قدرت‌های بزرگ در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی منافع خود را در خطر دیدند و از هیچ تلاشی برای شکست نظام برخاسته از این انقلاب فروگذار نکردند. یکی از این تلاش‌ها؛ ترغیب صدام برای حمله به ایران و حمایت از وی در این راستا بود. حمله صدام به سرزمین ایران، کمتر از 20 ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با چراغ سبز آمریکا و حامیان غربی صدام رخ داد، اما بعد از آنکه صدام نتوانست به اهداف خود دست یابد، کشورهای غربی، نگران منافع خود در منطقه شدند. آنها تلاش کردند رویکردی اتخاذ نمایند که علاوه بر تأمین امنیت انرژی، قدرت دفاعی ایران را تضعیف و جمهوری اسلامی را به شکست بکشاند.

این کشورها که در آغاز جنگ به تعبیر نیویورک تایمز «سکوتی پرمعنا» در دستور کار خود قرار دادند که به تدریج با مشاهده مقاومت مردم ایران و ضعف نیروهای عراقی به حمایت گسترده از صدام پرداختند. با عدم کارآیی استراتژی دفاع متحرک عراق در نتیجه شکست فاو و بازپس‌گیری سریع مهران توسط نیروهای ایرانی، تحلیلگران نظامی شرقی و غربی متفق‌القول شدند که چنانچه عراق شیوه استراتژی خود را از دفاع متحرک به یک موضع آفندی تغییر ندهد، امکان شسکت‌های بعدی وجود دارد؛ بنابراین فروش همه جانبه تسلیحات از هر نوع آن- غیر از سلاح هسته‌ای- به عراق را در دستور کار قرار دادند.

قدرت‌های غربی و شرقی؛ آتش‌بیار جنگ تحمیلی عراق بر ایران

 

شرق و غرب علیه جمهوری اسلامی ایران

در آن دوران جهان را در قالب دوطیف غرب به رهبری آمریکا و شرق به رهبری شوروی تعریف می‌کردند؛ به طوری که کشورهای جهان در یکی از این دوطیف قرار می‌گرفتند. در این میان جمهوری اسلامی تنها کشوری بود که به رغم واقع شدن در منطقه‌ای استراتژیک، به هیچ یک از این دو بلوک متعهد نشد و پیامدهای آن از جمله وقوع جنگ تحمیلی و اعمال تحریم را پذیرا شد.

بلوک غرب و جنگ عراق علیه ایران 

ایالات متحده آمریکا 

در آغاز جنگ، رسانه‌های غربی از اختلاف نظر آمریکایی‌ها درباره موضع‌گیری رسمی در قبال جنگ عراق علیه ایران خبر دادند. گفته می‌شد، ماسکی، وزیرخارجه پیشنهاد بی‌طرفی کرده، در حالی که برژینسکی مشاور امنیتی کارتر معتقد بود آمریکا باید برای متوقف کردن انقلاب اسلامی ایران، کاملا از رژیم عراق پشتیبانی نماید. ظاهرا مقامات آمریکایی برای حل این اختلاف، در سیاست اعلامی، ایده وزیرامورخارجه و در سیاست اعمالی، ایده برژینهسکی را بکار گرفتند.

قدرت‌های غربی و شرقی؛ آتش‌بیار جنگ تحمیلی عراق بر ایران

دولت آمریکا پیروزی ایران را مغایر منافع خود در منطقه می‌دانست؛ بنابراین بعد ازآشکار شدن برتری ایران، عملا به نفع عراق وارد جنگ شد و بر پایه عملیات «استانچ» صدور اقلام نظامی پیشرفته را به ایران ممنوع کرد. پایگاه‌های این کشور در اطراف ایران به سلاح‌های جدید مجهز شدند و نیروهای واکنش سریع در آنها مستقر شد تا در صورت نیاز برای دفاع از عربستان سعودی و امنیت کشتیرانی وارد عمل شوند.

آمریکایی‌ها از سوی دیگر توسعه روابط با عراق را در پیش گرفتند. آنان برای جلب رضایت صدام، ایران را در لیست کشورهای حامی تروریسم جهانی قرار دادند و از کشورهای متحد آمریکا خواستند به عنوان اجرای بخشی از عملیات امریکن استانچ از ارسال هرگونه اسلحه و مهمات به ایران خودداری نمایند. دولت ریگان همچنین شروع به اعتمادسازی بین متحدان منطقه‌ای کرد و رادارها، موشک‌ها و تجهیزات دفاعی مدرن در اختیار کویت، عربستان، عمان و امارات متحده عربی قرار داد.

قدرت‌های غربی و شرقی؛ آتش‌بیار جنگ تحمیلی عراق بر ایران

اقدامات آمریکا در حمایت از عراق 

1.  تحویل اطلاعات سری و نظامی به عراق 

2. حذف نام عراق از فهرست دول حامی تروریسم

3. متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم دولتی و نقض حقوق بشر 

4. اعطای اعتبار مالی کلان به عراق و تضمین بدهی آن 

5. تأمین نیازهای تسلیحاتی عراق و انتقال فناوری‌های نظامی به این کشور

6. ایجاد پایگاه‌های نظامی در منطقه 

7. الزام متحدان به کاهش واردات نفت از ایران 

8. حضور در جنگ نفتکش‌ها در حمایت از عراق

قدرت‌های غربی و شرقی؛ آتش‌بیار جنگ تحمیلی عراق بر ایران

آمریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)، تحویل بمب‌های خوشه‌ای به عراق را در اولویت قرار داد؛ زیرا این سلاح را مناسب‌ترین و کارآمدترین سلاح برای درهم شکستن مدافعان ایرانی می‌دانست. به اعتقاد کیسی این بمب‌ها می‌توانست به قدرت تصاعدی واقعی و موثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمب‌ها از لحاظ تکنیکی جزو سلاح‌های متعارف محسوب می‌شوند، اما در میدان نبرد همانند سلاح‌های شیمیایی می‌توانند موجب کشتار وسیعی شوند. چنانچه این بمب‌‌ها درست عمل کنند، می‌توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند.

قدرت‌های غربی و شرقی؛ آتش‌بیار جنگ تحمیلی عراق بر ایران

عملا بمب‌های خوشه‌ای چرخ گوشت‌های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می‌کنند.

به رغم همه این خصومت‌ها، آمریکایی‌ها پشت پرده تلاش‌هایی را برای نزدیکی به ایران انجام دادند که البته به در بسته خورد و رسوایی مک فارلین را به بار آورد. اجرای طرح «تهاجم همه جانبه» علیه ایران اقدامی در جهت جبران این شکست بود.

حمله هلیکوپتر آمریکائی به کشتی ایرانی در خلیج فارس- 30 مرداد 1366 

حمله هلیکوپتر آمریکائی به کشتی تدارکاتی ایرانی- 30 شهریور 1366- درنتیجه این حمله 5 نفر شهید و 25 نفر مجروح شدند؛ کشتی نیز پس از 5 روز توسط آمریکائی ها غرق شد.

حمله چهار فروند ناوشکن آمریکائی به جزیره رستم ایران و انهدام تأسیسات نفتی آن- 27 مهر 1366 

 محاصره و انهدام سکوی نفتی ساسان توسط سه ناو جنگی – غرق ناوچه جوشن و حمله به ناو سهند در تنگه هرمز- 22 فروردین 1367

حمله ناو وینسنس آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران – 12 تیر ماه 1367