به گزارش پارس نیوز، 

موزه مَرموتان مونه (Musée Marmottan Monet) ـ واقع شده در محله شانزدهم پاریس در سال 2015 نمایشگاه تازه‌ای ترتیب داد به نام «نظافت، تولد [فضای] خصوصی»

 (La toilette، la naissance de l intime). در این نمایشگاه آثار بصری و تصویری به نمایش درآمد که نشان می‌داد در اروپای قرن هفدهم آب اصلا ماده‌ای نگران‌کننده تلقی می‌شد که می‌توانست ناقل بیماری‌ها باشد و حتی سلامت دندان‌ها را هدف قرار دهد. پس، دوران «نظافت خشک» آغاز شد. توصیه می‌شد که هر روز صبح صورت را با پارچه‌ای سفید و نه با آب، پاک کنند. استفاده از مرهم‌ها جایگزین استفاده از آب شد و به این ترتیب واژه «توالت کردن»، برای توصیف استفاده از این مرهم‌ها و نه آب، در مقابل آینه‌ای قرار گرفته در یک اتاق ابداع شد! آن‌چه جایگزین شست‌وشو شد، در واقع ژست‌های مشخصی بود که به آرایش مو‌ها، استفاده از پودر‌ها و پرداختن به لباس‌ها اختصاص می‌یافت. محلی که این اعمال در آن انجام می‌شد اتاقی بود که مشخصا میزی برای «توالت» در آن قرار داشت، و بر آن آینه و پودر و غیره قرار‌داده می‌شد.

اما در قرن هجدهم، آب بی‌سر و صدا به اروپا بازگشت و این با تحول اخلاقیات همزمان شد. علاوه بر این، لوازم جانبی برای عمل نظافت نیز ابداع شدند: تشت‌هایی برای شستن پا‌ها یا برای ادرار و مدفوع که می‌شود گفت اجداد توالت فرنگی‌های فعلی هستند. البته، این تشت‌ها با شکل و شمایل وان‌های امروزی بسیار فاصله داشتند.

در پایان قرن نوزدهم بود که ابتدا در بریتانیا و بعد در فرانسه، شهر‌ها به «فتح آب» برآمدند. به زمانی طولانی نیاز بود تا آب در تمامی ساختمان‌ها و تمامی طبقات آنها توزیع شود. با وجود این و به هر ترتیب، آب در دسترس همگان قرار گرفت و عمل شست‌وشوی روزانه، به الزامی بهداشتی بدل شد...

بسیاری از مسائل طهارت و نظافت اسلامی که امروزه برای ما امری عادی است، حتی تا یک قرن پیش، برای اروپاییان ناشناخته بود و آنها تا قرن شانزدهم میلادی، نه تنها با این مسائل آشنا نبودند که فرسنگ‌ها از نظافت و پاکیزگی به دور بودند. مسئله عدم رعایت بهداشت و نظافت در میان اروپاییان حتی در مسئله توالت هم وجود داشت و عجیب آنکه آنها حتی توالت رفتن را هم نمی‌دانستند. نقل است که این عمل بهداشتی را از بردگان مسلمان که از قاره آفریقا آورده بودند، آموختند!! ویل دورانت در جلد چهارم «تاریخ تمدن» خود در این باره می‌نویسد:

«... در قرون سیزدهم و پس از آن، پاریسی‌ها، ظرف‌های حاوی ادرار و مدفوع خود را آزادانه از فراز پنجره‌ها به داخل معابر می‌ریختند و تنها تامینی که عابر بیچاره داشت اخطار صاحب خانه بود، که به صدای بلند می‌گفت: خیس نشوی! مردم در خانه‌ها و از بالای خانه‌ها ادرار می‌کردند. حتی کاخ «ورسای» آلوده به کثافات انسانی بود. پس از بروز طاعون در سال 1531 به موجب فرمان ویژه‌ای به همه مالکان و خانه داران پاریسی اخطار شد که برای هر خانه‌ای مستراح احداث نمایند؛ ولی بیشتر مردم نپذیرفتند..»

در همین عصر نیز اگر به زندگی اروپاییان نزدیک شویم می‌بینیم که هنوز در میان بسیاری از آنها برخی از عادات و رسوم قدیم برجای مانده که نشانه عقب ماندگی ایشان از تمدن اسلامی است، چنانکه به هنگام استحمام و شستن ظروف، تنها ظاهر را پاک می‌کند؛ یعنی بدن را آب نمی‌کشند و در توالت‌ها به جای شست و شو با آب، از کاغذ استفاده می‌کنند.

د) مدارس و حوزه‌های اسلامی؛ الگوی اولین دانشگاهها در اروپا

واقعیت این است که در آن زمان و در اروپای قرون وسطی، پدیده و نهادی به نام دانشگاه وجود نداشت. مدارس و دانشگاه‌هایی که در شرق اسلامی و بعدا در آندلس دائر گردید، از طریق جنگ‌های صلیبی و مراودات آندلس اسلامی با شمال اروپا به این قاره راه یافت و نخستین مراکز آکادمیک و دانشگاه‌های اروپایی با تقلید از مدارس و حوزه‌های علمیه اسلامی تاسیس شد. جرج سارتن (بنیانگذار و پدر تاریخ علم) در این باره می‌نویسد:

«...مدرسه نظامیه بغداد که نام خود را از بنیانگذارش نظام الملک وزیر آلب ارسلان سلجوقی یافته بود، به عقیده پره ریبرا دو پاربخا (مورخ و مترجم اسپانیایی) سرمشق همه کالج‌های بعدی در شرق و غرب عالم بود ولی به هیچ روی قدیمی‌ترین مدرسه اسلامی به شمار  نمی‌رفت...»

