پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد مهدی تهرانی- حتی اگر مهره ‏ای برای بازی نداشته باشی، برای حفظ روحیه می‏توانی با مهره‏های خیالی بازی کنی یا در جستجوی مهره‏های از رده خارج شده‏ ی همسایه برآیی یا اینکه حداقل مهره‏ سازی را در دستور کار قرار دهی و از کاه، کوه بسازی. بازی سیاست تنها یک چیز می‏خواهد: اعتماد به نفس!

چند وقتی است اصلاح‏طلبان چشم به انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی دوخته‏ اند و کاسه‏ چه کنم به دست گرفته‏ اند تا شاید فرجی حاصل شود. روزی از ناطق ‏نوری دعوت می‏ کنند، روز دیگر از پیوند با لاریجانی می ‏گویند، دگر روز نام سید حسن خمینی را پیش می ‏کشند و این ماجرای کسالت ‏آور مدتی است که ادامه دارد.

در این میان چقدر باید مهره ‏های همسایه یا مهره‏ های جدید از سیاست ‏ورزی بی‏ بهره باشند که بخواهند تخم ‏مرغ ‏هایشان را در سبد ورشکسته ‏ها بچینند. اصلاح‏ طلبان آن روز که در فتنه 88 دیوانه ‏وار قاعده‏ ی دموکراسی را شکستند و مهره ‏هایشان را به در و دیوار کوفتند باید فکر امروز را می ‏کردند.

در پرده ‏ی اخیر این بازی نام سیدحسن خمینی بیش از پیش به چشم می ‏خورد. در حالی که او حتی طی اعلامیه ‏ای رسمی اعلام کرد برای حضور در انتخابات خبرگان تصمیمی نگرفته و اخبار منتشر شده در این خصوص نادرست است، برخی روزنامه‏ های اصلاح‏ طلب ترجیح دادند همچنان از نهایی شدن حضور او در انتخابات بنویسند و حتی تیتر درشت بزنند که "سید حسن خمینی برای خبرگان می ‏آید"! اصلاح‏ طلبانی که کِشتی ‏شان به گل نشسته، می ‏کوشند بالنی دست و پا کنند تا خود را آرام آرام با مدد نام و یاد او بالا بکشند و این در واقع رمز اصلی این همه حاشیه ‏سازی است.

اطلاعیه‏ ی سید حسین خمینی در واکنش به اظهاراتی صادر شد که از حضور قطعی سید حسن در انتخابات خبر می ‏دادند؛ موضوعی که با پوشش رسانه ‏ای اصلاح ‏طلبان همراه بود. غرویان در اظهارنظری از تصمیم قطعی سیدحسن برای ورود به انتخابات مجلس خبرگان خبر داده بود. او با اشاره به دیدارش با سید حسن خمینی گفته بود:« شب پیش با ایشان دیداری داشتم و همین موضوع را مطرح کردم و گفتند بعد از تاسوعا و عاشورا رسماً برای ورودم به انتخابات خبرگان اعلام حضور می‎کنم. ایشان گفتند شرایط به گونه ‏ای است که باید بیایم و احساس تکلیف بیشتری در این زمینه دارم.»

اظهاراتی از این دست بود که طی اعلامیه‏ ای رسمی از سوی سید حسن خمینی تکذیب شد. در این اعلامیه آمده بود: «در پی برخی اظهار نظرها درباره حضور سید حسن خمینی در انتخابات آتی خبرگان و تماس های مختلف در این خصوص؛ به استحضار می رساند که حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی هنوز تصمیمی در این باره نگرفته است. بنابر این، ضمن تشکر از عزیزانی که در مورد ورود سید حسن خمینی به عرصه انتخابات خبرگان اهتمام داشته و اظهار نظر کرده‏ اند، از مخاطبان محترم خصوصا همکاران گرانقدر رسانه‏ ای تقاضا دارد که نظرات مطروحه را - همانگونه که خود این عزیزان ابراز داشته‏ اند - به عنوان برداشت گویندگان در نظر گرفته و بازتاب دهند و نه نظر و تصمیم حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی.»

ماجرای این بازی‏ های انتخاباتی البته چندان جدید نیست. هر بار اصلاح‏ طلبان برای آنکه در تنور انتخابات به نفع خود بدمند و بازاری گرم کرده باشند، آمدن و نیامدن ‏هایی را پیش می‏ کشند، از ائتلاف‏ های جدید قریب ‏الوقوع سخن می‏ گویند و گاه فضایی برای دعوت از این و آن ترتیب می ‏دهند.

ماجرای دولت وحدت ملی از جمله ماجراهایی بود که در سال‏های گذشته طرح شد تا هم اختلافی در اردوگاه اصولگرایان شکل داده باشد و هم عرض اندامی برای اصلاح‏ طلبان تلقی شود. این فضاسازی ‏ها البته خیلی زود فروریخت و البته از همان نخست نیز مشخص بود اصولگرایان واقعی با اصلاح‏ طلبانی که روزگاری به مواجهه با تمامیت انقلاب برخواسته‏ اند، زیر یک بیرق نخواهند رفت. تلاش ‏هایی که آن روزها رقم خورد مانند سالگرد 30 سالگی مجلس نیز جز آبروریزی برای بانیانش ثمری نداشت.

