یادآوری رامبد جوان برای حمایت از تولید داخلی و نوید راه اندازی کمپینی با این عنوان آغازگر «خندوانه»‌ای دیگر بود.

بغض حافظ ناظری برای ایران

در ادامه هم کمدین جدید «خندوانه» رضا احسان پور آمد و با شعار «ساندویچ کثیفش می‌چسبد»، خاطره رفتن به یکی از همین ساندویچی‌های کثیف را با آب  و تاب فراوان و به شکل تصویری توضیح داد.

اما اتفاق جذاب شب  گذشته حضور حافظ ناظری آهنگساز و خواننده به نام کشورمان در این برنامه بود.

وی پس از این که در جایگاه مهمانان حاضر شد ابتدا از 16 سال زندگی در خارج از کشور گفت و اظهار کرد که از 19سالگی این هجرت را انجام داده است.

ناظری در مورد دلیل اینکه توانسته این هم سال از کشور و خانواده اش دور بماند، گفت: وقتی انسان هدفی داشته باشد همه چیز را برای رسیدن به آن تحمل می‌کند. من در این 16 سال 10 سال ایران نیامدم و حدود 9 سال پدر و مادرم را ندیدم. حتی جالب است که در این مدت 9سال مریض هم نشدم و همه این ها نتیجه وجود همان نیرویی است که گفتم.

او در ادامه درباره پدرش اظهار کرد: پدر من شبیه هیچ کسی نیست و هنرمندی  است که از لحاظ تفکر و همه چیز متفاوت است و من شانس این را داشتم که به واسطه او در منزلی بزرگ شوم که مثل دانشگاه بوده و مدام میزبان شعرا، فلاسفه و هنرمندان بزرگ بوده است. ولی هر دو ما لیدر هستیم و رهبری می کنیم به همین جهت وقتی که با هم همکاری داریم گاه اتفاقاتی میافتد که به خاطر تفاوت دو نسل متفاوت است و این مورد گاه با موضوعات مختلفی خود را نشان می دهد.

بغض حافظ ناظری برای ایران

یکی دیگر از صحبت هایی که در ادامه این گفتگو مطرح شد به کم کاری فعالان موسیقی ما برمی گشت، موضوعی که حافظ راجع به آن عنوان کرد: من خودم را جزو خوش شانس ترین هنرمندان می دانم. چون ایرانیم و مردمی داریم که بی توقع حمایتت میکنند، این در حالی است که در کشورهای دیگر دوبار که اثر و اجرای بدی از خواننده مورد علاقه ات ببینی دیگر به کنسرتش نمی روی ولی اینجا به لطف مردم این طور نیست. با همه این ها من فکر میکنم هنرمندان ما تنبل اند و دنبال تحقیق، مطالعه، نوآوری و ... نیستند. در حالی که پیام هنر مهم است و نباید به آن تنها به چشم پول نگاه کرد. اینگونه وقتی شما حرف جدیدی برای گفتن در کنسرتت نداری نباید بیایی و این یکی از مسائلی است که زیاد به چشم می خورد.

وی ادامه داد: خیلی ها به من می گویند کم کار می کنی و فقط یک «ناگفته» دادی و تمام، اما نمی‌دانند 15 سال روی این «ناگفته» مطالعه و فکر شده است.

پس از این او در پاسخ به رامبد در مورد خواسته اش اظهار کرد: خواسته های من مثل پوست مار هستند، مدام نو می شوند و در یک موضوع نمی مانم چرا که نباید به چیزی که بدست می آوریم بسنده کنیم. این نگاه باعث می شود تا ابد مدام بالا و بالاتر بروی.

اما در 10 ثانیه لبخندی که برگزیده این بارش حسن رفیعی شده بود ناظری سعی کرد متفاوت این کار را انجامد دهد و با چشمش این خنده را به مردم برساند.

حافظ ناظری همچنین در ادامه گفت که من خیلی موسیقی گوش نمی‌کنم چرا که دائم در مغزم آهنگ است و حتی برای خواب باید نیم ساعت چراغ‌ها خاموش باشند تا این سرو صداها آرام شوند!

