پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سیدمحمد حسینی- فیلم محمد(ص) جزو بهترین کارهایی است که در طول تاریخ سینمای کشورمان تولید شده است. قطعاً از نظر تکنیکی یک سر و گردن بالاتر از کارهایی است که تا به حال ساخته شده‌اند. 

فیلم روایت بسیار خوب و نرمی دارد و برخلاف نظر دوستانی که می‌گویند کار داستان ندارد، به نظر من روایتش، روایتی معقول است هرچند بعضی از نقاط روایت فیلم به لحاظ شخصیت راوی، شکسته می‌شود. چون کل قصه از منظر ابوطالب روایت می‌شود و ما فلش‌بک را با ابوطالب تجربه می‌کنیم اما در بعضی از سکانس‌ها خود ابوطالب وجود ندارد که در بخش‌هایی حفره فیلمنامه محسوب می‌شود. اما این مسئله چیزی نیست که مخاطب را اذیت کند و مخاطب عام متوجه آن نمی‌شود و از فیلم لذت می‌برد. من معتقدم که به لحاظ لطافت بیان و آن غرضی که فیلمساز در نشان دادن وجه «رحمه للعالمین» داشته، فیلم توانسته از پس موضوع خودش برآید. 

هرچند وقتی خودم فیلم را می‌دیدم در برخی از سکانس‌ها تمنای درونی‌ام یک احساس دیگری بود و وقتی فیلم ادامه پیدا کرد با خودم گفتم ‌ای کاش آن تمنایی که من می‌خواستم شکل می‌گرفت! به طور مثال در یکی از سکانس‌های خیلی خوب فیلم که به نظرم کار نو، جدید و یک کشف بود، بخشی بود که عبدالمطلب شترهایش را پس گرفته و آمده بود دست به دامن خانه خدا شده بود: خدایا این دیگر کار من نیست با ابرهه نمی‌توان در بیفتیم و خودت این کار را به نوعی مدیریت بکن! پرنده‌های ابابیل پیدا شدند و آمدند دور خانه خدا شروع به طواف کردند. منتها تمام نماهایی که فیلمساز از این طواف نشان می‌داد نماهای لانگ(باز) بود. خیلی منِ‌ مخاطب در آنجا تمنا داشتم که یکی از آن ابابیل‌ها بیاید و روی دست عبدالمطلب بنشیند و دیتیل(جزئیات) و خود پرنده را ببینم و بعد پرواز کند و برود. 

سپس همین پرنده‌ای که روی دست عبدالمطلب نشسته بود، برود و در جلوی مابقی پرنده‌ها قرار بگیرد و همگی برای انجام مأموریت الهی که دارند حرکت کنند و بروند. به نظرم اگر چنین اتفاقی می‌افتاد خیلی روایت قشنگ‌تری شکل می‌گرفت که این کار را نکرده بودند. علی ایحال به نظرم کار از نظر ساختاری خیلی کار روپا و قابل اعتنایی است که مخاطب از آن لذت خواهد برد. تنها مسئله‌ای که ممکن است در اکران عمومی این اثر به عنوان یک نکته قابل تأمل و تأثیرگذار به آن نگاه کرد، زمان فیلم است که قدری طولانی است. البته برای مخاطب ایرانی طولانی است چون ما کمتر فیلم‌های دو ساعت به بالا را تجربه کرده‌ایم و به همین علت ممکن است مخاطب ایرانی در بعضی جاها فیلم را رها و درجه توجه و دقتش افت کند. ولی در کل فیلم را خیلی پسندیدم و معتقدم یکی از بهترین فیلم‌هایی است که ساخته شده است. ضمن اینکه تمهیدی که برای نمایش شخص حضرت رسول(ص) انتخاب شده جزو نقاط قوت فیلم است یعنی اُوِر شولدری که استفاده کرده و معمولاً اُوِرِ(نمایش از نماهای دور و پشت سر) حضرت را نشان می‌دهد و اصلاً از نور و کارهایی از این دست که تا به حال رایج بوده استفاده نکرده، خودش یک نوآوری خوبی است. یکی دیگر از نقاط قوت و خیلی خوب این فیلم پایبندی‌اش به تاریخ است که نشان می‌دهد کار پژوهشی خوبی از آن مقطع تاریخی صورت گرفته است. اگر به برخی نقاط اثر نقدی وارد می‌شود با ملحوظ داشتن کیفیت بالای دیگر بخش‌هاست وگرنه بحث گریم و دیگر مباحث که در ادامه خواهم گفت به نسبت سینمای کشورمان اتفاقاً نکات رو به جلو و بالاتری است. 

برخلاف صحنه‌پردازی بسیار خوبی که فیلم دارد و همچنین فیلمبرداری روپا و خوبی که در این اثر شاهدش هستیم، گریم را به نسبت قابل توجه بودن کیفیت‌های خوبی که گفتم، عقب می‌دانم. به خصوص گریم چهره عبدالمطلب که چهره و ریشش مثلثی است. البته باز هم می‌گویم از قواره سینمای ایران جلوتر است اما از قواره خود فیلم عقب‌تر است. همین ریش و چهره مثلثی باعث شده عبدالمطلب گاهی مهیب‌ دیده شود. ببینید وقتی فیلمساز نمی‌تواند چهره حضرت رسول(ص) را نمایش بدهد به طور قطع باید این چهره را در آینه صورت فرد دیگری نشان بدهد؛ چراکه اطرافیان حضرت رسول(ص) در این اثر جزو منتسبان به آن حضرت هستند، ولی گریم‌های اطرافیان ایشان مناسب نیست. یا مثلاً گریم حضرت آمنه(س) در این فیلم خیلی به کاراکتر مریم مقدس(با بازی شبنم قلی‌خانی) شبیه و نزدیک بود. چه از نظر ظاهر، کنش‌ها، لبخند و... به شدت شبیه به آن کاراکتر است. البته این بد هم نیست چون نشان می‌دهد که آن تجربه یک تجربه خیلی موفقی بوده است. در هر صورت معتقدم اتفاقاتی که در برخی نقاط فیلم افتاده می‌توانست بهتر باشد. ببینید ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این فیلم با فیلم مصطفی عقاد(الرساله) مقایسه خواهد شد و یکی از نکات قوت بسیار عالی فیلم عقاد گریم‌های فوق‌العاده درخشان است که عقاد از آن استفاده کرده است. مثلاً کاراکتر ابوسفیان در فیلم الرساله بسیار باورپذیر است اما در این فیلم نمی‌توانیم به آن صلابت همراه با خشونت اصلاً نزدیک بشویم! ابولهب نیز همین طور است. موضوع دیگر موسیقی فیلم است که اصلاً وزانت فیلم را ندارد و بیشتر شبیه به موسیقی هند و پاکستان(شبه‌قاره‌ای) و البته قدری کلیسایی است. باز هم می‌گویم این موضوعات چون از فیلمبرداری و صحنه‌پردازی بسیار ‌بسیار خوب فیلم و کارگردانی یک دست آن عقب‌تر هستند، خودشان را نشان می‌دهند اما در مجموع چیزی نیستند که مخاطب را آزار بدهد و فیلم بار خودش را جلو می‌برد.