پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آقای صادق زیباکلام تحلیل گر سیاسی و از فعالین اصلاح طلب اخیرا تحلیلی در مورد سید حسن خمینی و ورودش به انتخابات داشت که بسیار قابل توجه است. وی در تحلیلی بر چرایی ورود سید حسن خمینی به انتخابات گفت:« من معتقدم آقای سیدحسن خمینی برای حضور در مجلس خبرگان توسط آقای هاشمی رفسنجانی ترغیب شد. یعنی اگر تصمیم صرفا برعهده ایشان بود اساسا کاندیدا نمی‌شدند؛ اما حضور ایشان در مجلس خبرگان به نفع آقای هاشمی بود» این جمله ی زیباکلام نشان می دهد حضور سید حسن خمینی به دلیل اصرارهای پر تکرار هاشمی و هل دادن هاشمی است. تحلیل گران معقتدند هاشمی در سال 92 وقتی رد صلاحیت شد هزینه تراشی خود را برای نظام بالا برد و با اینکار می خواست مدیریت اپوزوسیون داخلی را بر عهده بگیرد. اما مدیریت سیاسی نظام در 94 موجب مهار مدیریت اپوزوسیون سیاسی هاشمی شد. بر همین اساس ذکر چند نکته مهم است:

1.انتظار بود سید حسن خمینی در حالی که سال ها برای علم آوری تلاش کرد، همین میزان را برای مدیریت سیاسی و تهذیب نفس سیاسی تلاش کند. کسی که بتواند در برابر نیازها و درخواست های مکرر دیگران بایستد است که می تواند برنده ی عرصه ی تقوای سیاسی باشد. به طور حتم حجت الاسلام سید حسن خمینی باید بداند، اگر ورودش به انتخابات با پیروزی همراه باشد این نامش است که رای آورده و اگر هم شکست انتخاباتی بخورد، سودش را عده ای بردند که نام او را میخواستند در برابر رای مردم بگذارند. در واقع حضور سیدحسن اقا در انتخابات بیشتر از آنکه به سود خودش باشد به سود دیگران بوده است.

2.سید حسن خمینی همانطور که خود معتقد است شرایط لازم برای احراز صلاحیت را داشت اما با عدم شرکت در امتحانات این شائبه را به وجودآورد که وی قادر به احراز شرایط خود نیست. اگر وی فرزند احمد اقاست باید بداند حضور در امتحانات نه تنها می توانست به احراز صلاحیت وی کمک کند بلکه مفهوم و موضوع « وابستگی » به امام و تایید به دلیل رانت خانوادگی را از بین می برد. حداقل انتظار این بود سید حسن اقای خمینی نشان دهد می تواند فارغ از مسائل سیاسی و حواشی پیش رو، در موضوع اجتهاد خودش به همگان نشان دهد که از وابستگی استفاده نکرده و توانسته با کمال شفافیت صلاحیت لازم برای کاندیداتوری خبرگان را بدست آورد.

3.سید حسن اقا باید بداند امام راحل و شخص مقام معظم رهبری به موضوع شورای نگهبان و عدالت اعضای آن با نگاهی موشکافانه توجه داشته و دارند و نظر شورای نگهبان نظر قانون و فصل الخطاب هر فردی در جامعه ی ایران اسلامی است. اگر نظر شورا بر تایید یا رد کسی بود به طور حتم قانون است که دارد اجرا می شود حتی اگر میل یک نفر بر آن نکشد. اجرای قانون مهمترین وظیفه ای است که هر مسلمان و هر ایرانی در جمهوری اسلامی ایران موظف به حمایت از آن است و نبایستی برای اثبات یک مدعی خلاف قانون عمل کرد و نهادهای قانونی و مصونیت بخش جمهوری اسلامی ایران را مورد تردید قرار داد. در واقع با این عمل بیشتر از آنکه به یک دندگی دست می زنیم، باعث ایجاد چالش و هزینه تراشی علیه نهادهای قانونی کشور می شویم. نهادهایی که موظف به حفاظت از قانون، شریعت و مذهب کشور هستند.

4. بد نیست اقا سید حسن خمینی کمی توجه کند که چه کسانی برای حضور او تلاش میکنند و چه کسانی برای نبود او ناراحتند. افرادی که تلاش میکنند تا او در صحنه باشد چه کارنامه ی سیاسی از خود نشان دادند و در میان مردم چه جایگاهی دارند؟ افرادی که در سال 88  برآن بودند علیه جمهوریت قیام کنند، حالا در برابر نظام سیاسی کشور می خواهند تمکین کنند؟ چگونه می توان تصور کرد کسانی که در انتخابات 88 با آشوب کشیدن خیابان ها و تفرقه افکنی و ایجاد فضای دو قطبی کشور را تا لب پرتگاه سوق دادند حالا از قانون مداری و مسیر قانون پذیری حمایت کنند؟ بهتر است ایشان با تامل بیشتری به حامیان رسانه ای نگاه کنند و ببینند چه کسانی می خواهند از ایشان استفاده کنند.

5. با فرض اینکه سید حسن اقای خمینی دارای تحصیلات اجتهاد است، آیا حضورش در مسند درس و فحص علمی و عدم ورودش به مسائلی مثل ورود به مجلس خبرگان اولویت ندارد؟ آیا وظیفه ی مجلس خبرگان نه این است که مصداق ولایت فقیه را کشف و به مردم معرفی و انتخاب کنند؟ نه آن است که در روز سرنوشت ساز تصمیم واقعی بگیرند همانطور که در سال 68 نشان دادند بهترین تصمیم تاریخ تشکیل خبرگان رهبری را گرفتند. بهتر نبود سید حسن اقای خمینی در همان حوزه ی علم و دانش قم مشغول به پروش شاگردان و اساسا تدریس مشغول می شد و خان علم را همچون پدربزرگشان بعد از سال ها در خانواده ی خمینی می گستراند؟ ایکاش اقا سید حسن اقا به این مسئله هم توجه می کرد و بیشتر به موضوعات علمی می پرداخت.