پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- چند سالی است که غرب آسیا دستخوش تحولات گسترده ای است برخی کشورهای خاورمیانه با عوامل متعددی از جمله اعتراضات داخلی، تهاجمات بیرونی و بالاخره با تروریسم مواجه هستند.

البته خطر تروریسم تنها منحصر به کشورهای درگیر نمی شود بلکه کشورهای اطراف و همسایگان را نیز در برمیگیرد و همانطور که می دانید تروریست مرز نمی شناسد و به همین دلیل آن را امری جهانی می دانند و مقابله برای حذف آن را امری مهم و حیاتی برای ثبات و امنیت جهان می دانند. مقابله با تروریسم در منطقه خاورمیانه نیز از جمله مسائلی است که پای بسیاری از کشورها را با نیات مختلف به این منطقه کشانده، به نوعی می توان گفت مقابله با تروریسم امری پسندیده و موجه برای کشورهایی است که به نوعی می خواهند در منطقه پر آشوب خاورمیانه که خود مسئول ناامنی های آن هستند، دخالت نمایند و نظم و شالوده دلخواه خود را در آن به کار برند.

بسیاری از کشورهای غربی با نفوذ خود در بین مردمی که خواستار اصلاح در اوضاع خود بودند، باعث شدند تا این خواسته ها از مسیر اصلی خود خارج شوند و تبدیل به آشوب شوند و سپس با ارسال تسلیحات نظامی و کمک های مالی گسترده باعث توسعه و تداوم این بحران شدند. در میان کشورهای در گیر با تروریست اما وضعیت سوریه کمی حساس تر به نظر می رسد، از سویی داعش یا همان گروه تروریستی – تکفیری ابتدا از این کشور سربرآورد و از سویی دیگر سوریه را می توان کشوری در خط مقدم جبهه مقاومت قلمداد نمود که غرب مخصوصا آمریکا با شیوع تروریسم و حمایت از آن در این کشور قصد دارد، این جبهه را به ضعف کشانده و سرانجام نابود سازد.

به همین دلیل و با توجه به اهمیت سوریه برای کشورهای درگیر، قصد داریم تا سناریو های محتمل و ممکن را پیرامون اوضاع این کشور در آینده باتوجه به عملکرد نیروهای موجود در صحنه اعم از کشورهای منطقه و خارج از منطقه بررسی کنیم.

1)‌ استمرار اوضاع کنونی و فرسایشی شدن جنگ؛

به سختی می توان این گزینه را به عنوان یکی از احتمالات آینده سوریه به شمار آورد. ائتلاف ها و تصمیمات و نشست های گسترده ای برای نابودی تروریسم تکفیری شکل می گیرد که این نوید را به هر فردی می دهند که گویی این بار کشورها و دولت ها به طور جدی قصد مبارزه با داعش را دارند.

اما عللی که باعث می شود اغلب تحلیلگران مسائل منطقه خاورمیانه این گزینه را به عنوان سناریوی محتمل برای سوریه در نظر بگیرند، به اختصار عبارتند از؛ این روزها سوریه نقش کشور واسط شرق و غرب را به مثابه نقطه وصل بازی می کند، مسئله سوریه باعث شده تا برخی کشور ها دور هم جمع شوند و برای آن تصمیم گیری کنند.

اما باید در نظر داشت بی ثباتی و عدم امنیت در خاورمیانه به نفع کشورهای غربی و به ویژه آمریکاست.

آمریکا باتشکیل ائتلاف علیه داعش نه تنها در مقابله با تروریسم تکفیری کاری از پیش نبرد بلکه با تقویت گروه های معارض سوری به بهانه کمک به نیروهای میانه رو، به تشدید فضای امنیتی و بی ثباتی در خاورمیانه به طور کلی و در کشور سوریه به طور خاص گردیده است.

