در آستانه دیدارهایی سرنوشت‌ساز برابر لخویا قطر تصور لژیونر شدن و هوای رفتن و بازی کردن در اروپا یا لیگ‌های عربی منطقه فکر و ذهن شماری قابل توجه از سرخ‌های تهرانی را اشغال کرده است و اگر گمان نکنیم که این مساله سهم محسوسی در تعیین نتایج این بازی‌ها خواهد داشت، بدیهیات را نادیده گرفته‌ایم. این البته به معنای دل ندادن بچه‌های پرسپولیس به مسابقات رفت و برگشتی نیست که سه‌شنبه، دوم و سه‌شنبه نهم خرداد به ترتیب در تهران و دوحه انجام می‌پذیرند. با این وجود رسیدن پیشنهاداتی برای رفیعی و طارمی و وجود امکان انتقال بیرانوند و حتی علیپور به لیگ‌های خارجی و مشتری داشتن امیری و مسلمان به این معنا است که در بعضی دل‌ها به جای حاکمیت اصل مبارزه با لخویا عشق و امید پرکشیدن به سوی لیگ‌های خارجی جولان می‌دهد و دوستان بیشتر خواب آن را می‌بینند تا تصور رویارویی با لخویایی که مهره‌هایش تا این اندازه خود را محتاج ابراز وجود مجدد در میدان‌های خارجی نمی‌بینند و بسیاری از چیزهایی را که می‌خواسته‌اند و جزو اهداف‌شان بوده، به دست آورده‌اند.

پرسپولیس در طول فصل جاری بابت این مشغله‌ها کم آسیب ندیده است. درست از همان فردای روز قطعی شدن قهرمانی سرخ‌ها در لیگ برتر، آنها که خیال‌شان بابت داشتن یک «گرویی» و بهانه قوی در مذاکرات و چانه‌زنی‌های کسب امتیازات بیشتر از باشگاه راحت شده بود، دست به اعتصاب زدند و تحریم تمرین‌ها 5 روز طول کشید. طی آن مدت سرخ‌های تهرانی یک تساوی سهل‌انگارانه 3 بر 3 برابر ذوب‌آهن و تساوی بدون گل معزتر مقابل الریان قطر را متحمل شدند و با اینکه تمرینات‌شان دوباره به راه افتاد، در آخرین دیدارشان در لیگ برتر به سیاه‌جامگان باختند و همان مسائل حاشیه‌ای و بازی ندادن به تعدادی از نفرات اصلی با هدف سر حال ماندن آنها برای دیدار مهم‌تر با الوحده امارات این بهانه و حق اعتراض منطقی را به رقبای سیاه‌جامگان در کوشش عدم سقوط به دسته‌ای پایین‌تر داد تا پرسپولیس را به متمرکز نبودن بر اهدافش و بی‌انصافی در حق آنها متهم کنند.

پرسپولیس در مقاطع دیگری از فصل نیز در این زمینه‌ها لنگیده و حتی فصل جاری را با چنین دغدغه‌ای شروع کرده بود. هنگامی که طارمی و رضاییان طی حرکتی نسنجیده به ترکیه رفتند و چون دیدند که آنجا بیشتر نیمکت‌نشین خواهند بود در حرکتی نسنجیده‌تر سریع به کشورمان برگشتند و این فرصت و امکان را به سران باشگاه ریزاسپور بخشیدند که علیه آنها به فیفا شکایت ببرند و اینکه آنها از این حق سود جستند یا خیر، چیزی از اصل فوق را نقض و تقصیرات این دو بازیکن اشتباه‌کار پرسپولیس را کم نمی‌کند.

اینک در پایان فصلی که فقط دو بازی‌اش برابر لخویا باقی مانده، طوری روی جدا شدن بسیار محتمل سروش رفیعی (که مشتری‌اش از دسته دوم بوندس‌لیگا می‌آید) و طارمی (که هم ویارئال اسپانیا او را می‌خواهد و هم تیم‌های عربی منطقه) مانور داده می‌شود که انگار نه انگار آنها بازیکن پرسپولیس‌اند و باید در 10 روز پیش‌رو فقط به لخویا فکر کنند. اضافه بر اینها بیرانوند همچنان به دنبال فرصت‌های «خارجی» خود است، محمد انصاری هنوز شانس لژیونر شدن دارد، «مسلمان» با بازی‌های فنی و فردی و راهگشایش در فصل اخیر لیگ برتر بیش از پیش زیر رادار خارجی‌ها قرار گرفته و وحید امیری هم در ابتدای فصل پیشنهاد داشت و هم امروز از خواستاران خارجی بی‌نصیب نیست و این گمانه‌زنی می‌تواند برای کمال کامیابی‌نیا هم که فعلا مصدوم و خانه‌نشین است مصداق داشته باشد و البته دارد.

همه اینها بدین معنا نیست که پرسپولیس در این دو مسابقه جانفشانی نخواهد کرد و برعکس معتقدیم آنها هر چه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند اما وقتی برخی قضایای حساس در زمان‌های نامناسبی مطرح می‌شوند و آن مسائل به درستی مدیریت و جمع‌آوری نمی‌شوند، نتیجه آن همانی می‌شود که در 50 روز اخیر به چشم دیده‌ایم. درست است که پرسپولیس در همین مدت قهرمانی‌اش را در لیگ برتر حتمی کرد ولی امکان رکوردشکنی در کسب امتیاز را که در مشتش و در یکقدمی آن قرار داشت مفت و مسلم و به سبب همان خصلت‌ متمرکز نبودن بر اهدافش از دست داد و این نیز صحیح است که سرانجام مجوز صعود از گروه چهارم لیگ قهرمانان آسیا را گرفت اما پس از تساوی خانگی با الریان قطر فقط با کمکی بزرگ از جانب الهلال عربستان می‌توانستند به این موفقیت برسند که این کمک صورت گرفت.