به گزارش پارس ، متن گفتگوی عصر ایران با مرتضی مبلغ پیش روی شماست.

* شما یک هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری، احتمال می دادید حسن روحانی رئیس جمهور شود آن هم در دور اول انتخابات؟

قبل از ائتلاف آقایان عارف و روحانی، پیش بینی پیروزی حسن روحانی در انتخابات خیلی دشوار بود؛ ولی بررسی های انجام شده، نشان می داد در صورت وقوع این ائتلاف، فرد باقی مانده در صحنه رقابت، دست کم به دور دوم صعود می کند. اما پس از ائتلاف، با توجه به پشتیبانی آقایان خاتمی و هاشمی از حسن روحانی، اقبال مردم به آقای روحانی به سرعت بالا رفت و برخی افراد می گفتند روحانی در دور اول پیروز انتخابات می شود و برخی هم معتقدند بودند حسن روحانی اگر هم در دور اول انتخابات پیروز نشود، به دور دوم می رود.

* نظرسنجی ها حتی در همان هفته آخر، دال بر این بود که قالیباف حداقل به دور دوم می رود. به نظر شما، چرا قالیباف ۱۳ میلیون رای کمتر از روحانی بدست آورد و انتخابات به دور دوم نکشید؟

من فکر می کنم دو عامل مهم در این امر دخیل بود: اول اینکه، مطالبه عمومی این بود که فردی بیاید و تغییر مد نظر مردم را رقم بزند. مردم در مجموع معتقد بودند رقبای روحانی و عارف، همان روند گذشته را دنبال می کنند. به همین دلیل بیش از پنجاه درصد مردمی که قصد رای دادن داشتند، در نظرسنجی ها می گفتند که ما هنوز تصمیم نگرفته ایم به چه کسی رای بدهیم. یعنی رای شناور مردم، خیلی بالا بود. عامل دوم، ورود جریان اصلاح طلب به عرصه انتخابات بود که با ایجاد ائتلاف بین دو کاندیدای نزدیک به اصلاحات، آرای شناور را به سوی آقای روحانی سوق داد.

بخش دیگری از مردم هم که حتی تصمیم گرفته بودند به کاندیدای دیگری غیر از آقای روحانی رای بدهند، با شکل گیری اقبال عمومی به حسن روحانی، تصمیم شان عوض شد و به روحانی رای دادند. یعنی آرای شناور به سمت حسن روحانی جاری شد و حتی آرای برخی دیگر از کاندیداها نیز به سبد رای روحانی اضافه شد.

* ظاهراً حمله قالیباف به روحانی در مناظره سیاسی که پاسخ تند و تیز روحانی را در پی داشت، خطای فاحشی بود که قالیباف مرتکب شد و برایش خیلی گران تمام شد. نظر شما چیست؟

بله، قطعاً پاسخ روحانی به قالیباف، در شکست فاحش قالیباف بی تاثیر نبود؛ ولی تاثیر اصلی با همان عواملی بود که برشمردم. اگر این عوامل در کار نبود، رای قالیباف کمی کاهش می یافت ولی نه در این حد که او حتی به دور دوم هم نرود.

* حسن روحانی در نشست خبری پس از انتخابات به غوغای موثر فضای مجازی اشاره کرد. ولی عباس عبدی فضای مجازی را فضایی تقریبا پرت و بی ربط به واقعیت جامعه ایران می داند. به نظر شما، عبدی درباره تاثر فضای مجازی درست می گوید یا روحانی؟

طبیعی است که هر رسانه ای اثر خاص خودش را دارد. ما نه می توانیم تاثیر فیس بوک و سایر رسانه های فضای مجازی را رد کنیم و نه باید درباره این تاثیر اغراق کنیم. اما ما باید به این نکته توجه کنیم که پس از ائتلاف اصلاح طلبان، زمان کمی باقی مانده بود تا رسانه های رسمی موجود این ائتلاف را بازتاب دهند.

