پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- سبک زندگی اصول‌گرایی یعنی چی؟ مگر اصول‌گرایی هم سبک زندگی دارد؟ اصلاً پرداختن به این موضوع چه اهمیتی دارد؟ چرا باید بین فعالیت‌های سیاسی با زندگی فردی سیاسیون پیوند برقرار کنیم؟ مگر اصلاح طلبان سبک زندگی دارند که باید اصول‌گراها هم داشته باشند؟ این‌هاچه ارتباطی با نواصول‌گرایی دارد؟ یعنی شکست‌های انتخاباتی ما به سبک زندگی اصول‌گرایی مرتبط است؟

اجمالاً باید گفت اصول‌گرایی را نباید فارغ از سبک زندگی‌اش تحلیل کرد. چرا؟ اگر تصور می‌کنیم اصول‌گرایی صرفاً یک جهت گیری سیاسی است، آغاز اشتباه است. برای نواصول‌گرایی ابتدا باید همین تلقی ناصواب را اصلاح کرد. انقلابی‌گری هم سیاست‌ورزی دارد و هم سبک زندگی. اساساً سیاست‌ورزی جوان متدین انقلابی جزئی از سبک زندگی‌اش است.  انقلاب را اگر درست معنا کنیم و جهت‌گیری‌های سیاسی را دقیق ببینیم مأموریت‌های ما در زندگی فردی‌مان نیز تغییر می‌کند. تزکیه و اصلاح نفس نیز پایش وسط کشیده می‌شود و جهت می‌یابد. آموزش و تربیت و روابط اجتماعی‌مان نیز تغییر می‌کند. اساساً انقلابی‌گری فارغ از زندگی شخصی نیست. انقلابی، فردی است که اهل مبارزه با ظالم باشد، عدالتخواه باشد و به معنویت توجه کند. این سه عنصر در زندگی فردی سهم ندارند؟  به تاریخ رجوع کنیم. اوایل انقلاب و به اصطلاح بچه‌مکتبی‌ها، روزها مبارزه سیاسی می‌کردند و شبها برای اهل محل نفت می‌بردند و برای خانواده از سفره ایدئولوژی می‌گفتند. به خانواده‌شان یاد داده بودند زندگی همراه با مبارزه به چه ترتیبی است. بعدها و در دوران جنگ نیز ماجرا همین بود. اساساً سبک زندگی بچه رزمنده‌ها شبیه به هم بود. پیکان، خودروی انقلابی‌ها بود. بچه رزمنده را از دور اهل محل تشخیص می‌دادند. ریش مناسب و پیراهن سفید روی شلوار و تسبیح و غیره. نقل است که شهید همت پوتین را درآورده بود و کتانی اسپرتکس می‌پوشید و می‌گفت می‌خواهم شبیه بچه‌های انقلابی باشم.  حزب الله هم برای خودش مد داشت. رفتارشان نیز با انقلاب جهت یافته بود. قناعت و ساده‌زیستی و احترام به بزرگ‌تر و حضور در محله و کمک به مردم و غیره جزو طبیعت انقلابی‌ها بود. روزگاری بزرگترهای انقلابی ما برای پیش بردن امر سیاسی‌شان در دل شب بلند می‌شدند و نماز شب می‌خواندند،  اما امروز اصول‌گرایی چه سبک زندگی شاخص دارد؟ اصول‌گرا را چطور می‌توان از زندگی‌اش شناخت؟ یک اصول‌گرا در خانه چه رفتاری دارد؟ چطور می‌پوشد؟ با مسائل پیرامونش چه برخوردی دارد؟ برای تربیت فرزندش چه اصولی را رعایت می‌کند؟ باید گفت هیچ شاخص روشنی وجود دارد. این روزها برخلاف انتظارمان با جامعه‌ای از اصول‌گرایان مواجهیم که تنها در سیاست اصول‌گرایند. اتفاقاً در زندگی شخصی خیلی مبنای روشنی ندارند. نوع پوش‌شان همان مدهای روز است. در نوع مصرف و ساده زیستی اساساً معیار روشنی ندارند. در مواجهه با جنس مخالف خیلی اهل رعایت شرع نیستند. لوکس‌ترین خودرو را هم سوار می‌شوند. گران‌ترین گوشی را هم دست می‌گیرند. برند هم می‌پوشند. و ده‌ها مثال دیگر که می‌توان شمرد.

