پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مهدي حسن زاده- سال ها پيش که نه شايد حتي همين 3-4 سال پيش که در رقابت هاي جهاني واليبال خودمان را به عنوان يک پديده مطرح کرديم تصور نمي شد که واليبال ايران فراتر از پديده در عرصه هاي جهاني ظاهر شود. روزي که ولاسکو رفت خيلي ها تصور کردند روزهاي رويايي واليبال نيز همراه با ولاسکو رفت. شايد اگر سال ها بعد، بازيکنان اين تيم بازنشسته شوند و قرار باشد نسل جديدي به تيم ملي واليبال کشورمان راه يابد نيز خيلي ها بگويند که آن افتخارات تاريخي واليبال ايران به پايان رسيد، اما واليبال چشم و چراغ ورزش اين کشور شد. ديگر افتخارمان تنها به کشتي آزاد و فرنگي، وزنه برداري و برخي رشته هاي رزمي محدود نخواهد بود و براي نخستين بار در يک رشته ورزشي جمعي، آن هم در يکي از مهمترين اين رشته ها در سطح جهان مطرح خواهيم بود.

دقيقا آن جايي که محل تامل و دقت نظر در خصوص موفقيت تيم ملي واليبال است، همين جاست که تصور غالب ذهني که ايرانيان را در ورزش هاي جمعي ناموفق مي دانست شکست. پيش از اين بارها شنيده بوديم که درباره دلايل شکست تيم هاي ورزشي کشورمان مي گفتند، ايراني ها چون روحيه همکاري جمعي ندارند در ورزش هاي جمعي و تيمي موفق نمي شوند، اما اکنون واليبال نشان داد که ايراني ها روحيه جمعي دارند. اين مهمترين درسي بود که واليبال براي جامعه ايراني دارد که اگر برنامه ريزي کنند، بهترين نمونه هاي همکاري جمعي را نيز مي توانند از خود به جا گذارند. مگر دفاع مقدس 8 ساله ملت ايران چيزي جز همکاري جمعي ملت بود. همکاري جمعي که در قالب آن، امام (ره) رهبري مي کردند و ملت به سوي موفقيتي بزرگ که ايستادگي در برابر دشمن مجهز به حمايت هاي غرب و شرق بود، رهنمون مي شدند. همکاري جمعي که در قالب آن مادران و پدران، جوانان خود را براي حضور در جبهه ها مهيا مي کردند و جوانان براي دفاع از مکتب و ميهن خود جان خود را ناچيز مي پنداشتند. مگر در سابقه تاريخي اين ملت موفقيت هاي بزرگ علمي و فرهنگي کم بوده است؟ موفقيت هايي که جز در سايه همکاري علمي و تضارب فرهنگي به دست نيامده است. پس چرا تصور مي کنيم ايرانيان نمي توانند در همکاري هاي جمعي موفق شوند.

البته ترديدي نيست که ورزش هاي جمعي به دليل پيچيدگي ناشي از هماهنگي يک مجموعه بيش از ورزش هاي فردي متکي به برنامه ريزي است و براي کشوري که در مسير توسعه يافتگي قرار دارد، برنامه ريزي دقيق و هدفمند عنصري کليدي براي موفقيت است. توسعه در بخش ورزش نيز يعني برنامه ريزي به منظور استعداد يابي، پرورش نيروهاي مستعد، راه اندازي موفق مسابقات داخلي و تشکيل يک تيم ملي موفق. به اين ترتيب بايد گفت ورزش ما براي موفقيت در رشته هاي ورزشي جمعي بايد برنامه ريزي کند. شايد کالبد شکافي دلايل موفقيت واليبال و الگو برداري از آن و همزمان بررسي دلايل عقب ماندگي فوتبال کشورمان روشن کند که مشکل ورزش ما در کجاست. اما در هر صورت موفقيت واليبال و ايستادن در جمع 6 تيم بزرگ جهان در رقابت هاي جهاني 2014 و رسيدن به جايي که غول هايي چون ايتاليا، آمريکا و صربستان به آن نرسيدند نبايد ما را فقط خوشحال کند بلکه بايد ما را به اين فکر بيندازد که چرا موفق شديم و چگونه مي توان الگوي موفقيت واليبال را به ديگر رشته هاي ورزشي جمعي تعميم داد.