حمید رضا مهدی‌زاده در یادداشتی نوشته است: مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی با اعضای هیئت دولت با اشاره به کلام نورانی امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه خطاب به مسئولان عالی اجرایی کشور فرمودند : در شرایط فتنه همچون قضایای سال 88 نباید سخن ، سکوت و حتی نوع نگرش موجب تقویت فتنه شود.

فتنه 88 ، شاید دیگر داشتم فراموشش می کردم در این گیر و دار زندگی بی رحم ماشینی .

به یکی از رفقا چند روز پیش به شوخی می گفتم اگر سازمان بازرسی همانطور که فیش های چندین میلیونی مدیران کذایی را بررسی می کند اگر فیش های چند صد هزار تومانی ما را نیز رصد می کرد شاید به خواست خدا از آخر اول شده و به قول منتقدان سینما جایزه زرشک طلایی نصیبمان می شد.

از این مزاح که بگذریم انگار بخت ما و سران فتنه تا آخر عمر به هم گره خورده است.

حدود ساعت دوازه شب جمعه بود که با دوستانم از پای یکی از صندوق های رأی گیری در تهران به خانه برمی گشتم ، کاملأ طبیعی بود که پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری چند جوان پر حرارت موضوع صحبتهایشان در آن دل شب و سکوت دوست داشتنی خیابانها ، نتیجه انتخابات و حدس و گمان راجع به پیروز نهایی انتخابات باشد البته کمی با چاشنی جیغ و داد و قهر و آشتی.

به قول مرحوم آغاسی خبر آمد خبری در راه است ، نمی دانم گوشی تلفن همراه من بود یا یکی دیگر از رفقا که به صدا درآمد و دوست پشت خط مان با صدای بریده بریده و فریاد کنان خبر پیروزی !!! میرحسین موسوی را به نقل از بی بی سی فارسی اعلام کرد و گفت که حتی برخی از مسئولان نظام نیز به وی تبریک گفته اند!!!

به اصطلاح ماندیم هاج و واج که چگونه ممکن است در حالی که ستاد اتخابات در حال شمارش آرای بسیاری از مراکز انتخاباتی در سراسر کشور است ، یک نفر به پیروزی رسیده باشد ؟

تا کاشف به عمل آمد که میر حسین موسوی لجوج فتنه گر به نقل از افرادی که مورد اعتمادش بودند و با در نظر گرفتن شواهد و مدارک غیر قابل کتمان خود را برنده به حساب آورده و هر نتیجه دیگری جز آن را مهندسی انتخابات نامیده است.

برای ما که یک هفته جنجالی ولی قانونی تبلیغات ریاست جمهوری را میان طرفداران دو آتشه هر دو کاندیدای دارای شانس پیروزی در میدان محسنی ، بلوار میرداماد ، خیابان ولی عصر (عج) ، نارمک ، فلکه اول تهرانپارس ، سر پل تجریش و به خصوص آن شب آخر فراموش نشدنی در تقاطع گاندی تا میدان ونک را دیده بودیم ، اولین سوالی که با شنیدن این مطالب در ذهنمان نقش بست این بود که با طلوع آفتاب در صبح شنبه در خیابانهای تهران چه شود ؟

مطمئنم که القصه ساعتهای 9.5 الی 12 صبح شنبه حوالی میدان دکتر فاطمی و به خصوص روبروی ساختمان اصلی وزارت کشور را اکثر خوانندگان گرامی به خوبی به یاد دارند.

شاید روزی به صورت خیلی دقیق به کالبد شکافی آن روزها و ماهها در همین خبرگزاری تسنیم حداقل از زاویه دید خود و خاطراتم بپردازم ولی آنچه که مسلم است با آن ادعای دروغین آنهم از ناحیه کسی که رئیس جمهور وقت کشورش را متهم به دروغگویی و جعل آمار و ارقام در برابر دوربین های تلویزیونی می کرد  و از پس همان شعارهای ساختارشکنانه در مقابل ساختمان وزارت کشور ، فتنه شوم آمریکایی - صهیونیستی و سعودی 88 موسوم به جنبش سبز آغاز شد که اگر عنایت پروردگار یکتا و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)

، درایت حکیمانه رهبر معظم انقلاب و شجاعت تاریخی شیر مردان و شیر زنان بسیجی اعم از گردانهای عاشورا ، الزهرا ، امام علی و امام حسین نمی بود ، ایران سرفراز دیروز هم چیزی شده بود مانند خرابه برخی کشورهای امروزمنطقه !

