به گزارش پارس ، تسنیم به نقل از  خبرگزاری الشرق الجدید، « غالب قندیل» در تحلیلی بر طرح مسکو برای حل بحران سوریه و فروکش کردن تب تهدیدات آمریکا علیه سوریه می نویسد: طرح مسکو در زمانی ارائه شد که « باراک اوباما» ، رئیس جمهوری آمریکا و دولتش پس از تصمیم به تهدید سوریه به تجاوز و شکست در یافتن هم پیمانانی بین المللی برای سرپوش گذاشتن بر تجاوز و بروز مشکلات و موانع بسیار در قانع کردن جامعه آمریکا و پارلمان این کشور برای این تجاوز در بحران عمیق و بزرگ گرفتار آمده بودند.

اولا و پیش از هر چیز طرح روسیه بار دیگر بر ثبات معادلات جدید بین المللی تاکید می کند که به دلیل ایستادگی و مقاومت سوریه در قبال جنگ ظالمانه ای که از سال ۲۰۱۱ در معرض آن قرار گرفته و قدرت روسیه در معادله بازدارندگی تجاوز به سوریه از طریق حضور فعال در دریای مدیترانه و تاکید بر تامین تمام نیازهای سوریه در دفاع سیاسی و نظامی و اقتصادی از خود پای به عرصه گذاشتند.

همچنین این طرح تاکید کرد که از موضع قدرت بازدارندگی و ایستادگی در قبال تجاوز آمریکا به سوریه نشات می گیرد و در این طرح روسیه هم پیمان اصلی سوریه و در کنار محور مقاومت در منطقه و معادلات بازدارندگی بود که پیشتر اعضای محور مقاومت یا ایران و سوریه و حزب الله ارائه داده بودند و موجب متزلزل شدن عزم آمریکا و بیم هراس اسرائیل در گرفتار آمدن در باتلاق جنگ سوریه شدند و براین اساس باید گفت، طرح روسیه در عمل اقدامی سیاسی هجومی مبتنی بر موازنه بازدارندگی بود که در زمان و فرصت مناسب و در اوج گرفتاری آمریکا در بحران سوریه و تلاش اوباما برای یافتن راه مفری برای بازگشت از تهدیداتش ارائه شد.

دوم اینکه طرح روسیه موجب شد تا جنگی خانمان برانداز از سوی آمریکا علیه سوریه به راه نیافتد، جنگی که در پس خود تنها قتل و کشتار گسترده و وسیع را دارد و طرف های اصلی آن را آمریکا و اسرائیل تشکیل می دادند، اگرچه در این میان محور مقاومت نیز دارای ابزار بازدارندگی خاص خود برای مقابله با این تجاوز و وارد آوردن صربات دردناک به رژیم صهیونیستی و ناوگان دریایی و پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه را داشت.

تهدیدات اوباما در تجاوز به سوریه هشداری برای برافروخته شدن آتش جنگ وحشتناک و مهیب جهانی از حیث نتایج و خسارات و تاثیر بر واقعیت های زندگی در منطقه را داشت و این چیزی نبود که نه محور مقاومت و نه کشورهای آزاده جهان که اعلام کرده بودند، در کنار سوریه در برابر این تجاوز خواهند ایستاد، هیچ گاه خواهان آن باشند.

و سرانجام اینکه ممانعت از وقوع چنین جنگی و ایجاد چارچوب های سیاسی بازدارندگی برای گرایشات و تمایلات جنگ طلبانه و خصمانه که به بدترین شکل ممکن در سیاست ها و تمایلات اسرائیل و آمریکا نمود پیدا کردند، در جای خود موفقیت و پیروزی بزرگ برای ملل منطقه و تمام ملل صلح طلب و آزاده جهان به شمار می آید و این جنگ هیچ گاه برافروخته نخواهد شد، مگر آنکه فردی چون باراک اوباما با حماقت های خود دست به آن بزند و جهان را درگیر جنگی کند که در پس خود صدها هزار قربانی و آواره و ویرانی ها و خرابی های گسترده در ساختارهای زیربنایی بر جای بگذارد.

