اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان (روز جهانی قدس) یکی از راهبردی‌ترین تصمیمات حضرت امام خمینی رحمه الله علیه در راستای وحدت بخشی به مسلمانان و آزادی خواهان جهان برای ایستادگی و مقابله با ظالمان و ستمگران است. در همین راستا شاعران کشورمان هم در جهت احیا مبارزه با ظلم و ظالمان و مستکبران جهان اشعاری در این زمینه سروده اند که در ادامه باهم می خوانیم:

قاسم صرافان

خودش را وارث ارض مقدس خوانده این قابیل
جهان وارونه شد؛ اینبار با سنگ آمده هابیل

نگین دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد
و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل

برای کودکان، این قومِ برتر هدیه‌ها دارند:
هزاران خوشه آتش سامری آورده با زنبیل

لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد!!
و ژان پل می‌زند، رد می‌شود از غیرت انجیل

درون آتش نمرودها اینبار می‌سوزد
گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل

بیا ای تک سوار سبز! با چشمان زیتونی
سحرگاهی نظر کن بر شب چشم انتظار ایل

و «سبحان الذی اسرا» بخوان تا «مسجد الاقصی»
بخوان! ای خواندنت شیرین تر از تنزیل جبرائیل

عصا بردار تا از شرق، یاران محمد را
شبانه بگذرانی از فرات اینبار جای نیل

فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌ند
و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل

ولی الله کلامی زنجانی

گرد ستم افتاده به سیمای فلسطین
خیزیم و بکوشیم در احیای فلسطین

ای بشکند آن دست که با ظلم و تجاوز
زنجیر اسارت زده بر پای فلسطین

بر گوش دل اهل هدف دم‌به‌دم آید
آوازة آزادگی از نای فلسطین

امید بر آن است که با یاری مهدی
آزاد شود مسجد الاقصای فلسطین

نازم به دمی که دل دشمن بشکافد
تکبیر حق از جبهة هیجای فلسطین

اندر پی احقاق هدف خلق دلیرش
پرچم زده بر سینة سینای فلسطین

یارب مددی در حرم قدس مقدس
تشکیل شود مجلس شورای فلسطین

عارفه دهقانی

میچکد قطره قطره در پایت
دانه های تکیده ی زیتون
میپَرد دانه دانه از دستت
قطره های به هم تنیده ی خون

ای که آزاد کرده ای ما را
از شبیخونِ خودپرستی ها
کاش جبران کنیم و پر بزنی
از حصارِ مثلث صهیون

نچشیده ست طعمِ شیرین را!
چقَدَر سینه ات پُر از لیلاست
چقدَر تیشه خورده این فرهاد
چقدَر سنگ خورده این مجنون

در صدایت که پُر شد از باران
در سکوتت که سبز شد در باد
*عطرِ یحیی رسید تا دریا
روحِ عیسی شکفت در هامون

آه قدس! ای سرای آزادی
در نفسهای توست آبادی
دور باد از تو هرچه جز شادی
لحنِ داوودی ات چرا محزون؟!

*قدس،محل تولد حضرت عیسی و محل بشارت حضرت یحیی به زکریا بوده است.

