاوش‌های جدید روش‌هایی برای تولید مثل و مسایل جنسی خواهد یافت که تنها محدود به جنس بیولوژیکی نباشند. فکر می‌کنم در آینده گزینه‌های بسیاری پیش‌‌رو خواهیم داشت. در حال حاضر، درجه‌ای از این کاوش‌ها در حال رخ دادن هستند. همچنین، بسیار بعید می‌دانم رابطه جنسی و تولیدمثل در مفهوم گسترده‌تر از تعاریف خود، در این فرآیند کپی ذهن ناپدید شوند. ممکن است یک گونه پر جنب‌و‌جوش‌تر از فرآیندهایی باشند که تا کنون شناختیم.

تا دیدن اولین آپلود ذهن چقدر فاصله داریم؟
اکنون، ذهن یک کرم آپلود شده است. اما این ذهن‌ها با ذهن پستان‌داران بسیار متفاوت هستند و کارکرد دیگری دارند. حدس می‌زنم در مدت ده سال آینده بتوانیم ذهن یک مگس میوه را آپلود کنیم. البته، آپلود ذهن انسان کمی سخت‌تر و پیچیده‌تر است اما امیدوارم که به عمر من برسد.