مصطفی غفاری نوشت: «هر تلنگری به این نظام مثل مشت به من است؛ یعنی من احساسم نسبت به نظام این است که هر گوشه نظام را شما یک تلنگر بزنید، مثل اینکه یک مشت به من زده‌اید. ممکن است رنج‌آور باشد؛ اما از نفس انتقاد مطلقاً رنج نمی‌برم و خوشم می‌آید... چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود». (23 خرداد 1385)

این سخن ده سال پیش رهبر انقلاب را بگذارید کنار تکه‌هایی از بیانات ایشان در سال‌های اخیر که برای افکار عمومی جالب توجه است؛ از اذعان به خطا در مورد متوقف نکردن سیاست تحدید نسل از اواسط دهه 70 به این طرف: «مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد». (19 مهر 1391) تا آنچه از بیانات ایشان در جلسه بررسی آسیب‌های اجتماعی نقل شده که گفته‌اند: «به گمان من این جلسه 20 سال دیر تشکیل شده. اگر بپرسید مقصر این تأخیر کیست؟ هرچه فکر می‌کنم از خودم مقصرتر کسی را پیدا نمی‌کنم... باید 20 سال پیش تشکیل می‌دادیم و کار می‌کردیم تا الآن نتایج آن را ببینیم. باید از خدای متعال طلب عفو کنیم». (11 آبان 1394)

این رشته از سخنان رهبری شایسته تحلیل‌های دقیق است. چه شده که ایشان به نظام تلنگر می‌زنند یا در واقع به خود مشت می‌کوبند؟

ممکن است اینگونه اظهارات ایشان، تصورات معصوم‌انگارانه برخی علاقمندان نسبت به جایگاه و شخصیت رهبری را مخدوش کند. همچنان‌که ممکن است برخی بهانه‌جویان را به این تلقی برساند که چه بسا فردا روزی فلان سیاست و بهمان اقدام امروزی هم غلط اعلام شده و از آن عذرخواهی شود.

پاسخ‌های فراوانی به این طیف دیدگاه‌ها می‌توان داد. برای کسی که می‌داند عُمر و آبروی رهبری وقف احیا و تحقق آرمان‌های انقلاب شده و راهنمای او در تصمیم‌ها، منطق سختگیرانه حجیت شرعی است، این دست مسائل، حل شده به نظر می‌رسد.

اما فراتر از اینها، گویا پای امر خطیری در میان است که رهبری پیشگام خودانتقادی شده‌اند و هزینه‌های آن را نیز به جان خریده‌اند.

از سویی پیوند رهبری با مردم در نگرش اسلامی، یک پیوند ارزشی است و ناشی از قبول مسئولیت در پیشگاه خدا. تقدس این مقام نیز در گرو همین مسئولیت‌پذیری الهی است، نه نقدناپذیری. اگرچه سکولارها این منطق را درنمی‌یابند، ولی اگر خبرگان یا مردم هم نقطه ضعفی را تشخیص ندهند، رهبری به جای فرافکنی، سهم خود را در آن می‌بیند و به تدبیر آن می‌پردازد. این را از نظر تحلیلی باید درست در امتداد همان نگرشی در مکتب امام(ره) دانست که گناه صغیره عمدی رهبر را موجب اسقاط صلاحیت برای تصدی مقام ولایت و سبب انعزال او می‌داند. (صحیفه امام، ج 11، ص 306)

از سوی دیگر، دشمنان جمهوری اسلامی اگر اکنون از نابودی آن مأیوس باشند، دست‌کم به تضعیف آن چشم امید دارند. پس ما حق نداریم با ندیدن و برطرف نکردن نقاط ضعف خود، به تکمیل پازل دشمن کمک کنیم. وقتی نقطه ارجاع خودانتقادی، ارزش‌های اسلام و آرمان‌های انقلاب و خط امام باشد ـ که مردم نیز بر همین‌ها با رهبری پیمان وفاداری بسته‌اند ـ نه فقط تضعیف‌کننده نظام نیست، بلکه یک عنصر تعیین‌کننده در مصون‌سازی و استحکام‌بخشی آن است. پویایی جمهوری اسلامی، ناگزیر باید در دل یک مبارزه نفسگیر با طراحی‌های روز به روز یا بلندمدت دشمنان و رقیبان نمایان شود. در مقابله با پیچیدگی و چندلایگی نقشه‌های معارض، عقل و تدبیر و دقت و اقدام و عمل نیاز است؛ نه حرف و کاهلی و نه تندی و فریاد!

«همین‌طور مدام همه ما می‌گوییم؛ دولتی می‌گوید، مجلسی می‌گوید، اقتصاددانِ آزادِ روزنامه‌ای می‌گوید که فلان‌درصد از کارخانه‌ها تعطیلند یا مثلاً کمتر از نصف ظرفیّت کار می‌کنند. خب بالاخره چه می‌شود؟ باید اینها راه بیفتد، باید کار بکند؛ اگر کار کرد، اشتغال به وجود خواهد آمد. این خجلت و شرمندگی نظام از بیکاری جوان، از خجلت خود آن جوان در داخل خانه بیشتر است؛ این را شما بدانید. بنده خودم وقتی‌که به فکر این جوان بیکار می‌افتم شرمنده می‌شوم‌. در بعضی از شهرستان‌ها بیکاری بالا است. البتّه ما نرخ یا به‌اصطلاح درصد بیکاری را یک‌مقداری معیّن می‌کنیم؛ حالا دوازده درصد یا ده درصد لکن این میانگین است. وقتی انسان این را می‌بیند شرمنده می‌شود؛ یعنی شرمندگی بنده حقیر از ملاحظه این آمار و مطالعه این حقیقت، از شرمندگی آن جوانی که بیکار می‌رود خانه و دستش چیزی نیست، کمتر نیست، بلکه بیشتر است؛ این را باید برطرف بکنیم». (16 خرداد 1395)

اینگونه بیانات و اقدامات رهبری، درست در چارچوب همان پیوند ارزشی با مردم و همان دغدغه اقتدار نظام است. به همین نسبت و در مراتب بعدی، هم مشروعیت دیگر کارگزاران کشور و هم کارآمدی آنها در این نظام مقدس در گرو همین مسئولیت‌پذیری است. وقتی رهبری از خود آغاز کرده‌اند، جای هیچ بهانه‌ای برای دیگران نمی‌ماند و هیچ‌گونه مجامله‌ای هم در کار نیست. مجلس خبرگان رهبری نیز می‌تواند این را از همه مطالبه کند:

«عناصر اقتدار را بایستی دولت و مجلس و دیگران دنبال باشند و این مجلس می‌تواند اینها را مطالبه کند. شما می‌توانید از این بنده حقیر مطالبه کنید، از آقای دکتر روحانی عزیزمان مطالبه کنید، از آقایان مجلس می‌توانید مطالبه کنید، از قوّه قضائیّه می‌توانید مطالبه کنید... روی یک نقطه متمرکز بشوید، آن نقطه را دنبال بکنید، افکار عمومی را همراه کنید! (16 خرداد 1395)