شاید امثال من که به عنوان بسیجی در تیررس انواع و اقسام اتهامات واهی و نادرست بودیم ، نمی توانستیم با بسیاری از جوانهای شرکت کننده در تظاهرات های خیابانی مثلا راهپیمایی های سکوت که برایشان شبهه مهندسی انتخابات پیش آمده بود ، بحث و گفتگوی منطقی کنیم چون حاضر به دیدنمان تحت تأثیربمباران تبلیغاتی از توهم بروز تقلب و خیانت در امانت آرایشان به واسطه انواع شبکه های ضد انقلاب ، فیس بوک ، بی بی سی فارسی ، صدای آمریکا و حتی بسیاری از سیاستمداران قدرتمند داخلی که پیراهن های یقه آخوندی می پوشیدند و خود را پیرو خط امام نیز می خواندند ، نبودند.

ولی آیا برخی از روحانیون سرشناس تهران هم که ماها از نوجوانی پای منابرشان از حوادث فتنه جمل و فتنه قرآن بر سر نیزه کردن پسر نابکار نابغه درس ها گرفته بودیم ، نمی توانستند با قدرت به میدان آمده و با غبار روبی از فضای تیره و تار فتنه به تنویر افکار عمومی بپردازند ؟

متأسفانه کسانی بودند از افراد صاحب نام  که همان زمان می گفتند این دعوای سیاسی برای کسب قدرت بین فلان و فلان است درد دین ندارند و دردشان گرفتن مسئولیت و خوردن بیت المال است و خدا وکیلی حتی ته دلشان پیروزی یکی بر دیگری را هم خواهان بودند.

جالب است حتی زمانی که خواننده بدکاره ای مثل گوگوش لباس سبز پوشید و منافق جنایتکاری مانند مریم رجوی پیام پشت پیام می فرستاد و تروریست حیوانی چون ریگی از اراده سیاسی ملت ایران سخن می گفت و دلقک های خائنی همچون نوری زاده و شهرام همایون از احقاق حقوق ملت سخن می راندند آن آقایان باز هم تصور می کردند که این دعوای سیاسی بین فلان و فلان بر سر تصاحب دیگ آبگوشت است و ربطی به نظام و دین خدا ندارد.

امروز که خوب می اندیشم برایم پر واضح است که برخی ازهمان آقایان که با سلام و صلوات اسمشان را می آوردند چقدر شبیه ابوموسی اشعری بودند که در دعوای حق و باطل میان امیرالمومنین و معاویه ، راه غار نشینی و تسبیح نوشخوار کردن را در پیش گرفتند و البته من باب پیروزی پسر روسیاه هند جگرخواره ، روزه مستحبی هم گرفتند .

اینجاست که اشک از صورت برای مولای مظلومی سرازیر می گردد که اکثر یاران مجاهد ولی نفهمش در ده قدمی پیروزی صفین پس از کلاه گشادی که توسط عمر و عاص لعین بر سرشان رفت و به تعبیر جناب جندب ازدی مانند خری که مدام عر عر می کرد داد لا حکم الا الله سر دادند و با طناب پوسیده شیخ بی شرف کوفه به ته چاه شکست حکمیت در دومة الجندل رفتند ،چطور وقیحانه در نماز جماعت مولی الموحدین در مسجد کوفه شرکت کرده و سوره توبه بلند بلند می خواندند و یا دل بمیرد برای دوم امام مظلومی که در پس روسیاهی و بی شرمی اصحابش سجاده نماز از زیر پای مبارکش کشیده می شود به قصد اینکه ایشان را با دستان بسته به دشمن زبون تحویل دهند .

ولی مگر ایران عراق بود یا تهران  کوفه ، که به فرض اشباح الرجالی برخی از سیاستمداران و مثلا آخوندهایش بسیجی ها و مراجع عالی قدری همچون حضرت آیت الله نوری همدانی نیز یکی پس از دیگری با خدعه طلا و زن امثال پسر زنازاده مرجانه در سیاهی شب از گِرد امام سید علی پراکنده شده تا او نیز به مانند یل عقیل بن ابی طالب تنها به نبرد ناکسان فتنه گر آمریکایی پیرو شجره ملعونه بنی امیه برود ؟

و تاریخ به خوبی شهادت می دهد که بسیجی ها و روحانیت واقعی به دستور امام العارفین هر دو عالم حضرت حیدر کرار(ع) کاسه های سرشان را نه یک روز که ماهها به خداوند علی اعلی عاریه داده و با شعار خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست و با دستان خالی به نبرد با جماعت بی مقدار فتنه گر و ایادی مستکبرشان رفتند و الحق که ملت غیور ایران زمین نیز با بصیرتی بی نظیر و حمایت همه جانبه از فرزندان خود به خصوص در یوم الله نهم دی به صحنه آمدند تا بساط فتنه و فتنه گری از سرزمین آرش کمانگیر و دکتر چمران بر چیده شود که برای جهانیان و به خصوص مستکبران خونخوار یک بار دیگر به وضوح ثابت گردد ما اهل کوفه نیستیم ، تاعلی تنها بماند.