«از نیمه خرداد؛ طرحی از اندیشه و رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای» عنوان کتابی است که چاپ نخست آن در بهار امسال انتشار یافته و قرار است چاپ دوم آن به زودی روانه بازار نشر شود. این کتاب که در قالب 4 بخش و 286 صفحه، توسط مصطفی غفاری تألیف شده، از سوی نهضت نرم افزاری (وابسته به موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی) انتشار یافته است. ناشر در مقدمه ای بر این کتاب، هدف از تألیف آن را چنین شرح داده است:««از نیمه خرداد» تلاشی ستودنی برای گشودن باب تبیین و تفهم خطوطی از اندیشه و رفتار رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... خامنه ای است که توسط جناب آقای غفاری به رشته تحریر درآمده و در معرض بهره مندی همگان و نیز، نقد و داوری پژوهشگران قرار گرفته است. همچنان که نویسنده اذعان کرده، این اثر پنجره‌ای برای درک منظومه فکری و منطق عملی رهبر معظم انقلاب اسلامی است و ادعای ارائه تصویری جامع و مانع از آنچه بازگو شده است را ندارد.» در همین راستا و برای نگرشی ژرف‌تر به محتوای این کتاب، در گفت وگو با مصطفی غفاری، از وی درباره فصول مختلف و نحوه گزینش مطالب کتاب پرسیدیم تا خوانندگان گرامی با پیش‌زمینه‌ای کامل تر این اثر را مطالعه کنند.

«از نیمه خرداد» به نوشته مؤلف، نخستین نمونه در مطالعات رهبری پژوهی مبتنی بر تجربه انقلاب اسلامی است. ویژگی‌های این نوع از مطالعات چیست و آیا اصول علمی حاکم بر آن با سایر مطالعات در حوزه‌های مشابه، متفاوت است؟

بسم ا... الرحمن الرحیم. در علم مدیریت که زیرمجموعه‌ای از علوم انسانی است، مطالعات مفصلی در باره بحث رهبری وجود دارد؛ اما مفهوم رهبری در این علم بیشتر در محدوده رابطه سازمانی با کارکنان (البته فراتر از سطح مدیریت اجرایی) معنا می‌شود. اگرچه مفهوم رهبری در علم مدیریت با آنچه ما از معنای رهبری دینی ـ سیاسی در نظر داریم، نزدیکی‌هایی دارد و تا اندازه‌ای به فهم برخی ابعاد آن کمک می‌کند، اما تکیه صرف به آن کافی نیست.

از سوی دیگر، علوم انسانی و اجتماعی که خاستگاه آن دنیای مدرن است، بر اساس تجربه‌ها و تحولات جوامع معاصر غربی پدید آمده است. بدیهی است که در شرایط عدم حضور جدی و تعیین‌کننده دین در عرصه اجتماع و فقدان پدیده‌ای همچون رهبری دینی ـ سیاسی در این دوران، نمی‌توان انتظار داشت که در علوم اجتماعی جدید به این مقوله چندان عنایتی شود. این در حالی است که پدیده رهبری انقلاب اسلامی که ما در چند دهه اخیر با آن روبه‌روهستیم، حاصل «تجربه زیسته جمعی» ما ایرانیان است. حداکثر می‌توان اثری از آن در تجربه زیسته شیعیان در بخش‌هایی از جهان اسلام یافت که آن هم مستقیم یا غیرمستقیم با پدیده انقلاب اسلامی ایران گره خورده است. به این ترتیب، به نظر می‌رسد ما با پدیده‌ای نو (که البته ریشه‌های محکمی در اندیشه دینی دارد) مواجه هستیم که به دایره و عمق اثرگذاری آن نیز روز به روز افزوده می‌شود. پس بهتر است در شناخت و شناساندن آن نیز ابتکار عمل داشته باشیم و خود نسبت به نظریه‌ورزی درمورد آن اقدام کنیم. البته در یک طرح هوشمندانه، می‌توان از اندوخته عملی دیگر فرهنگ‌ها و انباشت علمی دانش‌های نوین نیز بهره برد. اما برای فهم همه‌جانبه این مقوله، باید از مرزهای فعلی دانش‌هایی چون مدیریت و سیاست فراتر برویم.