جوان هم در این راستا از او خواست تا یکی از همان صداهای داخل مغزش را بیرون بریزد و این بهانه‌ای برای اجرای قطعه کوتاهی از وی شد.

در این بین رامبد از شکل گیری «ناگفته»‌ای پرسید که با یک کمپانی معروف کار شده و ناظری هم بیان کرد: .جهان غرب از ایران تصویر درستی ندارد و ما باید کاری کنیم تا این نگاه تغییر کند. این همان نیرویی بود که من را آن جا کشاند.

بغض حافظ ناظری برای ایران

او در ادامه از بتهوونی گفت که هنگام تهیه موسیقی کلاسیک و در دوران دانشکده، مدام عکسش را روی سی دی های کمپانی سونی تجسم می کرد و او را به این فکر وا می داشت که آیا می شود روزی عکس یک ایرانی روی این سی دی ها نصب شود.

وی اضافه کرد: چند سال بعد این اتفاق افتاد و آن زمانی بود که با پدرم کنسرتی داشتیم و از ما خواستند تا پروژه ای را با هم انجام دهیم. کار به این جا که رسید گفتم باید برای کشور بهترین کار را ارائه دهم برای همین سعی کردم با کمک سونی بهترین ستاره های دنیا را برای ایران جمع کنیم، به همین دلیل ساخت این مجموعه و ارائه آن 5 سال طول کشید.

من با دقت و سختگیری که داشتم کاری کردم که همه قطع ارتباط کردند. بهترین موسیقیدان ها می زدند و می گفتم فلان جا مشکل دارد و این دست حساسیت ها تا این حد وجود داشت تا بالاخره بعد از 5 سال منتشر شد و توانست در مجله بیلبوردی که هر 7 هفته پر بازدیدهای موسیقی کلاسیک جهان را معرفی می‌کند جزو سه موسیقی برتر کلاسیک جهان قرار بگیرد.

حافظ همچنین از توانمندی های انسان گفت و اظهار کرد: اگر آدم واقعا به خودش و درون خودش باور داشته باشد امکان ندارد به جایی نرسد. خود من واقعا از زیر صفر شروع کردم، همیشه مثل سرباز و جنگجو بودم، الان روزی 22 ساعت کار می کنم. حال بازهم می گویم هیچ وقت یاس و ناامیدی را جلو خودتان نبینید، تو تا وقتی قدرت نفس کشیدن داری، قدرت همه چیز را داری.

بعد از این صحبت ها و یک رفت و برگشت جناب خان با لباس شیکش آمد و خطاب به حافظ گفت: «ما هم مثل شما تو خودم یک رهبریتی دارم» و پس از این هم جلوه‌ای از این رهبریت را با همراهی حاضران به نمایش گذاشت.

بغض حافظ ناظری برای ایران

همچنین ناظری درباره جناب خان اینطور نظرش را اظهار کرد: جناب خان با مزه است و در کنار بامزگی، شعورش را دوست دارم.

بعد از شنیدن قطعه کرمانشاهی دیگری از جناب خان گفت: الان واقعا می‌فهمم که چرا برنامه شما پر بیننده است. جناب خان واقعا با استعداد و جذابیت ویژه‌ای دارد.

بعد از پایان صحبت ها، به شکل غافلگیرانه‌ای تولد کوچکی برای ناظری گرفته شد. تولدی که هنگام فوت کردن شمع‌ها و بیان آرزو، اشک را در چشمان حافظ نشاند. او در حالی که برای ایران آرزو می‌کرد گفت: چون مدتها از کشور دور بوده حس خاصی دارم و همه این حالات به همین خاطر است.

حافظ در آخر برای شاد کردن دل چند نفر گفت: درصدی از درآمد کنسرت های ایران را با «خندوانه» در میان می گذاریم تا به عنوان مثال خرج جهیزیه‌ای برای عروس شود.

وی در پایان برای کشور و مردم ایران آرزو کرد تا همه به دور از فقر، مریضی و ناملایمات زندگی باشند و قدر هم را بدانیم.