محسن ناصحی

گرچه آرامیم ، گاهی هم هیاهو لازم است
ما اگر طوفان شدیم آن وقت هوهو لازم است

باد ، قایق را نکوباند ! نِمی راند به پیش
تا سلامت بگذریم از موج ، پارو لازم است

شب به تاریکی فرو رفته است و موسی منتظر
در بیابان نور می خواهیم ، سوسو لازم است

از حِبال انداختن ما را نترسان مدّعی!
ما عصا داریم اگر فرعون جادو لازم است

خِیل قالو ربُّنَااللهیم در آغوش نیل
تا عبور از رود یک ثمَّ استقامو لازم است

بت فراوان است و ابراهیم از آن سوی شهر
با تبر می آید، از این سو تکاپو لازم است

می رسد از راه امّا اینکه سیصد بت شکن
در رکابش گام بردارند با او ، لازم است

پای پیمان ایستادن زخم خوردن نیز هست
گیرم از ما بشکند هربار پهلو ، لازم است

شهر ، خاک آلودِ اسرائیلیات است ای دریغ
تا غبار از قدس برداریم ، جارو لازم است

کعبه این سو قدس آنسو راه معراج است و ما
بال بگشا رفتن از این سو به آنسو لازم است

در میان نقشه ی ما جای اسرائیل نیست
طرح آماده است تنها یک قلم مو لازم است

رضا اسماعیلی

باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حرمت قبلهٔ نخستین گفتن

امروز برای شاعران تکلیف است
با لهجهٔ شعر، از فلسطین گفتن
***
ای قدس! ظهور مُنتَظر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است

در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
***
ای معجزهٔ قیام قامت، ای قدس!
خون نامهٔ عشق و استقامت، ای قدس!

در راه رهایی تو جان می‌بازیم
ای قبلهٔ دین، سرت سلامت، ای قدس!
***
با شوق رهایی‌ات، نَفس می‌گیریم
ای قدس! تو را ز خار و خس می‌گیریم

ما خاک تو را به تین و زیتون سوگند
فردا ز نفاق و کفر پس می‌گیریم
***
"صهیون"، نه مرام و نام، یک زنجیر است
آمیزه‌ای از خیانت و تزویر است

تردید مکن در این حقیقت، ای قدس!
دَجّال زمانه این گُراز پیر است
***
بر صورت دین، ز غُصه چین افتاده
چون قبله به دست ملحدین افتاده

از غفلت ما، عقرب اسراییلی
مثل سرطان به جان دین افتاده!
***
راز دل خسته را نگهدار، ای قدس!
این ساز شکسته را نگهدار، ای قدس!

پیروزی دل نواز تو نزدیک است
این شور خجسته را نگهدار، ای قدس!
***
تو خانه به خانه، با ستم می‌جنگی
بی عذر و بهانه، با ستم می‌جنگی

در دست تو سنگ و در گلویت آواز
با سنگ و ترانه، با ستم می‌جنگی
***
در دست تو سنگ و در نگاهت ایمان
همزاد حماسه، همنشینِ طوفان

پیروزی انتفاضه‌ات نزدیک است
ای بغض شکسته در گلوی انسان
***
همسایهٔ غربت تو بودن سخت است
از بغض شکسته‌ات سرودن سخت است

گفتن ز توای قصیدهٔ غم، ای قدس!
با لهجهٔ این دو بیت الکن سخت است
***
ای سنگر استوار ایمان، ای قدس!
ای قلب زمین و قبلهٔ جان، ای قدس!

مانند غرور کوه پا بر جا باش
پیروز تویی، قسم به قرآن، ای قدس!
***
هر چند پرنده‌ای قفس آبادی
بازیچه‌ی دست ظالم صیادی

پرواز دوباره را به خاطر بسپار
چیزی به خدا نمانده تا آزادی
***
در چشم زمین، حماسه‌ای زیبایی
تو قلب زمین و قبلهٔ دل‌هایی

در سنگر انتفاضه تا پیروزی
مانند غرور کوه پا بر جایی
***
باید که همیشه حامی دین باشیم
چون روح خدا ، حقیقت آیین باشیم

همدوش مجاهدان حق دنبالِ
آزادی قبله ی نخستین باشیم
***
برخیز که شمر بی خدا در قدس است
دَجّال به مَکر مبتلا در قدس است

لبیک بگو به «هَل مِن ...» عاشورا
امروز تمام کربلا در قدس است
***
قدس است به فتنه مبتلا، بسم الله
ای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله

امروز ظهور کربلا در قدس است
برخیز به شوق کربلا، بسم الله

علی محمد مؤدب ،محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور

رسید جمعه‌ی آخر سلام قدس شریف
سلام قبله‌ی صبر و قیام، قدس شریف

سلام بر دل پرخون مسجدالاقصا
به مسجدی که خداوند گفت: «بارکنا...»

