نمیدانم خبر دارید یا نه، این 175 غواصی که در دوران دفاع مقدس زنده به گور شده بودند، عاشق صلح بودند، عاشق جهانی سازی، عاشق دوستی با همه کشورها... اصلا رفته بودند که جنگ را پایان دهند تا دیگر فریاد مرگ بر این و آن از جایی شنیده نشود... اصلا رفته بودند تا لکه ننگ اشغال سفارت آمریکا را از دامن خون آریایی پاک کنند...

این 175 نفر اگر نه همه شان حداقل 174 نفرشان به عشق کوروش بزرگ رفته بودند جنگ، هیچکدام در وصیتنامه شان کلمه ای در باب اطاعت از ولیه فقیه ننوشته اند اما تا بخواهی از تخت جمشید نوشته اند که مباد ای گردشگران! بعد از ما بگذارید خط و خشی به این بنای هویت ما بیفتد و نااهلان روی سرستونهایش با میخ یادگاری بنویسند!

در جیب هیچکدام از این 175 نفر حتی یک عکس از خمینی هم نیوده عوضش روی بازو و کمر و ساقشان عکس مهستی و داریوش را خالکوبی کرده بودند. پشت لباس هیچکدام ننوشته بوده میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم یا چیزی شبیه این. هیچکدام اصلا قبول نداشتند راه قدس از کربلا میگذرد و اصلا متفق القول بودند که نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران...

قبل از شروع عملیات هم بجای مداحی و سینه زنی فرمانده شان بلند شده و مثل مهاجرانی سخنرانی غرایی کرده در باب اینکه جنگ ما برادرکشی است و مثل نهضت آزادی گفته که اصلا چرا بعد از فتح خرمشهر ما باید به جنگ ادامه دهیم بقیه هم بجای اشک ریختن پای روضه امام حسین، آه کشیده اند برای جنگ طلبی و خشونت طلبی اسلام و شیعه و انقلاب و در آخر هم تصدیق کرده اند که نظر سروش درسته که امام حسین نتیجه خشونتهای پدر و پدربزرگش در جنگهای صدر اسلام را دید و آنطور کشته شد و البته چون بالاخره نوه پیغمبر است حالا یک فاتحه ای هم برایش میخوانیم!

میگویند لحظات آخر هم که با دست بسته نشسته بودند و داشتند رویشان خاک میریختند، بجای فریاد یاحسین و یا مهدی، سرود یار دبستانی میخواندند و بجای اینکه چشم به راه ارباب بی کفنشون باشند که الوعده وفا، داشتند فکر میکردند که آیا شهروندان خوبی برای دهکده جهانی بوده اند و به سهم خودشان حقوق بشر را رعایت کرده اند یا نه؟! حتی از شما چه پنهان ته دلشان کیف هم میکردند که وقتی کشته شوند بچه هایشان سهمیه ای میروند دانشگاه و همه امکانات مملکت می افتد دست آنها. 

اگر میبینید حالا قرتی های ضد انقلاب دارند روی خونشان اسکی میکنند به این خاطر است... آره!