پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سعید احمدی دستجردی- پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی ایران نویدبخش حضور فعال، قدرتمند و جدی دین در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی بود. این مقوله بزرگ و شگفت‌انگیز در دنیای سکولار امروز و در فضایی که مخالفت با تفکر دینی به هر نحوی انجام می‌گیرد، در سطح ملی ترسیم کننده هویت دینی و ملی و همچنین حیات سیاسی - اجتماعی ایرانیان و در سطح فراملی تبیین کننده ضرورت بازسازی تمدن اسلامی و اعاده هویت و عزت مسلمانان در دوران معاصر بود. در واقع معمار فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی؟ره؟ با ارائه چارچوب‌های شرعی و الهی برای اداره حکومت، حرکتی را آغاز کردند که در اثر آن کل دنیا با یک الگوی جدید و متعالی از زندگی انسانی مواجه شد که با آنچه نظریه‌پردازان مشهور غرب و برخی از افراد به ظاهر روشنفکر ولی نادان می‌گفتند، بسیار متفاوت بود.

نظام لیبرال دموکراسی غربی که در عرصه سیاست با القای آموزه‌های دنیایی و انسانی شناختی مادی نوعی اغتشاش و تعارض هویتی برای انسان‌ها ایجاد کرده بود، اینک در مقابل یک ساختار جوان و تازه به ظهور رسیده‌ای به نام مردم‌سالاری دینی قرار گرفته بود که به‌رغم جوان بودن و نداشتن تجربه کافی، یارای مقابله با آن را نداشت. در حال حاضر نیز تجربه سی‌ساله مردم‌سالاری دینی در کشور ما موضوعی است که به راحتی به دست نیامده و نخواهد آمد و امروز ملت ما در اوج یک نبوغ سیاسی و در نقطه دستیابی به یک پیشرفت بی‌نظیر است.

همگان می‌دانند که امروز کشور ما در عرصه مردم‌سالاری به مرحله‌ای رسیده است که بسیاری از متفکران حوزه سیاست آن را متمایز و ویژگی‌هایش را بسیار خاص می‌دانند. رهبر معظم انقلاب در این باره می گویند: « مگر اینطور نیست؟ کیست که نداند در کشورهای غربی - حالا نماد کاملش، کشور آمریکا - انتخابات به معنای اینکه مردم چیزی را فهمیدند، دانستند، انتخاب کردند و تصمیم گرفتند، به هیچ وجه نیست؟ ... اگرچه رأی هم البته یکی از نمودارهای مردم‌سالاری است، لیکن مردم‌سالاری به معنای جوشیده شدن و پدید آمدن نظام سیاسی و متصدیان نظام سیاسی از سوی مردم است. این به معنای حقیقی کلمه آنجایی است که هم تصمیم مردم ، هم عواطف مردم، هم ایمان مردم، هم عشق مردم و هم احساس مصلحت‌جویی مردم ، همه اشتراک پیدا می‌کنند در اینکه نظام سیاسی به وجود بیاید. این می‌شود مردم‌سالاری حقیقی.»( بیانات در دیدار مسوولان وزارت امورخارجه و روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور 25/5/1379)

کشورهای مختلفی در اقصی نقاط جهان ادعاهایی را مبنی بر داشتن حکومت مردم‌سالاری مطرح کرده‌اند ولی آیا حکومت مردم‌سالاری دارای چند معنی مختلف و یک پدیده چند وجهی است؟ در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که یک حکومت مردم‌سالار دارای ویژگی‌های مهمی است که اگر آنها وجود نداشته باشند، مردم‌سالاری و دموکراسی از آن سلب خواهد شد، آن هم بدین صورت که در این نظام آرای جمعی باید جوشیده از متن مردم و طبقات مختلف آنها باشد. انتخابات‌ها در یک فضای کاملاً باز و سالم صورت گیرد و در ضمن ثروت قدرت و افراد ذی‌نفوذ در مراحل مختلف شکل‌گیری و رشد آن دخالت نداشته باشند. امروزه آنچه در دنیا باب شده، این مطلب است که بسیاری از حکومت‌ها و کشورها به خاطر خوشایند مردم جهان و هیاهوهای مطبوعاتی و رسانه‌ای، سعی می‌کنند که خود را نماد کامل مردم‌سالاری و حکومت مردم برمردم بنامند در حالی که این مساله به هیچ وجه صادق نیست. نمونه بارز آن آمریکاست که نیازی به بازگشایی و آوردن شاهد مثال‌های متنوع ندارد.