در برخی منابع علمی غربی نوشته شده که دانشگاه‌های معتبری مانند «بولونیا» و «پادوا» در ایتالیا و کمبریج و آکسفورد در انگلیس که در ابتدا مراکز آموزش کلیسایی بودند، از ساختار مدارس علمیه اسلامی مانند نظامیه‌های بغداد کپی برداری شدند.

پروفسور فوآد سزگین (رئیس موسسه و موزه علوم اسلامی دانشگاه گوته فرانکفورت) نیز در تایید این یافته‌های تحقیقاتی و نظریه تاریخی می‌گوید:

«...در یونان باستان مفهومی به نام دانشگاه وجود نداشت. ساخت دانشگاه‌ها در اروپا نیز، بعد از قرن 13 میلادی آغاز شد. هنگامی که تاریخ نگاران علم به پیدا کردن منشاء دانشگاه برمی آیند، می‌بینند که نمی‌توانند به نتیجه‌ای دست پیدا کنند. در این خصوص اسلام شناس آلمانی به نام کارل هاینریش بکر، مطالعه بسیار مهمی را انجام می‌دهد. بکر آشکارا در بررسی خود به این نتیجه دست می‌یابد که، پایه تمام دانشگاه‌های اروپایی از دانشگاه‌های اسلامی برداشته شده است...»

جواز درس مدارس عالی اسلامی همان لیسانس امروز

حق مولف که در مدارس عالی اسلامی به شکل جواز درس عمومیت یافته بود با برقراری تشکیلات مدارس عالی در اروپا، به دانشگاه‌های اروپا راه یافت. این جواز درس مدارس عالی اسلامی در دانشگاه‌های اروپا به نام لیسانس Licence نامیده شد که امروزه هم هنوز در لغت زنده مانده است و احتمالا سند دیگری که در دانشگاه‌های اروپا داده می‌شد و آن را Baccalaureats می‌نامند از همان اجازه تدریسی است که در مدارس عالی اسلامی مرسوم بوده و آن را «حق الروایه» می‌گفتند.

مسلمانان با دانشگاه‌هایشان که از قرن نهم میلادی شکوفایی داشت  اروپا را به فکر دانشگاه انداخته و زمینه را فراهم کردند. مراکز علمی اسلامی برای شغل‌های مختلف و مسائل علمی به طور کلی، نمونه‌هایی را در برابر چشم اروپا قرار‌داد. مسلمانان با دادن رتبه‌ها و درجات انجمن علمی (آکادمی) به افراد و با تقسیم بندی دانشکده‌ها (فاکولته) و با روش تدریس خود به اروپا سرمشق دادند. آنان نه تنها سازماندهی دانشگاه، بلکه سرفصل‌ها و مواد درسی آن را هم به مغرب زمین

 دادند.

زیگرید هونکه در کتاب «خورشید الله برفراز مغرب زمین» با چاپ عکس‌هایی از اولین دانشگاه‌های اروپا از جمله دانشگاه کمبریج درباره شباهت و الهام آنها از مدارس عالی اسلامی می‌نویسد:

«... ضمن اینکه دانشگاه‌های قدیمی اروپا به خصوص ساختمان‌های دانشکده‌های کمبریج، محوطه داخلی‌اش، مدارس علمیه اسلامی را بیاد می‌آورد، نمای خارجی و سردر آنها هم اکثرا با سمبل‌هایی از تمدن اسلامی تزیین شده‌اند. با استثنائات کمی، تمام دانشگاههای قدیمی اروپا نمای خارجی شان مخلوطی است از قلاع و مساجد آسیایی که مسجد، خود در گذشته سبک ساختمانش قلعه نظامی محسوب می‌شود...»

مسلمانان، اروپاییان را داخل در طریق آدمیت کردند

گوستاو لوبون ، مورخ مشهور فرانسوی درباره تاثیر تمدن اسلام و مسلمانان در آشنا ساختن اروپاییان با علم و فرهنگ و هنر و تمدن در کتاب «تاریخ تمدن اسلام و عرب» می‌نویسد:

«... تا مدت پانصد سال، مدارس اروپا روی کتب و مصنفات مسلمین دایر بود و هم آنها بودند که اروپا را از لحاظ علم و عمل و اخلاق تربیت کرده، داخل در طریق تمدن نمودند. نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و زِبَر نمودند، داخل در طریق آدمیت نموده و زیر نفوذ فکری و عقلانی آنان، دروازه‌های علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلی بی‌خبر بودیم، به روی‌ما باز شد و تا 600 سال استاد ما بودند...»

اما فراتر از این کلی گویی‌ها برای ذکر مصادیق و اثبات آنچه مورخان و پژوهشگران فوق درباره تاثیر تمدن اسلامی بر تاریخ تمدن و بهره گیری تمدن غرب و رنسانس از تمدن مسلمانان گفتند، بایستی به جزییات دقت کرد و (اگرچه در بخش‌های قبلی این مطلب نیز مورد‌اشاره قرار گرفته) به برخی از نمونه‌های علوم و فنون و هنرهایی که برای نخستین بار توسط دانشمندان اسلامی طرح و کشف و ارائه گردید و از طریق تمدن اسلامی به اروپا و غرب راه پیدا کرد (و متاسفانه بعضا به نام و اسم دانشمندان غربی ثبت گردید)، بپردازیم.

 

انتهای پیام/