ناصر عبادی، فعال سیاسی نوشت:

1. در اوضاع و شرایطی که هر گونه حرکت بر علیه رژیم پهلوی در نطفه و با شدت خفه می شد و فضای خفقان همه جا را فرا گرفته بود، باید سرباز تمام قد اسلام باشی تا با تمام وجود علیه دستگاه طاغوت حرکت کنی ، باید تمام وجودت ((ان الدنیا ادبرت و ان الاخره قد اقبلت )) شده باشد .

آن شرایط، جوانی وظیفه شناس را می خواست تا برای نخستین بار بنیان‌های رژیم پهلوی را به لرزه اندازد، کسی که توانایی علم کردن آرمان‌های مردم مسلمان جامعه اش را داشته باشد .

(( کسی که پیشاهنگ جهاد و شهادت روزگار معاصر بشود )).

2 . سید مجتبی تهرانی که به نواب صفوی معروف بود در سال 1303 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد ، پدر او سید جواد دانشمندی روحانی بود که با وجود فشارها و محدودیت ایجاد شده توسط رژیم پهلوی در تصدی وکالت دادگستری خود را موظف به انجام تکلیفش می دانست .

سید مجتبی برای تحصیل عازم نجف اشرف شد، پس از چهار سال تحصیل در نجف و آشنایی او با کتاب‌های احمدکسروی و مهدور الدم شناخته شدن کسروی توسط علما ، مجتبی به تهران بازگشت . سید مجتبی برای مقابله با کجروی‌ها و انحراف پراکنی‌های افرادی چون احمد کسروی به فکر تشکیل جمعیت فداییان اسلام افتاد.

با تشکیل فداییان اسلام فعالیت‌های سیاسی وی شکل جدی تری به خود گرفت ((برخی از فعالیت‌های سیاسی سید مجتبی، ترور وابستگان استعماری همچون احمد کسروی ، عبدالحسین هژبر ، علی رزم آرا و حسین علا بود))

سید مجتبی سرانجام پس از چندین سال تلاش در راه اسلام ناب محمدی ، در صیحگاه 27 دی 1334، به دست رژیم پهلوی تیربار شد و به شهادت رسید . این یعنی مبارز شجاعی که برای سایر مبارزان الهام بخش بود، در زمان شهادت تنها 30 سال داشت.

3. برخی افراد حتی  در مدت زمان کوتاه عمرشان چنان برای پیاده کردن اعتقاداتشان تلاش و مجاهدت می کنند که آموزگاری بزرگ برای نسل‌های بعد از خودشان خواهند شد .

محور مبارزات و اقدامات سید مجتبی بر اسلام ناب محمدی نهاده شده بود ، اگرچه وی یکی از سه رکن اصلی مبارزات ملی شدن صنعت نفت و به نخست وزیری رسیدن مصدق بود، اما پس از به قدرت رسیدن مصدق زمانی که احساس کرد ثمره تلاششان با اعتماد به آمریکا در معرض تهدید قرار دارد مخالفت خود را با دکتر مصدق اعلام کرد .

سید مجتبی قبل از کودتای 28 مرداد به دکتر مصدق نامه ای می نویسد و به او هشدار می دهد که ((دولت در سراشیبی سقوط قرار دارد و نسخه نجات بخش برای دولت اجرای برنامه مقدس پیامبر(ص) می باشد و به برکت اجرای احکام و تعالیم عالیه اسلام کشور از هر بدبختی و سقوط حفظ شده و به عزت و سعادت معنوی و اقتصادی خواهد رسید))  

نواب در نامه اش به مصدق، مبانی و پیش فرض‌های اشتباه او را در سیاست داخلی و سیاست خارجی متذکر شد اما مصدق که نیت و هدفش خدمت به کشور و مردمش بود شاید به دلیل نبود تحربه صریح تاریخی از عاقبت اعتماد به حرف‌های آمریکا، نتوانست تصمیم درست برای اجرایی کردن نیتش را اتخاذ کند و به مخالفت با نواب برخاست و باعث شد تا در 28مرداد 1332 سندی از عاقبت خوشبینی با آمریکا شکل بگیرد و نشان دهد که راه سربلندی و عزت کشور جز اتکا به نیروهای داخلی نخواهد بود و فرجام اعتماد به آمریکا تنها ضرر و پشیمانیست.

4. نواب اما با آن که در مبارزه، صریح و محکم بود، هرگز گرایشی به گروه ها و افکار چپ نداشت، چه این که بر خلاف مکاتب کومونیستی و مارکسیستی که در دوره ی او رایج هم بود، تمام تاکیدش بر کرامت انسان و توجه به معنویات بود. آن قدر که می شود گفت وصیت نامه ی این جوان 30 ساله، سراسر درس تزکیه ی نفس است:

((آه ، بشری که تاب مشقات آسان و زودگذر دنیا را نداشته و در مصیبت کوچکی متزلزل و عاجز گردیده، بی‌تاب می‌شوی! چگونه تن ناتوان و زبون را مهیای آن آتشی می‌کنی که از غضب قهار خدای آتش و آب مشتعل گردیده است؟

آه، عجبا این بشر ضعیف که با این سرعت، ورود و خروجش از این آزمایشگاه دنیا طی گردیده، هم آغوش خاک تیره می‌گردد؛ با اینکه برای اصطبل و رباط هم معتقد است که باید از سوی صاحبش قانون و دین و مقصودی باشد، چگونه به قانون خدای جهان و نماینده عزیزش، وجود اقدس پیغمبر اسلام حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله توجهی نکرده و محیط فکر و زندگی خود را از طویله و اصطبل هم تنزل داده و خود را برای همیشه در آتش جهل و شهوت پستش که افروزنده آتش غضب خداست می‌سوزاند؟))