پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک: نهی رهبری به عدم حضور احمدی نژاد، بازگشت به مصلحتی بود که می توانست در بلند مدت و کوتاه مدت شکاف ایجاد شده پس از هشتاد و هشت را زنده کند و درگیری طبقاتی را افزایش دهد. هنوز خسارت های فتنه 88 و واژه سازی های دروغین و حرمت شکنی های مختلف با کلید رمز فتنه فراموش نشده و می بینیم این فضا در موضوع برجام ادامه پیدا کرد و جامعه به دو بخش موافق برجام – مخالف برجام تقسیم شده و علیه یک دیگر موضع گیری نمودند. در این جاست که رهبری برای حفظ انسجام اسلامی موظف به هدایت گری و برنامه ریزی است. 

سخنان ایشان در موضوع برجام نشان می دهد ، معظم له به دنبال آن بود اختلاف داخلی را به یک انسجام واقعی علیه عامل اصلی مشکلات یعنی آمریکا تبدیل نماید. بارها ایشان نسبت به این موضوع هشدار داد و نفرمود: «  بعضی‌ها به بهانه‌ی همین مسائل جزئی داخلی، دشمن خارجی را فراموش میکنند، آمریکا را فراموش میکنند. اینکه امام (رضوان‌الله‌علیه) مکرّر تکرار میکردند که هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، به‌خاطر این است؛ بر سر یکدیگر کمتر فریاد بکشید. نمیگویم انتقاد نکنیم؛ نه، بالاخره جامعه، جامعه‌ی آزادی است، افکار آزادند، حقّ انتقاد وجود دارد، انتقاد هم مایه‌ی پیشرفت است امّا دشمن اصلی را با دشمنان درجه‌ی دو و با دوستانی که با آنها اختلاف نظر داریم و دشمن هم حتّی نیستند، اشتباه نگیریم؛ دشمن اصلی جای دیگر است. »(12/8/94) مشخصه اصلی نهی رهبری از فضای ورود احمدی نژاد جلوگیری از سناریو معارضان انقلاب اسلامی برای بهره برداری سیاسی از فضای دو قطبی حاکم در انتخابات است تا شکاف ایجاد شده در فضای انتخاباتی را علیه ارکان قدرت جمهوری اسلامی ایران بکار گرفته و کشور را در معرض آشوبی داخلی قرار دهند. در کنار این عملیات عمق و نفوذ و خرابکاری تروریستی افزایش یافته و ناگهان کشور در یک جنگ داخلی و یا تجاوز گروه های تروریستی همانند سوریه و عراق ، محصور شود. این جاست که دلیل و حکمت نهی رهبری کاملا مشخص می شود.

دو: متاسفانه در این چند روزه گروهی از اصلاح طلبان و رسانه های آنان مایل هستند از فضا دو قطبی احمدی نژاد – ضد احمدی نژاد استفاده کرده و این فضای دو قطبی که با نهی حکیمانه رهبری کنار رفت باز تولید و باز طراحی شود. در رویکرد جدید مفهومی به نام همه اصولگرایان «احمدی نژاد هستند» یا احمدی نژاد 96 را بشناسیم و کیست ، مورد توجه رسانه ها قرار گرفته تا بدین صورت هر آنکه در برابر جریان اصلاحات ایستاد به عنوان نماینده فکری جریان احمدی نژاد معرفی شده و آن فضای دو قطبی مورد نیاز در انتخابات 96 ایجاد شود. هرچند این فضای دو قطبی می تواند هیجان سیاسی انتخاباتی را بالا ببرد اما خطر جنگ داخلی و ورود تروریست ها به داخل ایران، افزایش می یابد. این آلترناتیو از ماه ها قبل با واژه هایی همانند «دلواپسان»، «تندروها»، «دولت سابق»، «احمدی نژادیها» و.... تولید رسانه ای داشت . 

روزنامه شرق در تاریخ 11/7/95 با تیتر « احمدی‌نژاد ٩٦ کیست » به گزینه های اصولگرایان در سال 96 پرداخت و از اسامی همانند قالیباف، جلیلی، فتاح و... نام برد و سعی کرد از تمامی این گزینه بدل احمدی نژاد نام برده و آنهارا نماینده تفکر احمدی نژادی معرفی کند. 

روزنامه آفتاب یزد نیز با تیتر « پس از حذف رئیس دولت سابق از انتخابات آتی احمدی‌نژاد نیست؛ اما خطر هست » به سراغ تحلیل انتخابات 96 و خطر بازگشت تفکر احمدی نژاد در این انتخابات پرداخت و سعی کرد اصولگرایان را با جریان احمدی نژاد یکسان و برابر و هم دیدگاه معرفی کند. 

به نظر می رسد رسانه های اصلاح طلب بیش از همه دنبال حفظ این دو قطبی هستند و با راه اندازی احمدی نژاد هراسی و برچسب زنی به تمام سلایق طرف مقابل او را با دولت احمدی نژاد برابر دانسته و تمام نقاط قوت و ضعف کاندیداهای آتی را همانند احمدی نژاد معرفی کنند. جدای از خطر این دو قطبی اصلاح طلبان نمی گویند در طرف خود چه رویکردی و برنامه ای برای انتخابات 96 دارند و چرا این چنین اصرار میکنند «طرف مقابل احمدی نژاد است».