به گزارش پارس ، روز اول مذاکرات آلماتی ۲ در فضای رسانه ای و درونی مذاکرات با شدت های متفاوتی همراه بود. اشاره به تهدید سیاسی و نامعلوم بودن فاز بعدی نشست مشترک که توسط سخنگوی خانم اشتون در روز اول مورد استفاده قرار گرفت و تاکید وی بر سوء ظن به برنامه هسته ای ایران و ضرورت پاسخگویی و ابهام زدایی در اصل، یک موضع غربی و بدون استعلام از کلیه اعضاء ۱+۵ بود. طبق برآوردها این مواضع حتی مورد قبول برخی از کشورهای اروپایی نیز نبود و مایکل مان حق نداشت با تاکتیک رسانه ای محتوای مذاکرات را از جانب کلیه اعضاء مدیریت کند.

مواضع آقای مان در جهت نهادینه کردن برخی از ادبیات رژِیم صهیونیستی است و این با مواضع دولت امریکا با توجه به پیام های مطرح شده و حتی اعلام شده متفاوت است. مواضع منفی و آزار دهنده صرفا به درد بازی های رسانه ای می خورد و سخنگوی اشتون باید به این تذکر توجه کند و در صورت ادامه این نوع کارشکنی رسانه ای بایستی جایگاه خود را در بازگشت از آلماتی تغییر دهد.

در دو نوبت از مذاکرات روز اول چنین بنظر می رسد که غرب هنوز از آزمون آلماتی ۲ موفق بیرون نیامده است زیرا ورود غرب به مذاکرات بدون داشتن یک چارچوب جامع و تغییر محسوس در پیشنهادات وکیفیت گام های متوازن بود و با توجه به مواضع اتخاذ شده چنین بنظر می رسد که محاسبات غلط هنوز در رفتار سیاسی آنها نقش بازی می کند و سیاست تفکیک گام های اعتمادساز از برنامه مرحله ای برای رسیدن به یک تفاهم مشترک خود نوعی تاکتیک منفعت طلبانه و یک طرفه و کاسب کارانه بود. اکنون این سوال پیش می آید که مذاکرات کارشناسی طرفین در استانبول که قبل از این نشست برگزار شده بود بر اساس کدام پایبندی غرب به محتوای کارشناسی بوده است و ضروری است تا توجه طرف ایرانی به این دست از مذاکرات با دقت بیشتری دنبال شود.

تا کنون با توجه به مذاکرات روز اول، غرب بدون مشخص کردن حداقل تفاهم مشترک که متمرکز بر حق غنی سازی ایران است به سرعت وارد گرفتن بزرگترین امتیاز از ایران در چارچوب حق غنی سازی حداکثری شده است. غرب با تمرکز بر رفع محدود تحریم های یکجانبه و بقولی تسهیل در رفع موقت و مرحله ای تحریم و نه حذف تحریم و دور نمای دقیق آن، سیستم مذاکرات خود را تنظیم کرده است. طرف مقابل با این محاسبه که ایران در وضعیت و شرایط ما قبل انتخابات است و احتمالا مواضعی منفعلانه داشته باشد، بر این تصور است که می تواند کسب امتیاز جدی را بدون ما به ازاء یکسره کند. در اصل آنها سیاست نقد کردن نتایج مذاکرات قبل از انجام مذاکرات و چانه زنی را به حوزه اجرا کشیده اند.

احتمالا این روش مذاکره در اصل اشتهای غرب را برای حفظ سیاست تحریم و ارزشمند کردن آن در طی مذاکرات را نشان می دهد. غرب باید مشخص کند که برای توافق و رسیدن به یک چارچوب پایدار رفتار خود را تنظیم کرده است یا کماکان در مسیر مذاکره-تحریم و فشار حرکت می کند. برای رفع این تردید ضرورت داشتن چارچوب با توجه به مذاکرات آلماتی ۱ می تواند فاصله های طرفین را کاهش دهد و بر این اساس است که می توان رفتار های متوازن را تنظیم کرد.

ایران سیاست اعتمادساز را دوطرفه و متقابل می داند و بر اساس دستاوردهای مذاکرات قبلی بین طرفین و خصوصا در چارچوب پیشنهادات مطروحه در اجلاس مسکو گام های خود را در آلماتی ۲ تعریف کرده است و چنانچه طی مذاکرات نیز اعلام گردید گام های اعتماد ساز باید به عنوان بخشی از راه حل جامع به حساب آید تا طرفین را به هدف مشترک نزدیک کند و همچنانکه تاکید شد این گامها بخش جدا و در کنار راه حل جامع نیست و نباید این گونه تلقی شود. همچنانکه در نوبت دوم مذاکرات روز اول طرف ایرانی به تفصیل جزئیات پیشنهاد خود را توضیح داد، انتظار دارد تا مقامات غربی که همواره در پیام های خود تاکید بر مذاکرات متوازن و برابر را رسانه ای کرده اند اکنون با تطبیق این مواضع با رفتار سیاسی اثبات پذیر بودن ادبیات خود را نشان دهند. روز دوم مذاکرات می تواند پاسخگوی این وضعیت باشد و نشان خواهد داد که آیا غرب خواهان یک سیاست رو به جلو، مشترک، منطقی و سازنده خواهد بود و یا بار دیگر…

نویسنده: محمد بروجردی