اما این حرف‌ها اثر سیاسی‌اش چیست؟

بسیار مؤثر است. جریان اصول‌گراهای ما برخلاف گذشتگان خود از انقلابی حرف می‌زنند که هیچ اثری در زندگی شاخصی‌شان ندارد. فارغ از اینکه در بسیاری از شعارها دچار تزویر و دورویی ناخواسته می‌شوند، انقلابی‌گری برای آنها اوقات فراغت است. وقت‌های بیکاری درباره انقلاب حرف می‌زنند یا کارمند نهادهای انقلابی‌اند و حقوق می‌گیرند.  اصول‌گرایی بدون سبک زندگی، نمی‌تواند انقلابی‌گری را در زندگی تبدیل به یک «مأموریت» کند. انقلابی‌گری برایش یک «پروژه» است. تفاوت مأموریت با پروژه چیست؟  مأموریت کل زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به خدمت انقلاب می‌برد. پروژه جزئی از زندگی را درگیر می‌کند. مثلاً شب انتخابات انقلابی می‌شود. ما به انقلابیونی نیاز داریم که همه زندگی‌شان را پای انقلاب بیاورند نه فقط شعار دادنشان یا پست گذاشتن در شبکه اجتماعی یا رأی دادنشان پای صندوق.  اگر انقلابی‌گری مأموریت زندگی‌مان شود، با زندگی‌مان انقلاب را تبلیغ می‌کنیم نه صرفاً با زبان و قلم‌مان‌. آنگاه شعارمان با عمل‌مان متفاوت نمی‌شود. برای سبک زندگی انقلابی نیز به امام و رهبری رجوع کنیم. بزرگ‌ترین خطایی که صورت گرفت این بود که نگذاشتند امام و رهبری را جامع ببینیم. تصور کردیم این دو بزرگوار تنها در سیاست ظاهری خلاصه می‌شوند. متوجه نشدیم زندگی شخصی این بزرگواران چطور به مسلک سیاسی‌شان پیوند می‌خورد. سیاست برای امام و رهبری تنفس است نه یک شاخه از امر اجتماعی.  در سخنان سیاسی این دو بزرگوار متوقف نشویم و به سبک زندگی‌شان رجوع کنیم. هنردوستی و عرفان‌شان و اخلاق شخصی‌شان و ورزش و دعا و توکل‌شان و باقی موارد را هم ببینیم و درس بگیریم.  یک نمونه طرح کنم و باقی‌اش برعهده خواننده. رهبری انقلاب یک سخنرانی درباره ورزش باستانی دارند که خوب است رجوع و مطالعه کنیم. آنجا رهبری نام فردی را می‌برند و تاکید می‌کنند احوالات ایشان را مطالعه کنید و درس بگیرید. این فرد نامش سید حسن رزاز است. سید حسن رزاز، مجتهدی است که  قبل انقلاب پهلوان شهر بوده و از بزرگانی چون سید حسن مدرس حمایت و حفاظت می‌کرده است. داستان زندگی این فرد، طوفانی است که سبک زندگی فردی و سیاسی ما را در می‌نوردد. باید سراغ سیره و سبک زندگی انقلابی امام و رهبری رویم. نواصول‌گرایی یعنی حداقل سبک زندگی‌مان را به جهت معرفتی اصلاح کنیم.

یک جمله ماند؛

البته امروز با نسلی از جوانان انقلابی مواجهیم که با همین خودآگاهی نسل جدیدی از اصول‌گرایی انقلابی را شکل دادند و به‌زودی آثارشان در سیاست نمایان می‌شود.