13 آذر در تقویم رسمی کشور به عنوان روز جهانی معلول ثبت شده است. حال می‌خواهیم رویکردی را بررسی کنیم که نویسندگان، کارگردانان و تهیه کنندگان آثار سینمایی در خصوص نحوه معرفی افراد دارای معلولیت به جامعه اتخاذ کرده‌اند. البته باید گفته شود موضوعات در این مورد بسیار زیاد است که تنها ما به بخشی از آن پرداختیم.

مادر

فیلم «مادر» ساخته زنده یاد علی حاتمی که در آن نقش غلامرضا، یک معلول ذهنی به اکبر عبدی سپرده شده بود، بدون شک یکی از آثار ارزنده تاریخ سینمای ایران است.

اکبر عبدی در آن سال با بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را از آن خود کرد. کاراکتر غلامرضا که در لحظاتی از فیلم تصویر یک شخصیت ساده و بانمک از آن احساس می شد، در میان بازیگرانی چون محمدعلی کشاورز، جمشید هاشم پور و امین تارخ به خوبی پررنگ بود. صحنه هایی از مهر و محبت مادر (رقیه چهره آزاد که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به دست آورد) به فرزند دارای معلولیتش، یا بدرفتاری های محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز) برادر بزرگ تر غلامرضا با او تضادهایی را نشان می داد که سعی داشت تصویری واقعی از زندگی یک معلول ارایه دهد. تصویری که بعضا دلسوزی عاطفی بیننده را برمی انگیخت.

پرنده کوچک خوشبختی

«پرنده کوچک خوشبختی» فیلمی از پوران درخشنده است. درباره معضلات فرد معلولی به نام ملیحه که بر اثر ضربه روحی در کودکی قدرت تکلم را از دست داده است و با یادآوری گذشته دچار تشنج عصبی می شود. آزار بچه های محل نیز ناسازگاری و پرخاشگری او را تشدید می کند، مسئولان آموزشگاه ناشنوایان تصمیم به اخراج او می گیرند، اما با تقاضای خانم شفیق، متخصص امور تربیتی، فرصت دیگری به او داده می شود. خانم شفق اعتماد ملیحه را جلب می کند و با کمک شوک مصنوعی قدرت تکلم را به او باز می گرداند.

بچه های ابدی 

ایمان و نگار، دو جوان سازگار، قصد دارند ازدواج کنند اما کسی بین آنها واقع شده است. بعد از مرموزسازی های غیر ضروری متوجه می‌شویم که این مانع کسی نیست مگر علی برادر نوجوان ایمان که به سندروم داون "Down syndrome "دچار است و وابستگی عاطفی شدیدی به ایمان دارد. سیندروم داون نوعی اختلال کرموزومی است که باعث ناتوانی ذهنی می‌شود.

با اینکه عامۀ مردم این دسته از معلولان ذهنی را به خاطر ظاهر مغول گونۀ آنها «مونگول» می‌نامند، فیلم «بچه های ابدی» از تکرار این اسم پرهیز می‌کند و در بخشهای آموزشی خود به مخاطبان می‌فهماند که نیازهای احساسیِ اینگونه اشخاص همانند افراد عادی است و توانبخشی می‌تواند سازگاریِ آنها را با محیط افزایش دهد. 

چشمان سیاه 

«چشمان سیاه» فیلمی به کارگردانی ایرج قادری و نویسندگی محمدهادی کریمی با بازی محمدرضا گلزار و ماه چهره خلیلی درباره غزل دلاویز و سورنا که در یک دانشکده تحصیل می‌کنند و هر دو شاعرند. غزل به دلیل ناراحتی چشمی از تحصیل در دانشگاه انصراف می‌دهد و بعد از مدتی بینایی اش را از دست می‌دهد سورنا که نگران سرنوشت غزل شده به سراغ او می‌رود تا در درس‌های دانشگاهی کمکش کند و به تدریج بین آن‌ها علاقه‌ای ناگفته به وجود می‌آید.

میم مثل مادر

«میم مثل مادر» فیلمی در ژانر اجتماعی ساخته رسول ملاقلی پور در سال 1385 است. پزشکان دلیل معلولیت سعید (علی شادمان) فرزند سپیده را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده می دانند.

سهیل (پدر سعید) اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت می کند و ... جدال یک زن با زندگی برای نجات فرزند دارای معلولیتش شروع می شود. سکانس هایی زیبا از قهرمانی های یک مادر فداکار، تصویری از فرزند معلولش می سازد تا تماشاچی فکر کند شاید اگر این کودک وجود نداشت، این همه مصیبت هم بر سر مادر نمی رفت. به هر حال فیلم تلاش خوبی برای متقاعد کردن مادرانی که بچه معلول دارند به حمایت از فرزندشان انجام می دهد.

