پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- در آذربایجان سیل آمده بود. آقا مهدی بعنوان یک مسئول در کنار مردم حضور پیدا کرد، بی آنکه کسی بداند او کاره ای هست. پیرزنی فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. آقامهدی به یاری اش شتافت. پیرزن، خانه و زندگی اش رفته بود زیر آب و جهیزیه دخترش توی زیرزمین مانده بود. آقامهدی و رفقایش وسایل خانه را با زحمت بیرون کشیدند و روی بام و گوشه حیاط گذاشتند. سدی از خاک جلوی در خانه درست کردند و آب زیر زمین را هم تخلیه کردند. مهدی غرق گل و لای شده بود. پیرزن اما یک کلمه به آقامهدی دعا می‌کرد و یک کلمه به شهردار نفرین! بعدا معلوم شد شهردار همان آقامهدی بوده است.

در عملیات بدر بعد از یک نبرد جانانه، قایقِ حاملِ پیکر نیمه جان آقامهدی مورد اصابت قرار می گیرد و آبِ رودخانه دجله مهدی باکری را برای همیشه با خودش می برد. دعای پیرزن مستجاب شده بود. کار آقای شهردار زبانزد شد.

خدایا مردم ما لایق چنین مسئولینی هستند، نه افرادی که سیل و زلزله هم آنها را تکان نمی دهد. پروردگارا یک خادمِ مجاهد را به این ملت حواله بفرما...

سلام و تسلیت به مردم سیل زده و مصیبت دیده آذربایجان