پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سجاد ساکنی- درست زمانی که مشارکت بی نظیر مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ می رفت که ایران را به یک قدرت بزرگ و دارای پشتوانه عظیم مردمی تبدیل کند، وقاحت برخی و حماقت برخی دیگر شرایط سختی را برای مردم ایران رقم زد.

دشمنانی که در رویکردی بی سابقه، بسیاری از حقوق مسلم ایران را به رسمیت شناخته بودند، پس از وقوع آن شرایط، آنچنان گستاخ شدند که برای دولت و ملت ایران، خط و نشان کشیده و تکلیف، تعیین می کردند.

فارغ از اینکه میرحسین موسوی و مهدی کروبی عامدانه و مغرضانه خسارتهای فراوانی را بر ملت ایران تحمیل کردند و یا اطرافیان آنها شرایطی را رقم زدند که نه راه پس داشته باشند و نه راه پیش و ناخواسته، به سردمداران فتنه و آشوب و

 خودخواهی و قانون گریزی تبدیل شوند، پر واضح است که جرمی که مرتکب شدند، نابخشودنی است.

هنوز هیچ کس به این سوال پاسخ نداده است که به چه حقی تمام رویه ها و نیز نهادهای قانونی کشور توسط این افراد، زیر سوال رفت و هیچ انگاشته شد؟

هنوز هیچ کس به این سوال پاسخ نداده است که هزینه تحریم های شدیدی را که پس از فتنه ۸۸ بر کشور، تحمیل شد، از چه کسی باید پس گرفت؟

چه کسی جوابگوی این حجم از خسارتها و آسیب هایی است که اثرات آن هنوز هم دست از سر مردم ایران برنداشته است؟

هر چند تاریخ، مسائل بسیاری را روشن کرد و رفتار قانونمند و نجیبانه حجت الاسلام سیدابراهیم رئیسی در انتخابات سال۹۶ الگوی بارزی از اعتراضات انتخاباتی در چهارچوب مردم سالاری دینی بود، اما نمی توان در برابر وقاحت و بی شرمی کسانی که هنوز هم از رفع حصر دم می زنند بانگ «وا انصافا» بر نیاورد.

امروز بی شرم تر از فتنه گران سال ۸۸ کسانی اند که هنوز که هنوز است نه تنها حاضر به پذیرش اشتباه آنها نیستند بلکه از رفتارهای غیرمسئولانه شان دفاع هم می کنند.

امروز، حصر، کمترین عقوبتی است که از قبل صبر و‌ بردباری نظام، برای موسوی و کروبی پیش بینی شده است.

کسانی را که در خردادماه ۹۶ هنوز هم حاضر نیستند از وقایع سال ۸۸ برائت جویند و در عین بی شرمی از سردمداران و مسببان آن وقایع دفاع می کنند، می توان مصداق واقعی «صم بکم عمی فهم لایرجعون» دانست.