با تأیید نهایی انتخابات توسط شورای نگهبان پس از 5 روز تمدید زمان بررسی رسیدگی به شکایت ها، عملاً پرونده انتخابات دهم ریاست جمهوری بسته شد. اگر چه بهانه تحرکات خیابانی درابتدا، القاء توهم تقلب بود اما بعد از بررسی شورا و حاضر نشدن نامزد شکست خورده برای ارائه اسناد ادعایی، اغتشاشات وارد فاز جدیدی شد. در روز اعلام نتایج نهایی شورای نگهبان، کاندیدای شکست خورده بیانیه ای صادر کرد و در آن اعلام کرد حتی به "جسد قانون" نیز احترام می گذارد. البته این در حالی بود که در روزهای قبل به قانونی که در دولت خود در رابطه با نحوه پیگیری شکایات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری تصویب کرده بود، اعتنایی نداشت.

کاندیدای شکست خورده همچنین در این بیانیه از تشکیل گروهی برای انتشار اسناد تقلب در انتخابات خبر داد اما گذشت زمان نشان داد که این گروه در انتشار حتی یک سند عاجز ماند. در این روز مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب نیز به طور جداگانه بیانیه­هایی صادر کردند که تند ترین آنها متعلق به سازمان مجاهدین انقلاب بود که ضمن حمله صریح به نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد: "دوره ای جدید از مبارزه برای بازگرداندن جمهوریت نظام آغاز شده است." این همه در شرایطی بود که شورای نگهبان هیأتی 6 نفره متشکل از افراد مقبول الوجه دو جناح کشور برای رسیدگی به شکایات نامزدها تشکیل داده بود که با عدم همکاری نامزدهای معترض مواجه شد.

حجت الاسلام رحیمیان عضو هیأت مؤسس مجمع روحانیون مبارز و یکی از اعضای کمیته 6 نفره مذکور در مصاحبه­ای در مورد حاضر نشدن نامزدهای معترض به همکاری با کمیته 6 نفره می گوید: "معلوم شد آنان مصمم هستند که مشت بسته خود را باز نکنند که ثابت نشود خالی است و هدف کوبیدن آن بر سر نظام است."

با این اوضاع طیف تجدید نظر طلب برای فرافکنی و انحراف افکار عمومی، تلاش خود را برای گرفتن استفتاء از برخی روحانیون به منظور نا مشروع جلوه دادن دولت قانونی آغاز کردند. این حربه که در ادامه سیر منافقانه نامزد مغلوب در ایام تبلیغات انتخابات بود به جز در مورد چند تن از روحانیون معلوم الحال کارگر نیفتاد. از جمله این اشخاص مرحوم منتظری بود که امام به عنوان مربی و استاد  وی توصیه کرده بود که در هیچ فعالیت سیاسی وارد نشود.

در حالیکه یکی از سنگین ترین هجمه ها علیه ولایت فقیه در تاریخ جمهوری اسلامی به واسطه بستری که عده ای از خواص فراهم کرده بودند در حال انجام بود و سلطنت طلبان و منافقین و اپوزیسیون خارج نشین، اکنون بر سر"حداقل های مشترک" با طیف تجدید نظر طلب داخلی به توافق رسیده بودند، رهبر انقلاب در راستای سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی در 15 تیر ماه با جدا کردن حساب نیروهایی که سابقه ای درون نظام داشتند، با این گروه های مطرود فرمودند: "دو برادر ممکن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگیرند... مبادا دوست را دشمن و دشمن را دوست بگیریم."

الله اکبر فتنه گران بر پشت بام!

در شهر تهران فضای شهر رو به آرامش می رفت، فقط در برخی از مناطق شهر به دعوت تلویزیون صدای آمریکا  ساعت 22 صدای ا... اکبر شنیده می شد. سران فتنه که پتانسیل هواداران باقی مانده خود را رو به اتمام می دیدند، با اتخاذ استراتژی "غصب مناسبت"، سعی در به خیابان کشاندن هواداران خود به مناسبتهای گوناگون داشتند. در 18 تیرماه بعد از چندین روز تبلیغات از رسانه­های بیگانه و شبکه­های پیامکی که در ایام انتخابات ایجاد کرده بودند، با استقبال سرد مردم روبرو شدند. اما این فضای رو به آرامش ادامه داشت تا از رسانه­ها اعلام شد، نماز جمعه 26 تیر ماه به امامت هاشمی رفسنجانی اقامه خواهد شد و پیکان تبلیغات چی های جنبش مخملی به سمت حضور در نماز جمعه قرار گرفت. حتی در برخی از سایتهای ضد انقلاب مطالبی در مورد آموزش اقامه نماز جمعه برای کاربران آنها قرار داده شد. موسوی که تجربه استقبال سرد از 18 تیر را پشت سر گذاشته بود، این بار خود وارد میدان شد و اعلام کرد که در نماز جمعه این هفته شرکت خواهد کرد، و با این کار سعی داشت قطار به قهقرا رفتن جنبش خود را متوقف کند. وی همچنین دلیل حضورش را اینچنین توضیح داد: "تمسک به حبل المتین ایمان و قرار گرفتن در حصن امن الهی که این دعوت شما متضمن آن است، بهترین طریق وصول به آزادی های به ناحق مسلوب شده از ماست." این  در حالی بود که در طول 25 سال گذشته در هیچ نماز جمعه ای حاضر نشده بود.

