پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک: انگار باید عادت کنیم فردای هر سخنرانی رهبر معظم انقلاب ، دکتر روحانی حرفی گویند که حواشی مختلفی ایجاد کند. حرفی که موجب تقابل بدنه اجتماعی کشور و فضا سازی رسانه های مختلف می گردد. دکتر روحانی درشرایطی در مورد زبان انگلسی سخنرانی نمود که چند روز قبل رهبر معظم انقلاب به صراحت در مورد آن نظری دیگر داشتند. البته این موضوع و تفاوت دیدگاه مسئولان در جمهوری اسلامی ایران نمایش یک مردم سالاری دینی است و نشان می دهد بر خلاف تبلیغات نهادهای برانداز کشور عزیزمان، ایران یک کشور آزاد و قدرتمند منطقه است. اما این مسئله نیز نباید فراموش شود تعارض دولت با اصل نظام می تواند برای شخص رئیس جمهور آسیب زا باشد و رئیس جمهور دچار حاشیه سازی گردد. البته هر چقد دولت در تقابل با بدنه مومن انقلاب پیش رود بیش از گذشته بدنه را در برابر خود متحد میکند و صدای نقادان را به یک صدای واحد سوق می دهد. دولت باید بداند در سال آخر قرار دارد و حاشیه سازی برای دولتی که تقریبا هیچ دستاورد بزرگ اقتصادی ملموس نداشته یک آفت و تهدید ملی است. مشکلات بزرگ اقتصادی، تعطیلی کارخانه ها و هزاران مسئله دیگر اگر با غفلت همراه شود می تواند به امنیت ملی کشور ضربه وارد کند. رئیس محترم دولت که رئیس شورای عالی امنیت ملی نیز هست می داند امنیت اقتصادی یکی از محورهای مهم امنیت ملی است و اگر درست پردازش نشود خسارت هایش بیش از گذشته به نظام هزینه وارد میکند. 

دو: بد نیست دولت محترم بداند امسال سال اقتصاد مقاومتی است. سیاست هایی که به صراحت می توان گفت از جایگاه شعار خارج نشده و حتی به اقدام نرسیده است. دو سال از ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی گذشته، امسال نیز شعار سال با اقدام و عمل جمع شده است. اگر این دو مسئله را دولت توجه نکند اولین ضرری که شخص رئیس دولت خواهد دید در انتخابات آتی و اقتصادی شدن گفتمان مردم برای انتخابات است. اگر چنین شود کسانی که در برابر او قرار می گیرند می تواند این هجمه را به دولت یازدهم وارد کنند،  چه کردند. دولت اگر بخاطر حفظ خود هم شد باید این موضوع را جدی بگیرد. از طرفی دولت می داند وقتی شعار سال با عنوان اقدام و عمل همراه گردیده، یعنی شاخصه های ارزیابی عملکرد دولت یازدهم در اقتصاد مقاومتی وجود دارد و منتقدان در پایان سال قادر خواهند بود وی را ارزیابی کنند. حاشیه سازی شاید در این زمان افکار عمومی را به سمت دیگر پیش بکشد اما برای بلند این استراتژی پاسخگوی خواست های مردم نخواهد بود. 

سه: دولت تحت فشار جریانات سیاسی مختلف در کشور است. از سویی اصلاح طلبان خواهان مشارکت بیشتر در امورات دولت هستند و حالا با ورود عارف رقیب روحانی به بهارستان قدرت چانه زنی بیشتری پیدا کردند و بیش تر از گذشته بر حرفشان مبنی بر «ما تو را آوردیم » تاکید می کنند. از سوی دیگر جریان اصولگرا از روز اول به وی به عنوان یک جریان نا معلوم می نگریست و بعد از برجام و بی شرمی آمریکایی ها در وضع تحریم های مختلف نقد خود را عیان تر کردند. از سمت دیگر شخصی به نام احمدی نژاد فعال شده و دولت روحانی میان یک سه ضلع سیاسی محصور است. هر کدام هم مایل هستند جریان همسوی خودرا  به روی کار بیاورند. در بهترین حالت روحانی باید بدنه اجتماعی این سه گروه را در برابر هم قرار داده و از فضای ایجاد شده بهترین استفاده را کند. 

روحانی می داند بهترین موقعیتش ورود به مباحث گفتمانی و فعال سازی حواشی برای فرار از نقدهای سه جریان سیاس است. روحانی البته این را هم می داند بیش از آنکه این حرف هایش به نفع او باشد تعارض خود را با انقلاب بیشتر خواهد کرد و امکان دارد حتی او را از ادامه مسیر باز دارد. مسیری که مهم ترین رکنش التزام عملی به انقلاب اسلامی و مبانی فکری آن است. البته بحث روحانی و حواشی آن در این حد نیست اما تاریخ نشان داده چنین مسیری خوشایند مردم و نظام اسلامی نبوده و او را به سمت یک بن بست سیاسی سوق میدهد. 

آنچه مهم است نباید انرژی جریان های انقلابی فقط و فقط برای پاسخ به چنین جملات و خطاهای راهبردی برود. البته حق منتقدان است پاسخ وی را بدهند اما مهمترین اولویت کشور اقتصاد است و این خواسته رهبری معظم انقلاب نیز است. حل مشکلات اقتصاد و مطالبه گری آن بایستی در اختیار جریان انقلابی باشد تا خدایی نکرده معارضان و افراد خارج نشین از خلاء ایجاد شده سو استفاده نکنند.