به گزارش خبرنگار سیاسی پارس؛ نگاهی عمیق بر انتخابات سال ۸۴ علت شکست چهره های اصلاح طلب در برابر شهردار تهران را به خوبی نشان می دهد. اگر از محسن مهرعلیزاده و لاریجانی که درصد کمی از آرا را به خود جلب کردند و همچنین هاشمی رفسنجانی که مستقل از جناح های اصول گرا و اصلاح طلب به میدان آمد و در دور اول توانست نظر بخشی از افکار عمومی و هر طیف را به خود جلب کند بگذریم؛ به رقابت ۴ کاندید دیگر برای نزدیک کردن رای خود به هاشمی می رسیم. معین و کروبی که هر دو از دل اصلاح طلبان بیرون آمدند، با رای به نسبت بالایی که هر دو نامزد گرفتند موجب شکسته شدن رای این جناح شده و نقش خود زنی سیاسی را برای اصلاح طلبان بازی کردند. از آنجا که اصلاح طلبان بر سر کاندیدا خاصی ائتلاف نکرده بودند اصولگرایان توانستند بهره کافی از فضای موجود ببرند. به جز معدودی میانه رو از اصولگرایان که به دنبال هاشمی بودند، بقیه ابتدا پیروزی خود را در حمایت از قالیباف دیدند اما در روزهای آخر به نتیجه پیروزی بخشی رسیدند و توانستند موج فکری این جناح را از دیگر نامزدهای مورد اختلافشان به سمت احمدی نژاد حرکت دهند و در نهایت تعدد نامزدهای اصلاحات و حرکت جمعی اصولگرایان و البته توان تبلیغاتی احمدی نژاد در جلب افکار عمومی، رئیس جمهوری احمدی نژاد را مسجل کرد.

در انتخابات سال ۸۸ هم که رقابت اصلی بر سر احمدی نژاد مورد حمایت اصولگرایان و موسوی مورد حمایت اصلاح طلبان بود طبق روال دوره قبل توان تبلیغاتی و جلب افکار عمومی احمدی نژاد (جدای از درست یا نادرست بودن آن) اصولگرایان مجددا کاندیدا مورد نظرشان را به پاستور فرستادند.

اما در انتخابات ۹۲ نسبت به ۸۴ ظاهرا وضع اندکی متفاوت است و احتمال می رود این بار اصولگراها با تعدد در ائتلاف ها و همچنین افرادی از این طیف که حضور خود را رسمی اعلام کرده اند و اصرار هم دارند که به نفع کسی کنار نخواهند رفت به وضعیتی که اصلاح طلبان در سال ۸۴ در شکست آرای خود داشتند دچار شوند.

در تایید این ادعا می توان علاوه بر چند کاندیدای احتمالی که هنوز اعلام رسمی نکرده اند به محسن رضایی (دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام) و علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دولت هاشمی) و دو ائتلاف دیگر اشاره کرد. یکی ائتلاف معروف به ۲+۱ شامل محمدباقر قالیباف، غلامعلی حداد عادل و علی اکبر ولایتی؛ که برآنند طبق بازخوردی که از نظر مردم به دست می آورند یکی از این ها نامزد شده و در صورت کسب رای، از دو تن دیگر در پست های کلیدی دولتش استفاده کند و این طرح را هم منتسب به ولایتی می دانند؛ و ائتلاف دیگر موسوم به اعتلاف اکثریت نیز شامل یحیی آل اسحاق (وزیر بازرگانی دولت دوم هاشمی و رییس اتاق بازرگانی تهران) ، سید محمدحسن ابوترابی فرد (نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس از دوره ششم تاکنون) ، محمدرضا باهنر (نایب رییس دوم مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس دوم تا نهم به استثنای ششم) ، مصطفی پورمحمدی (رییس سازمان بازرسی کل کشور، وزیر کشوردولت نهم ۱۳۸۴-۱۳۸۷) ، منوچهر متکی (وزیر امور خارجه دولت نهم و دهم) می باشد که اصرار بر این روند می تواند کار را بر اصولگرایان دشوار کند.

