پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- از ابتدای ورود روسیه به پرونده سوریه بحث های مختلفی پیرامونی چرایی همکاری این کشور در سوریه با محور مقاومت مطرح شد. گروهی با نگاه دوران شوروی و بیشتربا نگاه لیبرالی همکاری روسیه با ایران را چرخش ایران به سمت بلوک شرق معرفی کردند و گروهی دیگر از آن طرف بوم افتادند و رسما روسیه را جزوی از محور مقاومت معرفی کردند حتی به شوخی لقب «ابوعلی» به پوتین دادند. اما فارغ از همه این نگرش ها سید حسن نصر الله به عنوان تریبون بین المللی و جهان اندیشی انقلاب اسلامی این مسئله را تبیین کردند و چرایی همکاری روسیه با محور مقاومت را بستر مشترک منافع مقاومت و روسیه در پرونده سوریه دانست. سید حسن نصر الله در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیما گفت : «در واقع برخی در منطقه در برهه ای از زمان، روسیه را جزئی از محور مقاومت قلمداد کردند اما باید گفت اولا روسیه خود را اینگونه نمی‌داند، یعنی روسیه به صورت جدا و محور مقاومت به صورت جدا وجود دارند اما تلاقی بین روسیه و محور مقاومت در برخی عرصه‌ها و مسائل وجود دارد از جمله سوریه. اما در مناطق دیگر اختلاف وجود دارد به عنوان مثال در یمن. موضع روسیه در خصوص تجاوز آمریکایی سعودی به یمن سازگار یا همراه با موضع محور مقاومت نیست. روسیه به عنوان یک کشور بزرگ، روابط و تماس‌های گسترده ای دارد از جمله با اسرائیل، ما در کنار روسیه با اسرائیل مبارزه نمی‌کنیم، زمانی که با اسرائیل مبارزه می‌کنیم به تنهایی این کار را انجام می‌دهیم اما در سوریه تلاقی و نزدیکی منافع و دیدگاه و موضع مشترک در خصوص حوادث این کشور وجود دارد. بنابراین ارتباط ما در سوریه ضرورتا به معنای ارتباط ما در مناطق دیگر نیست و شاید برعکس این باشد. » همانطور که در صحبت های سید حسن نصر الله هم آمده راهبرد روسیه و مقاومت راهبرد منفعتی است و همگان می دانند منفعت روسیه بیش از آن است که در سوریه بر سر آنچه دارد معامله کند. 

از طرفی آمدن روسیه در میدان سوریه بر اساس روش اقناعی اعمال قدرت است. در روشهای اعمال قدرت 6 روش گفته می شود که اقناع قدرت به عنوان راهبرد جمهوری اسلامی ایران در مواجه با حضور روسیه در سوریه مطرح و اجرا شد. در تعریف اقناع قدرت می گویند یک بازیگر با بازیگر دیگر موضوعی را در میان میگذارد و بدون در نظر گرفتن پاداش یا مجازات خاص، نظر موافق آن را جلب میکند. 

به واقع آنچه در روش اقناعی اعمال قدرت می شود برابری سطح اقناع سازی و قدرت یک بازیگر بر پذیرش نظر خود در رویکردهای اقناع گرایانه بدون دادن سهم بازیگر یا توزیع قدرت است.

بدرستی می توان گفت دلیل  ورود روسیه به  سوریه طرح مباحثی چون حضور داعش در چچن در صورت خروج آنان از کشور سوریه، فعالیت گروه های تررویستی در روسیه در آینده نزدیک، افزایش قدرت منطقه ای و بین المللی روسیه در صورتی که در پرونده سوریه ورود کند و جایگزینی خلا امنیتی ایجاد شده در بحران اوکراین و مواردی از این دست است. به عبارت دقیق تر جمهوری اسلامی ایران توانست به عنوان ابر قدرت منطقه ای یک بازیگر بین المللی را در صحنه سوریه وارد کند بدون آنکه از هزینه فایده آن بترسد یا چیزی در قبال آن از دست دهد. در سال 2011 و حتی 2012 که دمشق رسما تهدید می شد کسی حتی تصور نمیکرد ترکیه بر سر میز مذاکرات قرار گیرد و یا گروه های معارض با دولت مرکزی مذاکره کنند اما حالا این نتایج نشان می‌دهد فضای موجود در سوریه نمایشی از قدرت مقاومت به ویژه تهران است. 

آنان که هر روز بر سر چرایی حضور ایران در سوریه تبلِ نا امیدی می زنند باید بدانند اگر آن مدیریت به ویژه در حوزه امنیت و نظامی گری در حوزه اقتصاد و سیاست بود تا به امروز بسیاری از مشکلات کشور حل می شد. اقتدار امنیتیِ جمهوری اسلامی ایران در منطقه موجب شده تا تهران و سایر شهرهای کشور امن باشد و نیازی نباشد در تهران علیه تروریسم بجنگیم. هرچند این کوچکترین دستاورد اقتدار نظامی است اما کمتر به مدیریت در صحنه و مدیریت بحرانِ موجود توجه می شود. مدیریت بین المللی مقاومت و محور اقتدار آفرین امنیت چه در حوزه سخت و چه در حوزه نرم نشان داد می توان با عزم جدی و استفاده از ظرفیت داخلی گام های موثری برداشت. ایکاش دولت ها به جای نگاه به بیرون از این موضوع درس می گرفتند و اقتصاد و مسائل مختلف کشور به ویژه معیشت مردم را با این روش بهبود می بخشیدند.