پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- چند روزی است کلیپی از پسر آقای «محمد رضا عارف» رئیس فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی،فضای مجازی را،تحت تاثیر خود قرار داده و انتقادات را متوجه او کرده است. 

در بین جریاناتی که به این اظهارات انتقاد کرده و واکنش نشان داده اند،  جریان مخالفان اصلاحات هستند و جریان دیگر تا پیش از انتقادات اخیر  آقای عارف به نحوه انتخاب کابینه طرفدار او بودند و ما انتقاد قابل توجهی از این جریان درباره آقای عارف نمی دیدیم. 

آنها دوباره زنجیره ای و به هم پیوسته یک فضای رسانه ای را علیه منتقد خود که این بار از جبهه ی خودشان است،ایجاد کرده اند که برخی آنرا «دیکتاتوری رسانه ای» نام نهاده اند. 

در مقابل این جریان ما با یک «وادادگی رسانه ای» روبرو بوده که بعضی وقتها شاهد بازی در زمین طراحی شده توسط دیکتاتوران رسانه ای هستیم. 

برای شناخت این  رسانه ای زنجیره ای بد نیست نقبی به گذشته بزنیم و به ماههای قبل از انتخابات سری زده و رفتار آنها را در آن زمان بررسی کنیم. 

یادمان نمی رود که آنها در آن برهه  از زمان هرکسی که اسمش  برای کاندیداتوری در مقابل کاندید مطبوعشان مطرح می شد سیل هجمه ها را به سوس او سرازیر می کردند. 

این جریان ممکنست در برخی مواقع حرف صحیح را بخواهد به جامعه منتقل کند (در اغلب جاها صحیح هم نیست) اما چون کاملا علت این رفتارش در حوزه  سهم خواهی و منفعت طلبی تعریف میشود و نه دلسوزی برای نظام،پس نتجیه گیری می کنیم که کاملا مردود بوده و باید اقدامی صورت بگیردو بساط این دیکتاتوری رسانه ای برچیده شود. 

این جریان همانهایی هستند که علیه آقای رئیسی در انتخابات آن جو سازی رسانه ای را به پا کردند. 

همانهایی که علیه حاج میثم مطیعی آن جو را به خاطر دو خط شعر انتقادی ایجاد کردند،عملکرد آقای ولایتی در دانشگاه آزاد را زیر سوال بردندو آقای ظریف را یک شبه قهرمان کردندو یک شبه دلواپس. 

این دسته هرکس که کوچکترین  مخالفتی در تعارض با اهداف آنها داشته باشد این رفتار را با او انجام می دهند و سیل تخریبهاست که طرف آن فرد روانه می کنند و برایشان خودی و غیر خودی هم معنا ندارد. 

شاید اگر  آقای عارف آن انتقادات را مطرح نمی کرد،الان ما شاهد سکوت این جریان بودیم و حتی ممکن بود این کلیپ هم پخش نشود.