اما در جناح اصلاح طلب هر چند از بین افرادی که آنها را برای شرکت در انتخابات مستقل می شناسند مثل هوشنگ امیراحمدی (استاد و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگرز و رئیس شورای آمریکائیان و ایرانیان) ، سید محمد بیاتیان (نمایندهی مردم بیجار و حسن آباد) ، سید محمدباقر خرازی (دبیرکل حزب الله ایران) ، حسن سبحانی (نمایندهی دوره های پنجم و ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی) ، محمد سعیدی کیا (وزیر راه و ترابری در دولت موسوی و هاشمی ووزیر جهاد سازندگی خاتمی و وزیر مسکن احمدی نژاد) ، محمد شریعتمداری (وزیر بازرگانی کابینه اول و دوم خاتمی) که البته ممکن است بعضی از آنها در رای شکنی برای اصلاح طلبان بی اثر نباشند ولی آنچه برای اصلاح طلبان امیدوار کننده به نظر می رسد این است که از این طیف به عنوان اصلاح طلب تا کنون فقط مصطفی کواکبیان (دبیرکل حزب مردم سالاری، نماینده ی پیشتر مردم سمنان و مهدیشهر در مجلس هشتم) اعلام رسمی کاندیداتوری کرده است.

البته نام محمدرضا عارف، حسین کمالی و محسن مهرعلیزاده نیز به عنوان کاندیداهای احتمالی این جناح سر زبان است. از آنچه که ذکر شد این نیز به نظر می رسد که در کل از نظر تعداد نامزدها، انتخابات ۹۲ یک رکورد نسبت به چند انتخابات قبلی ریاست جمهوری دارد.

اما در جناح اصولگرا یک شاخه بزرگ دیگر نیز وجود دارد که می تواند به اندازه کل اصولگرایان رای آوری داشته باشد و آن جناح دولت است. کاندیداتوری مشایی آن گونه که صادق زیبا کلام (تحلل گر سیاسی اصلاح طلب) می گوید می تواند برخی از آرای اصلاح طلبان را به خود جلب کند از طرفی مشایی به دلیل حمایت از سوی رییس جمهور، مقبولیتی نیز در مناطق دور افتاده و روستاها خواهد داشت بنابراین کار را برای رقبای اصولگرا دشوار خواهد کرد.

از دید زیبا کلام به جز قالیباف، هیچ یک از کاندیداهای اصولگرا توان برابر با مشایی را ندارند و تنها امید برای ایستادگی در برابر طیف دولت، حضور اصلاح طلبان است آنهم نه با افرادی همچون کواکبیان و یا عارف بلکه با حضور محمد خاتمی به عنوان گزینه حداکثری و یا حضور هاشمی رفسنجانی به عنوان یک وزنه سیاسی فراجناحی.

از سوی دیگر این تفکر که اصولگرایان امتحان خود را این ۸ سال پس داده اند و شاید به خاطر برخی وقایع دور از انتظار و شاید تلخ که از چشم اصولگرایان حامی دولت دیده می شود اقبال عمومی را به سمت اصلاح طلبان بیشتر کرده و این مزید بر علت شده و امید جناح اصلاح طلب را برای پیروزی بیشتر کرده است.

حال آنچه که از ائتلاف هر جناح بر شخص خاصی به جای تعدد نامزدها قابل طرح است از دو دیدگاه قابل بررسی است: در نگاه اول مزیتی است که یک ائتلاف فراگیر در پیروزی آن جناح در انتخابات دارد که کاملا روشن است. نگاه دوم نگاه از بالا به این امر است و آن اینکه اگر هر طیف با توجه به نظر نخبگان خود و اقبال عمومی طیف و باز خورد نظر عموم یک فیلترینگ بتواند انجام دهد و شخص اصلح را حمایت کند و دیگران او را حمایت کنند، علاوه بر فیلترینگ داخل جناحی که اشاره شد موجب همگرایی و قوت برنامه ها و عقاید جناح شده و مهمتر این که یک حس وحدت و همگرایی در مقیاس جامعه را در برخواهد داشت و موجب اجرای موفق تر برنامه ها بعد از مسئولیت خواهد بود که البته این هم مستلزم یک رشد در فرهنگ سیاسی و حزبی است.

از طرفی اگر حزب نماینده تعیین کند در آن صورت کلیه اعمال فرد به پای حزب نوشته می شود و دیگر شاهد نقد دولت اصولگرا توسط تمامی اصولگرایان نخواهیم بود. ائتلافی که در سال ۸۴ سبب شد محمود احمدی نژاد به امارت پاستور برسد حاصل گفتمان چند روزه بود و نتیجه آن برای همه اصولگرایان تلخ شد. بنابراین انتظار می رود اصولگرایان در انتخابات پیش رو، قبل از آنکه به وزن کشی سیاسی بیندیشند، به فکر تعیین کاندیدای اصلح برای حضور در انتخابات باشند.

/گزارش از محسن جوانبخت/