گل های داوودی

«گل‌های داوودی» ساخته رسول صدرعاملی، از نمونه‌ای‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های سینمای ایران است که دو دلداده جوان آن، جواد (بیژن امکانیان) و مریم (هیلدا پیرزاد) نابینا هستند. سکانسی از این ملودرام، که این دو در پارک همدیگر را با به صدا درآوردن چوب‌هایی پیدا می‌کنند، از بخش‌های به یادماندنی اثر است.
 
مسافران مهتاب

شخصیت نمکی فیلم «مسافران مهتاب» با بازی مهدی فخیم‌زاده دارای معلولیت ذهنی است. فخیم‌زاده در این فیلم محبوب به کارگردانی خودش، تصویری تاثیرگذار از یک معلول ارائه می‌دهد؛ او ذات مهربانی دارد، اما در برابر زورگویی و بی‌عدالتی، به خروش می‌آید و با گفتن دیالوگِ «می‌خوای اذیت کنی؟» به جانِ افرادی می‌افتد که قصد آزار و اذیت او را دارند.

رنگ خدا،بید مجنون، آواز کنجشک ها 

مجید مجیدی هم از جمله کارگردانانی است که در 3 فیلم شاخص خود، به معلولیت پرداخته است؛ او در فیلم «رنگ خدا»، ما را به دل قصه تاثیرگذار پسری نابینا به نام محمد (محسن رمضانی) و پدرش هاشم (حسین محجوب) می‌برد. سکانس پایانی این فیلم از ماندگارترین قاب‌های سینمای ایران است. مجیدی در «بید مجنون» هم سراغ نابینایی می‌رود؛ منتهی این بار قهرمان قصه با بازی پرویز پرستویی، مردی است که با یک عمل جراحی، بینایی خود را که از 8 سالگی از دست داده بود، دوباره به دست می‌آورد. بینایی و نابینایی در این فیلم بیش از آن‌که جسمی باشد، بیشتر جنبه تمثیلی پیدا می‌کند. مجیدی در «آواز گنجشکها» هم سراغ ناشنوایی می‌رود، اما قصه دخترکی که دارای این معلولیت است، در حاشیه ماجرای اصلی فیلم قرار دارد.

اینجا بدون من 

نمایش معلولیت در فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه است؛ یا کاملا مستقیم که شخصیتهای معلول، قهرمان‌های فیلم هستند و حضورشان نقشی تعیین‌کننده و کاربردی دارد و یا حضور شخصیت‌های معلول در قصه، در بخش فرعی است. با این حساب، نقش یلدا با بازی نگار جواهریان در «اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی، از کاراکترهای اثرگذار محسوب می‌شود. سروسامان دادن این دختر، از مهم‌ترین دغدغه‌های مادرش است و باعث می‌شود شاهد تقابل نفسگیر امیدها و بیم‌ها باشیم.

بی‌خداحافظی

«بی‌خداحافظی» به کارگردانی احمد امینی، با نگاهی به زندگی رضا صادقی، خواننده محبوب و توانای کشورمان ساخته شده است و نشان می‌دهد که او باوجود معلولیت، با سختکوشی به هدف خود می‌رسد و موفق می‌شود. رضا صادقی در نقش اصلی فیلم بازی می‌کند و محمدرضا فروتن، پگاه آهنگرانی و افشین هاشمی هم از دیگر بازیگران آن هستند.

حوض نقاشی

شهاب حسینی و نگار جواهریان در «حوض نقاشی» نقش زوجی دارای معلولیت ذهنی را بازی می‌کنند که پسری سالم دارند، اما تفاهم، تعامل و درک میان آنها چالش اصلی قصه را تشکیل می‌دهد. با این حال عشق، می‌تواند ناتوانی را از میان بردارد و راه زندگی را هموار کند. «حوض نقاشی» با تحسین زیادی موقع اکران مواجه شد و در حضورهای جشنواره‌ای خارجی هم موفقیت هایی به دست آورد.

خانوم

یکی از اپیزودهای نخستین فیلم سینمایی تینا پاکروان، «خانوم» قصه مردی با بازی امین حیایی است که بر اثر حادثه‌ای هر دو دستش را از دست داده و این معلولیت هم باعث بحران روحی او و خانواده شده و هم آنها را در مضیقه مالی قرار داده است. زن خانواده مجبور است جور این وضعیت را بکشد.