سوم اینکه در این تردید نیست که قرار دادن هرگونه سلاح سوریه تحت نظارت بین المللی عقب نشینی و امتیاز دهی به شمار می آید، اما این امتیاز دادن به معنای وارد آمدن خلل در معادلات مقاومت و قدرت بازدارندگی این محور نیست، چراکه حتی اگر سلاح شیمیایی مورد ادعای غرب زمانی از دست سوریه خارج شود، به جای آن گزینه های دقیق تر و خطرناک تر دیگری در معادلات قدرت وجود دارد و در اینجا می توان به اظهارات « سید حسن نصر الله» ، دبیرکل حزب الله لبنان اشاره کرد که از موشک های دقیق در اختیار حزب سخن گفت که توان هدف قرار دادن نقاط استراتژیک دشمن به راحتی و به دقت بسیار را دارد و این بخشی از قدرت بازدارندگی محور مقاومت است که بسیاری از آنها را نیز اتفاقا از سوریه به دست آورده است.

دوره ای که از سلاح های شیمیایی به عنوان ابزار و وسیله بازدارندگی استفاده می شد، به سه دهه پیش و آغاز کشف این سلاح باز می گردد، اما هم اکنون سلاح شیمیایی تنها ابزار بازدارندگی به شمار نمی آید که محور مقاومت از آن برخوردار و در صدد باشد، از آنها تنها برای مقابله با رژیم صهیونیستی استفاده کند. صرف نظر از اینکه در سرزمین های اشغالی بمب های شیمیایی بسیاری وجود دارد که موشک های دور برد و دقیق سوریه به راحتی می تواند، کارخانه های پتروشیمی و تاسیسات شیمیایی و هسته ای اسرائیل را هدف قرار دهد و این حملات بدون تردید ساختارهای زیر بنایی نظامی اسرائیل را در برخواهد گرفت تا این رژیم را از هرگونه حرکتی باز داشته و فلج کند و سرانجام اینکه نمی توان هیچ گاه گفت که سلاح شیمیایی تنها سلاح بازدارنده ای است که می توان با آن به مقابله با رژیم صهیونیستی پرداخت.

چهارم اینکه بی تردید اگر فرض بگیریم که آمریکا ادات نظامی خود در سوریه را عقب بکشد و حمایت خود از گروه های مسلح فعال در سوریه را قطع کند که مهمترین آنها در گروه های مسلح وابسته به سازمان القاعده نمود پیدا می کنند و هم اکنون دو سال و نیم است، از آنها برای نابودی و تخریب سوریه و براندازی نظام در آن استفاده می کند، در این صورت باید گفت که سوریه و محور مقاومت پیروزی بزرگی را محقق کرده و موفق شده، چارچوبی سیاسی را برای خروج از بحران سوریه به یژه برای آمریکا و به شکل آبرومند همانند قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل مه حزب الله در ژوئیه ۲۰۰۶ آن را پذیرفت تا اثبات کننده معادلات بازدارندگی باشد، فراهم کرده است.

امروز این حق مسلم مردم سوریه است، در صورتی که آمریکا به طرح روسیه تن ندهد و ناوگان خود را از دریای مدیترانه خارج نکند و دست از حمله به سوریه برندارد، پرچم جنگ با آمریکا را بلند کنند و به مقابله با آن برخیزند، چون در این تردید وجود ندارد که سوریه در رویارویی های مسالمت آمیز بدون تردید سربلند از صحنه بیرون خواهد آمد و علاوه از پیش رو برداشتن تمام گروه های مسلح، این توان را دارد تا به مقابله با هرگونه تجاوز استعماری یا صهیونیستی برخیزد که درصدد باشد، به تمامیت ارضی این کشور آسیب برسانند و بار دیگر ثابت کند که مهمترین حلقه محور مقاومت به شمار می آید.