همان‌گونه که در مقدمه و فصول کتاب به اختصار و تفصیل ذکر آن رفته است، «از نیمه خرداد» در مقام تبیین وجوهی از شخصیت و نیز رهبری حضرت آیت ا... خامنه‌ای است تا از رهگذر این بازشناسی، منظومه فکری و منطق عملی ایشان در جایگاه ولایت فقیه و رهبری انقلاب ارائه شود. اثر شما با این هدف، به کدام حوزه‌ها و عرصه‌ها ورود یافته و سعی در برجسته‌سازی کدام بخش‌ها داشته است؟

این یک هدف بلند است و ادعای این کتاب آن نیست که توانسته است چنین شناخت جامع و کاملی ارائه کند. اما تلاش این بوده تا در خلال بازخوانی زندگی، اندیشه و الگوی رهبری آیت‌ا... خامنه‌ای، دریچه‌ای به این راه باز شود. واقعیت این است که این کتاب نه زندگی‌نامه ایشان است و نه اندیشه‌نامه ایشان. همچنین نمی‌تواند ادعا کند که الگوی رهبری ایشان را با همه جوانب و ظرایف آن بازنمایی کرده است. اما تلاش کرده است تا مهم‌ترین سرفصل‌ها برای کاوش در چنین عرصه‌هایی را در یک چارچوب قابل اعتنا ارائه کند و همچنین درهم‌تنیدگی این سه مقوله، یعنی زندگی، اندیشه و رهبری ایشان را تا اندازه‌ای نشان دهد.

آیا مجموعه‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب که در این کتاب آورده شده، با لحاظ این هدف گزینش و به مخاطب یادآوری شده است؟

بله. طبیعتاً آنچه از مجموعه عظیم و غنی بیانات ایشان انتخاب شده و در اینجا به‌کار رفته، برای دستیابی به همان هدف بوده است. با این حال تلاش شده است که نه تنها این گزینشگری، آسیبی به منظومه فکری و منطق عملی رهبر انقلاب نزند، بلکه برای رساندن مخاطب به یک چارچوب ادراکی درست از زندگی، شخصیت، اندیشه و الگوی رهبری آیت‌ا... خامنه‌ای سودمند باشد.

در فصل نخست کتاب به فرازهایی از زندگی فردی، اجتماعی، مبارزاتی و حتی برخی علایق حضرت آیت ا... خامنه‌ای اشاره شده است. آیا این فرازها بر درک جامع خواننده از منظومه فکری و منطق عملی رهبر انقلاب پرتو می افکند؟

همان‌طور که در پاسخ سوال اول نیز عرض کردم، مفهوم تجربه زیسته در اینجا تعیین کننده است. اگر می‌خواهیم بدانیم این طرز فکر و این الگوی رهبری در وجود ایشان چگونه شکل گرفته، ناگزیر باید به زیست ایشان و تحولاتی که داشته است، توجه کنیم. این دید، حتی تحلیل دقیق‌تری از اصل مقوله رهبری به ما ارائه خواهد کرد.

در بخش دوم کتاب گزیده ای از دیدگاه های رهبر معظم انقلاب به عنوان سرفصل انتخاب شده است. با توجه به گستردگی و تنوع دیدگاه هایی که معظم له طی 27 سال رهبری انقلاب مطرح کرده اند، آیا می توان ادعا کرد که این سرفصل ها، به منزله ارکان منظومه فکری رهبر انقلاب هستند؟ چه شاخص و معیاری در این زمینه به کار گرفته شده است؟