باید پذیرفت و همه نیز بر این مقوله تاکید دارند که دموکراسی غربی محصول عقلانیت سکولار است، عقلانیتی که دین و شریعت را از حمایت فردی و اجتماعی انسان کنار می‌زند و خود به جای آن می‌نشیند، از این‌رو جامعه از هدایت ساحت قدسی و حیاتی محروم می‌شود. واضح است که در چنین شرایطی، احکام اخلاقی، محور و ارزش «اعتبارت محض» شناخته می‌شود و بایدها مستقل از هست‌ها ظهور می‌کند و هنجارهای مقبول ریشه و بنیان در اراده و خواست «من جمعی » دارد؛ اما به عکس در مردم‌سالاری دینی، حرکت‌های مردمی برخاسته از متن حقیقت دین است و بریک پایه و مایه شرعی و دینی متکی است. در این نظام دیگر حوزه دین و مسائل اجتماعی، سیاسی و ... از یکدیگر جدا نیست و هنجارهای مقبول ریشه و بنیان در متون و اصول اصیل دینی دارد.

علاوه بر مورد بالا، پایه‌گذاران دموکراسی در غرب حقیقت را امری نسبی و سیال پنداشته‌اند و به همین دلیل است که چون امکاناتی برای دریافت حقیقت مطلق به صورت نفس‌الامری، قائل نبودند  آن را به صورت نسبی انگارانه و بر پایه رأی دکتریت مطرح می‌ساختند. از نگاه آنها، حقیقت نزد اکثریت است. در مردم‌سالاری دینی هیچ یک از نظریات فوق قابل قبول نیست زیرا که اولاً حقیقت امری نسبی نیست، همچنان که شر نیز همیشه مطلق نیست. به بیان دیگر اگرچه بعضی از امور نسبی‌اند، اما در عین حال می‌توان اموری را که کاملاً مطلق باشند نیز یافت. ثانیاً در آیات متعدد قرآن کریم، نه تنها رأی اکثریت معیار و مناط حق نیست، بلکه در بسیاری از موقعیت‌ها نیز بر باطل مبتنی بوده است. مثل آیه ۷۸ سوره زخرف که می‌فرماید: «و ما حق را برای شما آوردیم، اما اکثریت شما مردم از حق کراهت داشتید.»

نکته قابل توجه دیگر اینکه درکشورهای غربی که داعیه دار نظام دموکراسی اصیل است، ابزارها و عناصر هدایت کننده افکار عمومی و گرایش‌های جمعی و همچنین مکانیسم‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای، زیر سیطره و سلطه طبقه سرمایه‌داران است و امکان هرگونه تفکرمستقل و خارج از شهودات و مقبولات دهکده جهانی و ادبیات سیاسی و عقل مدرن صفر است. این مقوله خصوصاً در زمان برگزاری انتخابات‌ها به وضوح قابل مشاهده است. برخلاف جامعه‌هایی با محوریت مردم‌سالاری دینی که در آن جامعه مبتنی براصلاح سه گانه عدالت، حقیقت و فضیلت است و ارزش‌ها اموری حقیقی‌اند که ریشه در فطرت الهی انسان دارد. در جامعه دینی ملاک ارزش‌گذاری‌ها تقواست و عبودیت عالی‌ترین مرتبه تکامل افراد است. مردم‌سالاری دینی هنگام اجرای انتخابات یا فعالیت‌های دیگر مقید و متعهد به حدود ثغور شریعت آسمانی است و هرگز برای دستیابی به اهدافش از مرزهای شرافت و کرامت انسانی خارج نمی‌شود.

با همه این تفاسیر، آنچه مایه سربلندی و عزت است اینکه امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷ با امداد الهی و کمک توده‌های مردمی، حکومتی را پایه‌گذاری کردند که ریشه در بنیان‌های اسلامی و دینی داشت و الگویی را به دنیا معرفی کردند که عنوان آن «مردم‌سالاری دینی» بود و یک حرکت و الگوی جدید فکری در حیات بشری محسوب می‌شد که بسیاری از اندیشمندان و متفکران غربی را متحیر کرد. مردم‌سالاری دینی بعد از سه دهه به عنوان یک مدل نوظهور و درحال تکامل ، به رغم اینکه از تجربه‌های درازپای لیبرال دموکراسی غربی برخوردار نیست، لکن امروز در زمان انتخابات‌ها چنان قدرت‌نمایی می‌کند که تا چند روز تمام رسانه‌ها و کارشناسان دنیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد.  این را می‌توان از مشاهده صحنه‌های رأی‌گیری در انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری فهمید که همزمان با آن پنجمین دوره انتخابات شوراها نیز برگزار می‌شد. از اولین ساعات اخذ رأی، مردم در برابر حوزه‌ها ایستاده و در پی شروع زمان رأی‌گیری بودند و تراکم صف رأی دهندگان در همه حوزه‌های رأی‌گیری به طور جدی ادامه داشت. این در حالی بود که در دوران تبلیغات نامزدهای انتخاباتی نیز نشاط سیاسی به معنای واقعی رخ داده بود و رقابت‌های سیاسی در شور و شعور کامل رخ داده بود.

نتیجه این انتخابات هرچه باشد فقط و فقط برنده  آن مردم‌اند و این ارزش بسیاری دارد. دوباره مردم سالاری دینی قدرت‌نمایی کرد و قدرت مضاعف نظام را رقم زد.