(رسانه‎ های) اصلاح طلبان که کم شمارند و رسانه های اصولگرا و حکومتی هم که به اخبار این ائتلاف دامن نمی زدند. بنابراین رسانه های فضای مجازی می توانست نقش موثری در این میان داشته باشد؛ به ویژه که فیلم سخنان آقای خاتمی در در دفاع از آقای روحانی، در فضای مجازی پخش شد و تاثیر ویژه ای در بالابردن رای حسن روحانی داشت.

* روزنامه کیهان چند روز پیش نوشت اصلاح طلبان بعد از اینکه فهمیدند رای عارف کمتر از هفت کاندیدای دیگر است، از روحانی حمایت کردند. درباره این تحلیل چه نظری دارید؟

البته سخنان کیهان هیچ ارزشی ندارد که شما بخواهید بر مبنای آن طرح سوال کنید. کیهان به کرات نشان داده است که سخنان لغو و بیهوده زیاد می گوید. اما اجمالاً باید بگویم تا وقتی که آقای عارف انصراف نداده بود، اصلاح طلبان از آقای روحانی حمایت نکردند. تلاش آنها این بود که با تعامل و مذاکره، ائتلاف را ایجاد کنند. وقتی که آقای عارف آن عمل اخلاقی بزرگ را انجام دادند، اصلاح طلبان هم همگی یکصدا پشت سر آقای روحانی قرار گرفتند.

* رای سعید جلیلی ظاهراً یک رای ایدئولوژیک بود. تحلیل شما از رای ۴ میلیونی جلیلی چیست؟

به نظر من به این عدد و رقم ها نمی توان اتکای دقیق و علمی کرد. آقای جلیلی نامزد طیف خاصی بود و اجمالاً می توان گفت که متوسط وزن اجتماعی این طیف سیاسی، همین قدر است.

* اگر جریان راست رادیکال ۴ میلیون رای در ایران داشته باشد، رای بالایی دارد. قبول دارید؟

این درست نیست که ما بگوییم راست رادیکال ۴ میلیون رای دارد. جریانات رادیکال اصولاً بسیار محدودند؛ گر چه که واجد قدرتند. این گونه نیست که همه این ۴ میلیون نفر، راستگرایان رادیکال باشند.

عناصر فعال و اصلی حامی سعید جلیلی، به تعبیر شما، راست رادیکال بودند. دامنه فعالیت این عناصر تا ۴ میلیون رای را هم می تواند در بر بگیرد؛ ولی این گونه نیست که همه کسانی که تحت تاثیر تبلیغات حامیان اصلی سعید جلیلی به وی را دادند، هواداران ثابت و همیشگی جریان راست رادیکال باشند.

* رای قالیباف و محسن رضایی عمدتاً متعلق به کدام بخش از نیروهای اجتماعی بود؟

بخش از نیروهای اجتماعی به شکل جناحی و حزبی رای می دهند. یعنی به کسی رای می دهند که کاندیدای حزب یا جناحی خاص باشد. ولی همه رای دهندگان به یک کاندیدای خاص، علائق جناحی و حزبی ندارند. این ویژگی در بین رای دهندگان ایرانی، بسیار مشهود است.

عوامل گوناگونی در شکل گیری افکار عمومی نسبت به یک کاندیدای خاص تاثیرگذار است. چهره های حزبی و جناحی نزدیک به آن کاندیدا، شخصیت خود آن کاندیدا، ارتباطات او، سخنان و تبلیغات او، نسبت های قومی و محلی اش، برخی از عوامل تاثیرگذار در شکل گیری افکار عمومی نسبت به یک کاندیدای خاص است.

در ایران چنین عواملی در رفتار سیاسی مردم در انتخابات دخیل اند. این طور نیست که تمام آرای به یک کاندیدا، آرای طیف اصولگرا یا اصلاح طلب باشند. اگر همه آرای یک کاندیدا را آرای جناح سیاسی او بدانیم، دچار خطا و انحراف در مقام تحلیل سیاسی شده ایم.

