انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری را از ابعاد و زوایای مختلف می‌توان تحلیل و بررسی کرد. عملکرد و رفتار رهبر انقلاب که چامسکی و برخی از چهره‌های ضد انقلاب هم به صراحت، ایشان را پیروز انتخابات معرفی کردند. عملکرد جریان اصولگرا که مجموعه‌ای از نقاط قوت و ضعف بود و سرانجام بازی تقریباً  برده را واگذار کردند! اصلاح طلبان که پیروزی روحانی مدیون آنهاست و از این پس دولت دوازدهم را باید دولت اصلاحات نامید و آنها نیز باید پاسخگوی عملکرد آن باشند. مشارکت و حضور حماسی مردم که یکبار دیگر ورای اینکه چه کسی پیروز شد به اقتدار نظام اسلامی خون تازه دمید. اپوزیسیون و ضدانقلاب که غالب‌شان تحریم انتخابات را فراموش و با دعوت به مشارکت، به دموکراتیک بودن انتخابات ایران اذعان کردند. امنیت انتخابات که مثال زدنی بود و دستگاه‌های انتظامی و امنیتی به ویژه نیروی انتظامی را دوباره مستحق تقدیر و دست مریزاد کرد.  رفتار آقای روحانی که وقتی شکست را قریب الوقوع دید، برای حفظ قدرت از هیچ اقدامی حتی عبور از خطوط امنیت ملی فروگذار نکرد و پس از پیروزی به رغم اینکه رقابت‌ها را تمام شده دانست و خود را رییس‌جمهور همه، حتی مخالفانش نامید همچنان تبخترش را با نیش و طعنه و توهین به رقبا زنده و سرحال نگه داشته است و پیامدهای نگران کننده فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیروزی دوباره روحانی، همگی از جمله ابعاد انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری است که هر یک را می‌توان و باید به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. اما یکی دیگر از ابعاد مهم انتخابات اخیر، نگاه آماری به آن و مقایسه با چهار انتخابات دور دوم ریاست‌جمهوری دیگری است که از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون پشت سر گذاشته‌ایم. ادوار چهارم، ششم، هشتم و دهم ریاست جمهوری، دوره‌های دوم روسای جمهور در کشورمان بوده‌ که همگی منجر به تمدید و دو دوره‌ای شدن دوران ریاست جمهوری در ایران شده است.

دوره چهارم،آیت‌الله خامنه‌ای با ۸۵% آراء در برابر آقای محمود کاشانی با ۸۵/9% آرا به پیروزی رسید. دوره ششم، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی با ۶۳% آراء در برابر آقای احمد توکلی با ۹۷/23% آراء دور دوم خود را آغاز کرد.  در دوره هشتم، حجت‌الاسلام خاتمی با 9/۷۶% باز هم در برابر احمد توکلی با ۴۷/16% آراء به پیروزی رسید و دولت خود را تداوم بخشید.  و در دوره دهم، آقای احمدی نژاد توانست با جلب ۴۶/62% آراء در برابر آقای میرحسین موسوی با  88/33%  دولت دهم را تشکیل دهد. اما دوره دوازدهم انتخابات ریاست جمهوری شاهد رکوردهای تازه‌ای بود. در این دوره حجت الاسلام حسن روحانی با ۵۷% آراء در برابر حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی با 5/38% آراء پیروز انتخابات شد. توجه به این آمار به وضوح دو واقعیت مهم را نشان می‌دهد؛ نخست اینکه روحانی ضعیف‌ترین رییس‌جمهور دور دومی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون است همانطور که با 7/50% آراء، ضعیف‌ترین رییس‌جمهور دور اولی هم بود! و واقعیت دوم اینکه، رقیب او قویترین رقیب انتخاباتی در ادوار مختلف انتخابات‌ ریاست جمهوری است. اهمیت این مساله زمانی روشن می‌شود که تلاش روحانی را برای اینکه از صفت ضعیف‌ترین رییس‌جمهور ایران نجات یابد، به‌یاد آوریم. روحانی در سفر تبلیغاتی‌اش به زنجان گفت: من می‌دانم شما چه می‌گویید. شما می‌گویید چرا کلیدت بعضی از درها را باز نکرد؟ با رای‌تان به روحانی قدرت بازو بدهید. در ۲۲ خرداد ۹۲، یادداشتی با عنوان «با این کلید دری گشوده نخواهد شد» به قلم نویسنده منتشر شد و امروز با این استدلال یا بهتر بگویم، بهانه‌ای که روحانی برای ناکارآمدی کلیدش مطرح کرده و آن‌را به گردن مردم انداخته، متاسفانه باید بگویم، باز هم نباید منتظر باز شدن درهای بسته باشیم!