پیشتر برخی اصلاح ‏طلبان حتی خود به اینکه برخی از فضاهای این چنینی که از جانب آنان رقم می ‏خورد، چیزی جز یک بازی انتخاباتی نیست، اذعان کرده ‏اند. به عنوان نمونه برخی اصلاح ‏طلبان در خصوص دعوت‏هایی که برای انتخابات 84 از میرحسین موسوی می ‏شد در حالی که مشخص بود او در آن مقطع هیچ‏ گونه تمایلی برای حضور در انتخابات ندارد، سخن گفتند. ابراهیم اصغرزاده دبیرکل حزب همبستگی تصریح کرد: «انتخاب میرحسین موسوی شاید نزد برخی از اصلاح ‏طلبان کاری سیاسی بود و می ‏خواستند از دوره ‏ی بحران و آشفتگی که بعد از انتخابات مجلس هفتم دچار شده بودند، عبور کنند.» هاشم ‏زاده هریسی عضو کمیته پیگیری قانون اساسی در خصوص طرح احتمال حضور میرحسین در صحنه انتخابات گفت: «در بعضی مواقع احزاب از شخصیت‏ هایی نام می ‏برند که این شخصیت‏ ها به هیچ وجه تمایل ندارند که در انتخابات شرکت کنند.» رحمان شمس دبیر سیاسی جمعیت ایران فردا نیز طی اظهاراتی مشابه گفت:«اطلاعاتی در دست دارم که نشان می‏دهد موسوی در رقابت‏های انتخاباتی شرکت نمی‏ کند و مطالبی که عنوان می‏شود، صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد.»

آن روز برخی از چهره‏ های اصلاح‏ طلب حتی پا را از این نیز فراتر گذاشتند و هم‏ کیشان خود را به فریب ‏کاری متهم کردند. متهم کردن اصلاح‏ طلبان نه از جانب جناح مقابل که از درون خود اصلاحات صورت گرفت و این محمدرضا دولت‏ آبادی عضو مجمع روحانیون ‏مبارز بود که لب به سخن گشود:«مسائلی که امروز در مورد حمایت تمام گروه‏ های جبهه دوم خرداد از میرحسین موسوی عنوان می ‏شود، بسیار تاکتیکی و فریبکارانه است.» او همچنین ادامه داد:«این‏گونه حمایت از میرحسین موسوی در سال‏ های گذشته نیز سابقه داشته است و با این‏گونه حمایت ‏های فریبکارانه می ‏خواهند در لحظه نهایی برای کاندیداهای مدنظر خود حمایت و محبوبیت جلب کنند.»

اما همان زمان روزنامه شرق مقاله‏ ای را منتشر کرد که می ‏توانست حقایق پشت پرده‏ ی دیگری را نیز مورد توجه قرار دهد. حقایقی که اصلاحاتیان کمتر تمایل به اظهار آن داشتند. روزنامه شرق طی تحلیلی نوشت:«میرحسین موسوی را دوم خردادی ‏ها از سر استیصال انتخاب کردند.»

اکنون نیز باز به زمان انتخابات نزدیک می‏ شویم و باز بازی ‏ای جدید در حال تدارک است با این تفاوت که این بار کشتی اصلاح‏ طلبان به گونه ‏ای وصف‏ ناشدنی در گل نشسته است. درست از همین روست که نام ‏های عجیبی گاه به عنوان کاندیدای اصلاح ‏طلبان مطرح می‏ شود. اصلاح ‏طلبانی که روزی از خاتمی عبور کرده بودند، امروز آن‏قدر زمین‏گیر شده‏ اند که از ناطق سخن می‏ گویند! آن ها در عین حال می‏ کوشند از اسم و رسم سید حسن خمینی برای خود آبرویی دست و پا کنند.

سید حسن اما در این میان طبعاً به خوبی می ‏داند برخی از آنان که آمدنش را به ظاهر به استقبال نشسته‏ اند، کسانی هستند که دیروز برای سپرده شدن خمینی(ره) به موزه ‏های تاریخ کف می‏ زدند. سخنان این چنین تنها توسط یک یا دو نفر در سال ‏های اصلاحات مطرح نمی‏شد؛ بلکه این روزنامه ‏های رسمی جریان اصلاحات بود که چنین سخنانی را پوشش می ‏داد و این اصلاح‏ طلبان بودند که از مطرح کنندگان چنین سخنانی حمایت می ‏کردند. کسانی که وقتی پندار کردند از پل گذشته ‏اند، طرح عبور از خاتمی را در دستور کار قرار دادند، اکنون نیز نسبتشان با سید حسن یا دیگر مهره‏ هایی که نامشان به چشم می‏ خورد، همین گونه است. قرار گرفتن زیر یک بیرق با چنین افرادی طبیعتاً هزینه‏ های خاص خود را ایجاد می ‏کند.

نکته‏ ی دیگر جایگاه انتخابات خبرگان است که با یک انتخابات سیاسی مثل مجلس به کلی متفاوت است. اثرگذاری در مجلس خبرگان نیز به کلی با مجلس شورای اسلامی تفاوت دارد. در خبرگان به راحتی نمی‏توان تکیه بر جای بزرگان زد. پرسشی که در چنین شرایطی پیش می‏آید این است که به راستی حضور یک نفر مثل سید حسن خمینی در این شرایط در مجلس خبرگان چه حاصلی می‏تواند داشته باشد؟ آیا با یک نفر مشکلِ در اقلیت بودن اصلاح‏طلبان در خبرگان حل می‏شود؟ آیا سید حسن می‏تواند خبرگان را یک تنه متحول کند و در جایگاه هیئت رئیسه بنشیند؟ آیا بهتر نیست در موقعیتی بهتر و مطمئن‏تر خود را عرضه کند؟ به نظر می‏رسد مسائلی از همین دست است که موجب شده او نیز با دیده‏ ی تردید به انتخابات بنگرد و برخلاف رقبت برخی حامیان ظاهری‏ اش همچنان از اعلام حضور در انتخابات امتناع نماید..