به عقیده بسیاری از تحلیلگران عرب، استمرار بی ثباتی در منطقه از طریق استمرار حیات نیروهای تروریستی از یک سو و کشورهای بیگانه ای که به ظاهر برای مقابله با تروریسم وارد می شوند از سوی دیگر، باعث تامین و حفظ امنیت رژیم صهیونیستی شده است به طوریکه در چند سال اخیر بیشترین میزان امنیت را به برکت حمایت خود و آمریکا از گروه های تروریستی تکفیری داشته است و هم چنین باید در نظر داشت که گروه های سلفی با انجام و انتشار برخی رفتارهای خشن خود در رسانه ها و فضای مجازی ضمن نشان دادن اینکه مسلمانان روحیه وحشیگری بالایی دارند، از یک سو استدلال و دست آویزی برای توجیه جنایت های رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی فراهم می نماید و از سوی دیگر عاملی برای کشورهای غربی برای اشاعه اسلام ستیزی به وجود می آورد.

ازجمله شواهدی که ما را به سوی این نوع تحلیل سوق می دهد، دعوت آمریکا از کشورهای هم پیمان خود برای شرکت در ائتلاف تبلیغاتی و ظاهری علیه داعش می باشد تا به دلیل کثرت بازیگران حاضر در صحنه، تصمیم گیری تا حدودی دشوار و صعب به نظر آید.

اما به عنوان مهم ترین نتایج فرسایشی شدن جنگ در سوریه می توان فرسایشی شدن جنگ و اتلاف منابع طبیعی سوریه و نیز کشتار وسیع افراد اعم از نظامی و غیر نظامی را بر شمرد.

2) تجزیه سوریه و تبدیل آن به دو یا چند دولت محلی کوچک و بزرگ

اما گزینه دیگری که طبق معمول هدایتگر آن آمریکا و متحدینش می باشند، تجزیه وطنی سوریه و تبدیل آن به واحدهای مستقل و دارای حق حاکمیت به صورت جداگانه. حالت اصلی مدنظر دولت های غربیدوالگوی کلی دارد،

الگوی اول؛ تشکیل سه دولت می باشد؛1) دولت کنونی سوریه 2) دولت برآمده از مخالفین دولت کنونی که اصطلاحا نیروها ی معتدل یا میانه رو خوانده می شوند 3) دولت وابسته به گروهک تروریستی داعش

الگوی دوم؛ تشکیل دو دولت؛ 1) دولت کنونی همراه با مخالفان میانه رو 2) دولت وابسته به گروهک تروریستی-تکفیری داعش.

اما باید علل این پیشنهادات آمریکا را نه در سیاست های اعلامی آنها بلکه در سیاست های اعمالی آنها جستجو کرد. سیاست های آمریکا و منافع آن در خاورمیانه هیچ گاه به آمریکا این اجازه را نداده است که با خیالی آسوده به رقابت خود با کشورهای شرق آسیا به ویژه چین بپردازد. در این پرتو و در راستای پروژه برون سپاری امنیت توسط آمریکا،تجزیه سوریه به هر نحوی به گونه ای که دولتی موافق و همراه سیاست های آمریکا در منطقه ماحصل آن باشد، می تواند راه را برای گذار آمریکا از خاورمیانه به خاوردور باز نماید. نکته برجسته و مهم در این تحلیل که نباید نادیده گرفته شود، این است که درچهار دهه اخیر آمریکا دولت های دست نشانده ای در منطقه داشته که مطیع اوامر آن بوده اند، به طور معمول می توان به ایران در دوران پهلوی دوم و نیز عراق پس از آن و پس از عراق، عربستان را به عنوان بازیگران منطقه ای آمریکا در نظر گرفت.

