لاله افتخاری متولد 1338 در شهرستان شاهرود است. وی دکترای علوم قرآنی خود را با رتبه اول از دانشگاه تهران کسب کرده است.. افتخاری همچنین سابقه حضور در مجالس دوره های هفتم، هشتم و نهم را به عنوان نماینده مردم تهران در کارنامه دارد. خانم افتخاری، افتخار جایگاه فرزندی و همسری شهید را دارد و پدر و همسر وی در عملیات کربلای 4 در سال 65 به درجه رفیع شهادت نائل آمده اند. با توجه به سابقه حضور 12 ساله خانم افتخاری در مجلس و آشنایی ایشان با مسائل سیاسی کشور، در خصوص مسائل فتنه 88 با ایشان به گفتگو نشستیم که متن آن را می توانید بخوانید.

ریشه شکل گیری فتنه 88 را در چه مسائلی می دانید؟

به نظر من اصل ماجرا بر می گشت به 20 سال قبل و زمانی که بعد از ارتحال امام، غرب تصور می کرد که کار انقلاب تمام است و کسی بعد از امام خمینی نمی تواند انقلاب را مدیریت کند و به جلو ببرد ولی وقتی دیدند که خبرگان ملت، بهترین گزینه را به عنوان جانشین امام انتخاب کردند، سرخورده شدند. آنها از همان زمان برنامه ریزی هایی داشتند تا بتوانند این آرزوی ناکام خود را محقق کنند. غرب از طرق مختلف تلاش می کرد تا با ایجاد نفوذ در کشور تحت عناوین مختلف بتواند زمینه را برای اهداف خود مهیا کند به همین دلیل در مجلس هفتم من از برخی وزرا مانند وزیر کشور و اطلاعات مکرراً طرح سوال می کردم تا از آنها در خصوص رفت و آمد هایی که به اسم خانه هنرمندان در کشور انجام می شود پاسخ بگیرم. در آن زمان رفت و آمد های مشکوکی از سوی برخی هنرمندان به سفارتخانه های غربی انجام می شد که با این پیگیری ها در نهایت مسئولین وقت اقدامات فوری در دستور کار قرار دادند و تغییراتی در خانه هنرمندان انجام شد. البته معتقد نیستم که همه افراد دانسته وارد ماجرا شده بودند و عده ای هم ندانسته داشتند کار می کردند. در ماجرای کوی دانشگاه هم به وضوح دیدیم برنامه ریزی های غرب برای زمین زدن انقلاب را که در آن عده ای با به بازی گرفتن احساسات مردم، برای کشور هزینه درست کردند و عده ای را به خیابان کشیدند.

به نظر شما چه مسائلی به جمع شدن مسائل فتنه کمک کرد؟

ببینید باید توجه کرد که در فتنه 88 عده ای برنامه دار وارد شده بودند ولی عده ای دیگر با بی توجهی و از بی بصیرتی در آن نقش آفرین شده بودند. اکثریت معترضین در آن قضایا نا آگاه بودند. اما در خصوص افرادی که آگاهانه وارد شده بودند رهبری فرمودند که اگر قرار بود با آنها بدون تسامح برخورد کرد حکمشان بسیار سنگین می بود. در آن زمان شبکه های ماهواره ای و استبکار جهانی با حداکثر توان ممکن تلاش می کردند تا جای ممکن ابهام آفرینی کنند و از این طریق مانع حل و فصل قضیه شوند ولی رهبر معظم انقلاب یک تنه وارد میدان شدند و با بصیرت افکنی و نماز جمعه تاریخی خود، خیلی از مسائل را برای مردم روشن کردند. در نهایت دیدیم با روشنگری های ایشان در نهایت همان افرادی که یک زمانی به عنوان معترض به انتخابات به خیابان امده بودند از مسیر قبلی خود بازگشتند و الگوی امت واحده اسلامی در کشور نمایان شد.

به نظر شما چرا یکی مثل کروبی که مواضعش در مجلس ششم در برابر تندرو های جریان اصلاحات مانند یک سد بود، در فتنه 88 به چنین سرنوشتی دچار شد؟

این مسأله نیاز به کالبد شکافی دارد و باید به طور عمیق مسأله مورد بازخوانی و تحلیل قرار گیرد. اما به طور کلی اگر زمینه های شخصیتی منفی که ممکن است در هر فردی وجود داشته باشد به خوبی کنترل نشود، می تواند نتایج خسارت باری هم برای خود فرد و هم جامعه داشته باشد. کروبی یک زمانی در مجلس ششم به صراحت پاسخ جریان افراطی اصلاح طلب را می داد و اجازه نمی داد که این جریان در مجلس یکه تازی کند ولی در شرایط فتنه گون سال 88 به نظرم نتوانست مدیریت کند و کم کم از مسیر انقلاب به طور کامل خارج شد.

آیا خاطره ای از فتنه 88 دارید که فکر کنید گفتن آن می تواند برای مخاطبین پند آموز باشد؟

ما در آن 8 ماه فتنه 88 موارد و جریانات زیادی دیدیدم که هر یک از آنها می تواند برای امروز ما درس آموز باشد. از قانون شکنی هایی که توسط سیاسیون انجام شد و این مسأله به برخی از معترضین تسری پیدا کرد. شرایط در دوران فتنه طوری شده بود که آشوب گران به هیچ مسأله قانونی توجه نمی کردند. من دیدم که برخی از اغتشاشگران در دوران فتنه با حرکت سریع اتومبیل در خیابان ها در خلاف مسیر خودرو ها سعی می کردند که در ترافیک شهر اختلال ایجاد کنند و هرج و مرج را دامن بزنند. ولی یک خاطره ای که شاید گفتنش جالب باشد این است که من در آن زمان در تایلند بودم و به دلیل اینکه فردای انتخابات تولد حضرت فاطمه زهرا (س) بود سفری داشت که قرار بود برای شیعیان آنجا سخنرانی کنم. ولی به دلیل اینکه بعد از انتخابات ارتباطات تلفنی کشور قطع شده بود، امکان تماس با داخل کشور را نداشتم و شرایط سختی را گذراندم. از یک طرف رسانه های بین المللی به شدت مشغول سیاه نمایی و بزرگ نمایی از وضعیت کشور بودند و از یک طرف من امکان تماس با داخل را نداشتم. در تایلند هم مردم و مسئولان آنها فکر می کردند که کشور ما در حال سقوط است. در بازدیدی که از مجلس تایلند داشتم، نخست وزیر این کشور هم در مجلس حضور داشت و از من ملاقات حضوری خواست تا در مورد مسائل کشور اطلاعات بیشتری کسب کند. در آنجا بود که من شناختی که از رهبری داشتم را برایش شرح دادم و توضیح دادم مملکت ما به دلیل وجود رهبری آسیب نمی بیند و اگر می بینید که کشور دچار مشکلاتی شده است این تبعات مشارکت حداکثری 85 درصدی است. دعوای فرزندان نمی تواند برای کشور مشکلی ایجاد کند و بعد از صحبت های من بود که نخست وزیر تایلند آرام شد و ابهاماتش در مورد آینده جمهوری اسلامی ایران بر طرف شد. در آن جلسه من عیناً تأثیر سخن امام را که می فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت آسیبی نرسد را دیدم.