دانشگاه تهران و خیابان­های اطراف برای اولین بار نمازگزاران متفاوتی را به خود مشاهده کرد، نمازگزارانی که برای تأیید سخنان خطیب جمعه سوت و کف می زدند، نماز گزارانی که فقط خطبه های نماز را استماع کردند و آن اندکی هم که بعد از خطبه ها در صفوف نماز باقی ماندند با کفش و بدون رعایت حجاب اسلامی و اغلب به صورت مختلط به اقامه نماز پرداختند. آقای هاشمی در خطبه های این نماز به سخنگوی طیف تجدید نظر طلب تبدیل شده بود تا جایی که وقتی با کف سوت و شعارهای خاص نمازگزاران مذکور روبرو شد خطاب به آنها گفت: "خواهش می کنم شعار ندهید من که دارم از شما بهتر می گویم."

رهبر معظم انقلاب در 29 تیر ماه به مناسبت بعثت پیامبر اسلام، به موضوع تکیه پیامبر به عقل و خرد اشاره می کنند و مشکل زمان حال جامعه را ندادن زمام نفس به عقل ذکر می کنند. ایشان در رابطه با آگاه بودن ملت می­فرمایند: "ملت ما آگاه است آنجا که می بیند دستی دارد حرکتی برای ضربه به نظام اداره می کند، مردم از آنها کناره گیری می کنند."

در این اوضاع بود که رئیس جمهور دوره اصلاحاتی از راهکاری سخن گفت که به زعم وی جامعه را از بحران خارج خواهد کرد. او در دیدار با خانواده های بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات با قدردانی از خطبه های هاشمی گفت: "به صراحت می گویم اتکا به آراء مردم و برگزاری همه پرسی قانونی، تنها راه برون رفت نظام از بحران فعلی است. این همه پرسی را باید نهادهای بی طرفی نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار کند." پیشنهادی که مشخص شد یکی از دستور العمل های جین شارپ برای تحقق انقلاب رنگین است.

روز 12 مرداد ماه روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری، نامزد منتخب ملت بود. مهمترین خبری که این رسانه ها روی آن تکیه می کردند عدم حضور هاشمی، ناطق، سید حسن خمینی و کاندیدا های مغلوب در انتخابات در این مراسم بود. البته بعضی از اسامی ذکر شده جزء "خواص مردود"ی بودند که اصلا صلاحیت حضور در این مراسم را نداشتند و عده ای دیگر هم به تعبیر مقام معظم رهبری جزء "فریب خوردگان" این فتنه محسوب می شوند. البته چندی بعد خبری مبنی بر حضور آقای هاشمی در ویلای خود در شمال کشور و حضور سید حسن خمینی در انگلیس در آن زمان، منتشر شد. در هر صورت مراسم با حضور پرشور شخصیتهای نظام و مردم برگزار شد. رهبر انقلاب در این مراسم با اشاره به لزوم غافل نبودن از دشمن و تلاش دشمن برای ضربه به نظام با یک "نمایش کاریکاتوری" از انقلاب فرمودند: "با مسجد ضرار نمی شود این ملت را شکست داد... با تقلید از امام بزرگوار که از دل، از جان، با همه وجود غرق در قرآن بود، نمی شود این مردم را فریب داد، این مردم دل­شان به ایمان روشن است. این مردم آگاهند. جوان­های ما آگاهند." 

در 18 مرداد ماه نامه ای از طرف یکی دیگر از کاندیدا ها که آرایی کمتر از آرای باطل شده انتخابات را به خود اختصاص داده بود خطاب به هاشمی رفسنجانی در اختیار رسانه ها قرار گرفت که بلافاصله هجمه شدید تبلیغی ضد انقلاب علیه ایران را در پی داشت و به ادعای تجاوز به بازداشت شدگان بر می گشت. در این نامه آمده بود: "موضوعی را شنیدم که هنوز از آن بر خود می لرزم. در دو روز اخیر که این خبر را شنیده ام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو که خود را برای خواب آماده می کردم، به بستر رفتم ولی خدا شاهد است که بدون ذره­ای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت چهار بامداد که مجددا بلند شدم کمی قرآن خواندم، دوش گرفتم تا آب کمی آرامم کند، حتی نماز صبح را خواندم و تا نزدیکی طلوع آفتاب خوابم نبرد.... اینجانب این مطلب را برای شما می نویسم و می­خواهم با جدیت پیگیری شود تا روشن گردد اگر چنین اتفاقی نیفتاده که ان شاءا... هم نیست و بعید می دانم باشد، اعلام شود."