اما حالا اوضاع کمی تفاوت پیدا کرده و عربستان در میان کشورهای عربی به خاطر برخی از اعمال نابهنجار اخیر از جمله؛ تجاوز وحشیانه به یمن و نیز سرکوب تظاهرات مردمی یمن و نیز حادثه اخیر در منا که منجر به کشته شدن هزاران زائر بی گناه حرم امن الهی بودند، تا حدودی وجهه و ادعای مبتنی بر رهبری جهان عرب را از دست داده است، اما دولتی که از تجزیه سوریه به دست خواهد آمد چونکه از ابتدا تحت تربیت آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده، قطعا خواهد توانست به عنوان دست نشانده آمریکا نقش خود را به خوبی ایفا کند.

از نتایج مهم و تهدید آمیز تجزیه سوریه می توان به موارد زیر اشاره کرد؛

تثبیت داعش و به رسمیت شناختن قرائت تکفیری از دین اسلام

حفظ امنیت وجودی اسرائیل

همیشه نا امن نگاه داشتن خاورمیانه جهت جلوگیری از افزایش نقش و موقعیت سایر کشورها هم چون،جمهوری اسلامی ایران

گروش به سمت خاوردور و رقابت با چین برای کنترل قدرت آن کشور

3) ائتلاف بین المللی برای خلع سلاح تروریست ها و فراهم نمودن زمینه گفتکوی سوری – سوری

به جرات می توان گفت بهترین سناریویی را که طبق شرایط فعلی می توان برای سوریه ذر نظر گرفت، فراهم آوردن سازوکار منطقه ای و بین المللی جهت خلع سلاح نیروهای تروریست می باشد تا در پرتو آرامش و ثبات بعد از‌ بتوان گروه های مختلف سوری را گردهم جمع آورد تا برای آینده کشور خودشان تصمیم بگیرند. همانطور که اشاره شد مقدمه و بستر ایجاد چنین فضایی، نابودی یا تضعیف نیروهای تروریستی می باشد.

این امر مرهون یک اراده بین المللی از سوی کشورهای درگیر در صحنه مبارزه با داعش می باشد، که البته باید یادآور شد که کشوری همچون ایران و یا روسیه در اوضاع کنونی خواستار چنین وضعی هستند و طبق همین دیدگاه می باشد که روسیه با اقدام نظامی خود علیه گروه های تروریستی موجود در سوریه، برند تبلیغاتی مبارزه با تروریسم را از انحصار آمریکا درآورد و مشوق اصلی نویسنده از بیان گزینه سوم ونیز تحلیل آن به عنوان بهترین گزینه موجود در حال حاضر اقدامات اخیر روسیه در سوریه می باشد که علاوه بر جدیت در این زمینه، نمی خواهد که این موضوع بیش از این طولانی شود.

اما نکته ای را نباید از ذهن دور انگاشت و آن هم معامله روسیه با غرب بر سر سوریه در قبال اوکراین می باشد که بررسی آن از حدود مسئله این نوشتار به دور می باشد.

در پایان باید گفت با توجه به سناریو های محتمل برای سوریه پی خواهیم برد به این نکته که مساله سوریه بحث مقاومت و شکستن دروازه های آن توسط کشورهای غربی است و همین علت است که باعث شده تا آمریکا و هم پیمانان منطقه ای آن بیش از پیش نگران باشند.

با توجه به این که متحدان اروپایی آمریکا تمایل کمتری نسبت به این کشور برای مداخله زمینی در سوریه دارند و از همراهی پرهزینه با سیاست های خاورمیانه ای آمریکا خسته شده و به نوعی فهمیده اند که آمریکا آشوب، بی ثباتی و ناامنی خاورمیانه را برای پیشبرد اهداف خود در نظر دارد، می توان گفت احتمال عملیاتی شدن گزینه سوم برای کشور سوریه که همانا حل بحران این کشور از طریق ائتلافی بین المللی،ابتدا با خلع سلاح نیروهای تروریستی و سپس گفت و گوهای سوری-سوری با حضور تمام گروههای غیر تروریستی و غیر مسلح می باشد، بیش از سایر گزینه ها است.