* به نظر شما، اقشار مدرن جامعه بیشتر به قالیباف رای دادند تا محسن رضایی؟

طبیعتاً بخشی از طبقات متوسط شهری به آقای قالیباف رای دادند چرا که او شهردار تهران بوده و خدماتی در شهرداری انجام داده است. این امور به هر حال تاثیرگذار بوده اند و رای اقشار مدرن تر و شهرنشین تر را متوجه قالیباف کرده اند. محسن رضایی احتمالاً در جذب اقشار دیگری که عمدتاً سطح شهرنشینی پایین تری دارند، موفق تر از قالیباف بوده است.

* رای علی اکبر ولایتی را چطور باید تحلیل کرد؟

ظاهراً اقشار سنتی اصولگرا، رای دهندگان اصلی به دکتر ولایتی بودند. گروه هایی مثل پیروان خط امام و رهبری و تشکل های سنتی تر جناح راست.

* در این انتخابات ابتدا به نظر می رسید ولایتی کاندیدای نظام است ولی وقتی سعید جلیلی کاندیدا شد، ولایتی در مناظره ها به گونه ای ظاهر شد که گویی هدفش بازی کردن به نفع هاشمی است. درباره نقش ولایتی در این انتخابات چه نظری دارید؟

البته این برداشت که ولایتی قرار است کاندیدای نظام باشد، نمی دانم تا چه حد صحت داشت. درباره آقای جلیلی هم، این نکته مشهود بود که بسیاری از صاحبنظران و مردم عادی، به قدرت رسیدن جلیلی را به معنای ادامه دوران احمدی نژاد می دانستند. بنابراین طبیعتاً کسانی که مخالف ادامه وضع موجود بودند، مخالف ریاست جمهور جلیلی بودند و به او رای ندادند.

من فکر می کنم آقای ولایتی هم در تبلیغات انتخاباتی و مناظره های تلویزیونی، سعی کرد با توجه به این نگرانی عمومی درباره تداوم سیاست های دولت احمدی نژاد، موضع گیری کند و از این رویکرد بهره برداری کند.

* با توجه به تاکید سعید جلیلی بر درستی روش های اتخاذشده در مذاکرات هسته ای، آیا مدلول عملی شکست او در این انتخابات، تغییر تیم مذاکره کننده ایران در مساله هسته ای است؟

قطعاً این طور است. مذاکرات هسته ای دو بعد دارد. بعد اول آن به منافع ملی کشور و نظام مربوط می شود. یعنی ما نباید در برابر زیاده خواهی های و خواسته ها نامشروع طرف مقابل، به گونه ای کوتاه بیاییم که به منافع ملی مان لطمه بخورد. بعد دوم مذاکرات، به مدیریت و تدبیر و درایت و تنش زدایی بازمی گردد.

در هشت سال گذشته، این بعد دوم مخدوش و ناموفق بوده است و ما به آن انتقاد داشته ایم. رای مردم در این انتخابات، به این معنا بود که مردم می خواهند با حفظ اصولشان گشایشی در وضع فعلی کشور ایجاد شود.

مردم به یاد دارند که تا قبل از این هشت سال، سیاست هایی از سوی دولت اعمال می شد که ضمن حفظ اصول کشور و نظام، تنش زدایی با جهان خارج هم صورت می گرفت و شرایط مناسبی فراهم می شد که آنها تحت فشار و تنگنای اقتصادی قرار نمی گرفتند.

مردم شاهد بوده اند که می توان با تدبیر و عقلانیت و درایت در سیاست خارجی پیش رفت و اصول کشور را هم حفظ کرد و وضع اقتصادی کشور هم نسبتاً خوب باشد.

* با توجه به اینکه سعید جلیلی بعید است با سبک و سیاق مد نظر روحانی در مذاکرات حاضر شود، دیر یا زود باید منتظر تغییر نفر ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای باشیم؟

البته من در این زمینه تصمیم گیرنده نیستم ولی به نظر می رسد که چنین باشد. موضوع هسته ای یکی از موضوعات مهم کشور در سیاست خارجی است و آقای روحانی هم صریحاً اعلام کرده است روند مذاکرات هسته ای در هشت سال گذشته را قبول ندارد. بنابراین طبیعی است که باید با رویکرد و تیم جدید وارد حوزه مذاکرات هسته ای شود.