همین طور که از نامه کروبی پیدا بود  این خبر تا زمان نگارش نامه هیچ مورد مصداقی نداشته، اما پس از انتشار نامه فردی خود را به کروبی معرفی می کند و مدعی می شود که در زندان به او تجاوز شده است. البته این فرد بعد از تشکیل کمیته ویژه قوه قضاییه ناگهان گم می شود و پس از مدتی سر از آمریکا در می آورد.

از اقداماتی که سران فتنه با اشتباه خود به روشن شدن ابعاد فتنه در جامعه کمک کردند دو نامه ای بود که کروبی و موسوی خطاب به آیت ا... منتظری به دلیل قدردانی از نامه نگاری وی برای حمایت از آنها، نوشتند. اما مردم در حافظه تاریخی خود هنوز نامه کروبی در سال 67 خطاب به منتظری و انتقاد از وی را به یاد داشتند. آنجا که خطاب به منتظری گفته بود: "باید عرض کنیم سیاه باد روی آن شیادانی که دور شما را گرفته اند و هر روز به گونه ای برای شما جو را ترسیم می کنند. روزی به شما می باورانند که مردم تا آن پایه ناراضی هستند که به مقامات مسئول کشور و روحانیان، در کوچه و خیابان آشکارا هتاکی می کنند و روز دیگر وانمود می کنند که افراد خوب هم از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند و حضرتعالی نیز بدون مطالعه و اندیشه روی آن گفته ها، آنرا باور می کنید و بر زبان می رانید." و این نکته برای مردم مشخص بود که ادعای پیروی از راه امام با پیمودن راه منتظری قابل جمع نیست.

دروغ پردازی ها و فحاشی­ها علیه نظام ادامه داشت. خبر دزدیدن عاطفه امام، خبر همراهی حاج صادق آهنگران با اغتشاش گران، انتشار اسامی 72 کشته جعلی حوادث پس از انتخابات، ماجرای ترانه موسوی، ماجرای مجلس ختم با تابوت بدون جسد سعیده پور آقایی و ... در فضای فتنه آلود آن روزها مطرح شد.

عبدالکریم سروش پدر معنوی جریان تجدید نظر طلب نیز با فراهم دیدن شرایط، نقاب روشنفکری  و تجدد را از چهره برداشت و باطن واپس گرای خود را نمایان ساخت و در 18 شهریور ماه عقده های 30 ساله خود از انقلاب را در قالب فحش نامه ای خطاب به رهبر انقلاب بیرون افکند. او در این نامه نوشت: "شما گفتید حرمت نظام هتک شد. باور کنید در تمام عمر خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم." 

اگر دهم تیر به دلیل ایستادگی جریان فتنه در برابر قانون اساسی، نقطه عطفی در حرکت این جریان محسوب می شد، روز قدس هم نقطه عطف دیگری برای این جریان بود به دلیل اینکه فاز قانون ستیزی، این بار با اسلام ستیزی به صورت علنی، همراه شده بود.

روز قدس که یادگار ماندگار امام راحل برای همه ملتهای مسلمان بود، این بار هدف سران فتنه قرار گرفته بود. در این روز هواداران جریان تجدید نظر طلب سعی در برهم زدن راهپیمایی عظیم ملت را داشتند. البته مهمتر از شعار های انحرافی این روز، بطری های آب معدنی بود که مانند پارچه های سبز همراه آنها، نمادی برای شناخت شدن هواداران جریان فتنه از صفوف ملت بود.

موسوی با یک تأخیر ده روزه که به نظر می رسید به دلیل سردرگمی در مواجهه با این رسوایی بود بیانیه شماره 13 خود را صادر کرد. وی در این بیانیه بدون تخطئه آنچه در روز قدس اتفاق افتاده بود، با اتخاذ تاکتیک نخ نما شده فرار به جلو گفت: "اگر فرصت روز قدس نبود چه بسا تا چند ماه دیگر که میقات بهمن فرا رسد، آنان بی نتیجه و پر خطا بودن سیاستهای خود را ملاقات نمی کردند و زمانی با هزینه های سنگین عملکرد خود روبرو می شدند که برای چاره کردن بسیار دیر بود."

این فتنه انگیزی ها و جدال با انتخابات به عنوان نماد مدنیت در عصر مدرن تا 8 ماه ادامه داشت و در 9 دی ماه مردم معتقد به اسلام و انقلاب با حضور گسترده و خیره کننده خود در خیابان ها، طومار فتنه را در هم پیچیدند و این فصل از تاریخ و تجربیات انقلاب اسلامی را به پایان رساندند.