اکنون که ماراتون هسته ای ایران با ۵ بعلاوه ۱ به لحظات نفسگیر خود نزدیک میشود؛

اکنون که خطوط قرمز مذاکرات برای چندمین بار از سوی رهبر انقلاب به روشنی تبیین شده و امکان دور زدن این خطوط از سوی دشمن به حداقل رسیده؛

اکنون که بخش بزرگی از بدنه جامعه، در عین حال که امیدوار به دستیابی به راه برون رفتی از شرایط تحریم تحمیلی است، نسبت به خدعه دشمن نیز بیمناک است و با دقت و حساسیت مسائل را دنبال میکند؛

اکنون و در چنین شرایطی، اگر دشمن بر عبور و عدول از خطوط قرمز پافشاری نماید، تنها دو مسیر پیش روی تیم مذاکره کننده باقی خواهد ماند:

اول آنکه از بخشی از خطوط قرمز عبور کند و بهای آن که همانا ایجاد تنش در میان جریانهای سیاسی داخلی است را به جان بخرد

دوم آنکه بر خطوط قرمز استوار بماند و از بدنه اجتماعی حامی مصالحه به هر قیمت، دل کنده و به بدنه اجتماعی حامی حقوق هسته ای دل ببندد. چنین قمار بزرگی در عرصه سیاست، شجاعت زیادی میخواهد. شجاعتی که بدون توکل بر خدا و باور به شعور سیاسی ملت، دست نیافتنی است.

حال روشن است که وظیفه افرادی که دلسوز نظامند، و خواهان ایجاد اختلاف در درون کشور نیستند، و مایلند تیم هسته ای بر خطوط قرمز استوار بماند، این است که زمینه را برای این چرخش سیاسی حتی المقدور فراهم آورند. یعنی باند فرودگاه سیاسی کشور را طوری مهیا کنند که تیم مذاکره کننده، بتواند هواپیمای مذاکرات را که در شرایط فرود اضطراری است، به سلامت به زمین بنشاند.

لازمه تحقق چنین شرایطی این است که طیف موسوم به دلواپس، پیش از اتمام مذاکرات به روشنی اعلام نماید که چه در صورت موفقیت مذاکره کنندگان در دستیابی به نتایجی متضمن شاخص ها و خطوط تعیین شده، و چه در صورت شکست مذاکرات به خاطر پافشاری بر خطوط قرمز، حامی جدی دولت در موضوع مذاکرات خواهند بود، و از زخم زبان و گروکشی سیاسی اجتناب خواهند نمود.

رویکرد رهبر عزیز و سرفراز انقلاب در حمایت از تیم مذاکره کننده بیانگر همین موضع است. در برابر مذاکره کنندگانی که خطوط قرمز را رعایت کنند، باید فرش قرمز گستراند؛ چه این مذاکرات به موفقیت دست یابد و چه با شکست مواجه شود.