می‌توانم بگویم دشوارترین بخش کتاب از حیث پژوهش و نگارش برای من همین بوده است، درست به همان دلیلی که اشاره کرده‌اید. سرفصل‌های مختلفی می‌توانست در اینجا مورد توجه قرار بگیرد. از برخی مقولات کلی و انتزاعی همچون انسان، آزادی، عدالت و... تا برخی نکات جاری و مسائل روز همچون کاهش جمعیت، تخریب محیط‌زیست و... . تلاش کرده‌ام سرفصل‌های منتخب، هم نشانگر بنیادهای اندیشه رهبری باشد، هم ابعاد مختلف این منظومه را در ارتباط با موضوعات مختلف نشان دهد و هم امتداد اندیشه ایشان و نسبت آن با مقولات انضمامی را برساند. البته یک ملاحظه اساسی نیز حجم صفحات در نظر گرفته شده برای این کار بود که در نوع خود، متناسب با هدف‌گذاری این پژوهش است. باید کاری فشرده ارائه می‌شد که راهنمای مخاطب در ورود به هر کدام از این عرصه‌ها باشد، نه آن که حرف اول و آخر را در این زمینه بزند.

بخش سوم کتاب، مشتمل بر کنش‌های رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای است. سرفصل‌های این بخش چه ارتباطی با سرفصل‌های منظومه فکری ایشان دارد و بر این اساس، «کار ویژه رهبری» در نظام جمهوری اسلامی ایران را می‌توان مبتنی بر چه مؤلفه‌هایی دانست؟

این ارتباط را مخاطب باید با خواندن و ارزیابی همان بخش دریابد. در اینجا به همین نکته اکتفا می‌کنم که کنش‌های رهبری، ارتباط تام و وثیقی با تلقی از بحث ولایت فقیه دارد. به این ترتیب، برای فهم کارویژه رهبری ـ دست‌کم از منظر امام و رهبری ـ باید نگاهی به مفهوم ولایت فقیه داشته باشیم؛ به‌خصوص با آن زبان و بیانی که در قانون اساسی آمده است.

گفتمان سازی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های بخش سوم کتاب است. چرا سرفصل مبسوط و مشروحی به این مقوله اختصاص داده‌اید؟

من فکر می‌کنم گفتمان‌سازی، اولین و شایع‌ترین و به همین دلیل مهم‌ترین سازوکار کلی رهبری به مفهوم دینی ـ سیاسی مدنظر ماست که هم در دوران رهبری امام خمینی(ره) و هم در دوره رهبری حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای آگاهانه به کار بسته شده است. برای همین در فصل سوم تلاش کرده‌ام مولفه‌ها و مراحل مختلف آن را بر اساس تجربه سال‌های پس از انقلاب و به‌خصوص طی سه دهه اخیر توضیح دهم. در اینجا نیز ضمن گوشه چشمی به مباحث گفتمان در عرصه علوم اجتماعی، گمان می‌کنم گامی فراتر از ادبیات موجود در این زمینه برداشته شده و ابعاد تازه‌ای از بحث معرفی شده است.

فارغ از سایر بخش‌های کتاب که می‌توان برخی از نکات آن را گاه به صورت غیرمنسجم در سایر آثاری از این قبیل نیز یافت، بخش چهارم کتاب کاملاً جنبه‌ای نو و بدیع دارد. چه ضرورت‌هایی برای طرح این مقولات «فرامتنی» وجود داشت؟ آیا تصور می‌کنید بدون توجه به این جنبه‌های فرامتنی، می‌توان به درکی جامع و مانع از بیانات رهبر معظم انقلاب دست یافت؟

فکر می‌کنم «فهم نظر رهبری» که موضوع این بخش قرار گرفته، یکی از مهم‌ترین مباحث در شبکه مسائلی است که ما به دنبال تجربه رهبری دینی ـ سیاسی با آن روبه‌رو شده‌ایم. البته معتقدم بیشتر مردم در اکثر اوقات در فهم صحیح عرفی از بیانات و اقدامات رهبری دچار چالش نیستند. اما در برخی موارد حساس، ممکن است برخی سویه‌های سخن رهبر انقلاب یا انگیزه برخی کنش‌ها، محل تأملات بیشتری به‌خصوص توسط نخبگان قرار بگیرد. از این رو، هرچه بتواند به فهم ما سامان بیشتری بدهد و ضوابط آن را به‌طور شفاف پیش چشم دیگران قرار دهد، مغتنم خواهد بود. این طرح فرامتنی به دنبال چنین نیازی در پژوهش کنونی مدنظر قرار گرفته است.