پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد موحدیان- سوابق سیاسی روحانی حاکی از حضور دراز مدت وی در تشکیلات اصولگرای جامعه روحانیت مبارز است؛ البته نه از نظر مواضع و به ویژه نه از نظر سلوک و سبک زندگی، همخوانی چندانی بین او با این تشکل به چشم نمی‌خورد.

رابطه آقای حسن روحانی با اصلاح‌طلبان نیز رابطه پیچیده‌ای است. وی هیچگاه با این جریان هم سفره نبوده و گاهی نیز مثل ۲۳ تیرماه ۷۸ رو در روی آنان ایستاده است اما از حیث فرهنگی و سیاسی قرابت او با این جریان کم نیست. این وضعیت همچون شرایط پیش کسوتش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، موجب شده است حسن روحانی را هیچکدام از دو جناح متعلق به خود ندانند و همواره با او با احتیاط رفتار کنند.

شاید در ابتدا گمان می‌شد این شرایط به روحانی این امکان را می‌دهد تا از ظرفیت هر دو جناح برای اداره کشور استفاده کند اما تجربه این دوره ریاست‌جمهوری نشان داد که چنین احتمالی، درست نبوده و اگر چه در هیأت دولت چهره‌های نزدیک به هر دو جناح حضور دارند اما روحانی که خود فاقد پایگاه اجتماعی مستقل بوده و هست هیچگاه نتوانست از ظرفیت دو جریان اصلی کشور استفاده کند و هیچ یک از دو جریان، خصوصاً اصول‌گرایان حاضر نشدند تخم مرغ‌های خود را در سبد او بگذارند.

البته اصلاح طلبان با توجه به شرایطی که پس از فتنه ۸۸ برای خود به‌وجود آوردند، کوشیدند بدون پرداخت هزینه و یا هزینه اندک، از فرصت روحانی حداکثر بهره برداری را بکنند. این شرایط، از هم اکنون و چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بیشتر خود را نشان خواهد داد.

در بین اصول‌گرایان هیچ نشانه‌ای مبنی بر حمایت از حسن روحانی مشاهده نمی‌شود و اگر اظهاری هم هست، از تک چهره‌هایی است که شخصاً با او احساس سنخیت می‌کنند. اما ماجرا در جریان اصلاحات متفاوت است و اظهار نظرهای زیاد و متفاوتی دراین‌باره شده است.

اظهارات چهره‌ها و حتی تشکل‌های گوناگون اصلاح طلب طیفی گسترده‌ای دارد و از حمایت از روحانی تا عبور از روحانی و حتی تعیین جایگزین برای او را شامل می‌شود. البته حتی آنانی که قائل به حمایت از روحانی هستند معتقدند باید از وی حمایت مشروط داشته باشند و در صورت دریافت امتیازاتی مانند سهم بیشتر و اثرگذارتر در دولت آینده از وی حمایت کنند. اصلاح طلبان امروز بزرگ‌ترین چالش خود را در این می‌بینند که باید از کسی حمایت کنند که کارنامه بسیار ضعیفی دارد و نمی‌دانند در دفاع از او به حامیان خود و مردم چه بگویند.

این جریان اگر تا دیروز دست‌های خود را در دفاع از عملکرد اقتصادی روحانی خالی می‌دید، امروز با آنچه آمریکایی‌ها برسربرجام آوردند، در سیاست خارجی که ادعا می‌شد مرکز ثقل کارآمدی دولت یازدهم است نیز چیزی در چنته ندارند.

به عبارت دیگر، دو چالش بزرگ روحانی برای رقابت‌های سال آینده یعنی ناکارآمدی و دست‌های خالی و فقدان پایگاه اجتماعی مستقل، در کنار عدم تعلق کامل فکری، روشی و تشکیلاتی به جریان‌های سیاسی فعال و اثرگذار کشور، حامیان بالقوه او خصوصاً  اصلاح طلبان و حتی بزرگ‌ترین حامی او یعنی هاشمی رفسنجانی را درگیر خود کرده است.

شاید همین چالش‌هاست که آقای الویری را در گفت و گو با شرق  وادار کرد احتمال کنار کشیدن روحانی از حضور در رقابت‌های انتخاباتی سال ۹۶ را بر زبان بیاورد. به هرحال، اصلاح طلبان در صورت تصمیم به حمایت از روحانی ولو به‌صورت مشروط، که احتمالش فقط قوی‌تر از گزینه‌های دیگر است، از هم اکنون باید خود را آماده پاسخ به این پرسش‌ها کنند که اولاً آیا مسوولیت ناکارآمدی مفرط دولت یازدهم را می‌پذیرند یا نه؟ و ثانیاً چه تضمینی وجود دارد که این ناکارآمدی در صورت انتخاب مجدد روحانی برطرف شود؟

روحانی و حامیان اصلاح‌طلبش بدانند بهانه‌های نخ نما شده برای توجیه ناکارآمدی این دولت مانند «نگذاشتند» نه تنها افکار عمومی را قانع نخواهد کرد بلکه این گزاره را در برابر آنان قرار می‌دهد که آنانی که نگذاشتند پس قوی‌تر از روحانی بوده‌اند و در دور آینده هم نخواهند گذاشت؛ پس بهتر است که به سمت آنان بروند.

سرانجام اینکه روحانی و حامیان احتمالی اصلاح‌طلبش راه دشواری برای حضور مجدد در پاستور خواهند داشت.