سلام ما به تو و دست‌های بسته شده
سلام ما به تو ای حرمت شکسته شده

اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی
اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی

اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر
اگرچه تکفیر از پشت می زند خنجر

نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس

بگو به دشمنمان، انتقام، سنگین است
و فتح آخر ما قبله‌ی نخستین است

بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است
بگو که دوره کودک‌کُشی سرآمده است

قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست
که نیست حاصل صهیونیان به‌غیر شکست

دگر به محکمه‌های جهان، امیدی نیست
بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست

دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد
به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد

زمان فتنه‌ی شام است و ما سحرزادیم
زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم

به رغم توطئه‌ی نابرادران، هستیم
و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم

مباد آنکه رفیقان نیمه راه شویم
شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم

ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم
هنوز چشم‌به‌راهان صبح موعودیم

نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس

مجاهدان سبیل خدا سلام سلام
سلام ای همه‌ی پابرهنه‌های امام

میان موج خطر مانده با دلی آرام
به شیخ عیسی قاسم سلام باد سلام

نبود و نیست حریف قیام، زندان‌ها
اسیر بند نمانند شیخ سلمان‌ها

به شور عاشورا، نیجریه پاینده‌ست
به آل نفت بگو، باقر النمر زنده‌ست

سلام بر دل دریایی اویس قرن
به سرو زخمی همواره ایستاده، یمن

سلام ما به وفای مدافعان حرم
که در شگفت شد از ماجرایشان عالم

به رهروان وفادار راه قدس سلام
به دست غیرت امت، «سپاه قدس» سلام

سلام باد به اسطوره مرد ایرانی
شهید زنده ما قاسم سلیمانی

سلام ما به شهیدان، ستارگان زمین
سلام ما به عماد و جهاد و بدرالدین

نرفته‌ایم به پستو، خدای ماست گواه
که مانده‌ایم کماکان کنار نصرالله

در این نبرد چه جای تعلل و تاخیر
که گفته رهبرمان من کشیده‌ام شمشیر

در این نبرد که واجب شده‌ست بر همه کس
به حکم «لا تطع الکافرین»، جهاد کبیر

من و تو در ره دریا بیا که رود شویم
که می‌روند به مرداب، جوی‌های حقیر

بایست! قوت زانوی دیگران مطلب!
به غیر بازوی خویش از کسی امان مطلب!

به ضربه سم اسبان به روز جنگ قسم
به لحن داغ‌ترین خطبه تفنگ قسم

که جز سپیده شمشیر، صبح ایمن نیست
چراغ‌های توهم همیشه روشن نیست

کجا به بره، دمی گرگ‌ها امان بدهند؟
که دیده راهزنان، گل به کاروان بدهند؟

نه، گرگ اهل وفا نیست، امتحان کافی‌ست
به این درنده چه خوش کرده ای گمان، کافی‌ست

بیا امید به تدبیر خویشتن بندیم
امید خام به لبخند دشمنان کافی‌ست

چه دلخوشید به برجام دوم و سوم
که این تجارت کم سود و پرزیان کافی‌ست

همین قَدَر که چشیدیم از خیانتشان
برای تجربه‌ی هفت نسلمان کافیست

شهید عشق شو از این تفنگ‌ها مهراس
سوار می‌رسد، از طبل جنگ‌ها مهراس

جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش
یمن، اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش

در این دو روز شبانی؛ اسیر خواب نشو
ذلیل وعده‌ی بی‌معنی سراب نشو

مهدی جهاندار

از غزّه گذشتیم و رسیدیم به حیفا
ما را غم صبرا و شتیلاست، حریفا!

نامرد حریفی تو و یکروز می افتی
در پای زن و کودک ما خوار و خفیفا

جز کشتن و خونریزی و آشوب چه کردی
یا ایّها الانسان که جعلناکَ خلیفا

شیطان بزرگ از مکَر الله چه دانی
تو کانَ ضعیفایی و او کانَ لطیفا

یکروز می آید که در آن بیت مقدّس
یاران به نمازند ردیفاَ به ردیفا

در باد تکان می خورد و بیرق مَهدی است
دیناً قیَماً ملّةَ مظلومَ حنیفا