آخرین روزهای سال بود که وزیر امور خارجه وقت آمریکا (شاید اولین زن آمریکایی در این سمت)، شروع کرد به پیش‌کشیدن بحث عذرخواهی تلویحی نسبت به مداخلات ایالات‌متحده در ایران، آن‌هم با محوریت کودتای 28 مرداد. این روی‌داد اگر چه سنگ‌بنایی شد برای پیام‌های نیمه‌شبانه آمریکایی‌ها به ایرانی‌ها در آستانه نوروز و در سال‌های اخیر، سبک و سیاق روشن‌تری هم یافته، زیرِ گذر روزهای تعطیل به فراموشی سپرده شد اما دال مرکزی آن سخنان وارد ادبیات سیاسی در کشور شد: حاکمیت دوگانه‌ای که مادلین آلبرایت از آن نام‌برده بود و حالا 10-15 سالی بعد از آن گفته‌ها، در بیان باراک اوباما (که این روزها زیاد حرف می‌زند و بیش‌تر از همه‌چیز درباره جمهوری اسلامی)، صورت‌بندی تازه‌ای یافته: ایرانی که انگیزه عقیدتی و تهاجمی دارد و ایرانی که حالت تدافعی دارد و احساس آسیب‌پذیری.

اول.
آمریکایی‌ها دوست‌ دارند که با کدام ایران کار کنند: ایران تهاجمی یا تدافعی؟ پاسخ ظاهرا واضح است و چندان نیازمند تامل و بحث نیست. آمریکایی‌ها با ایران سر به‌راه‌تر راحت‌ترند و این‌را پنهان نیز نمی‌کنند. این نکته در خود، حاوی پیامی ناگفته‌ است که همانا ناامیدشدن‌ آن‌هاست از تغییر فیزیکال و سخت جمهوری اسلامی، به نحوی که یا از روی نقشه پاک شود و یا در حالتی شبه‌کودتایی، تغییر ماهیت دهد. سطح تماس‌های مقامات مختلف آمریکا با راس هرم حکم‌رانی ایران، شاهد دیگری بر این ادعاست که با ایجادشدن حالتی گفت‌وگویی میان کنگره، وزیر خارجه و رییس‌جمهور آمریکا با مقامات ایرانی در تریبون‌های رسمی و کنش و واکنش‌های متقابل، نحوه گردش کار مبادلات میان طرفین به‌نحو قابل توجهی پایاپای و برابر شده است. مشخصا چارچوب درنظرگرفته شده در گفت‌وگوهای 5+1 و محوریت یافتن مذاکرات دوجانبه حول موضوع هسته‌ای، این پیام‌ را هم تایید می‌کند و برابرشدن ایران با قدرت‌های جهانی را تثبیت.

دوم.
مشخصه‌های ایرانِ سر به راه و همراه با آمریکایی‌ها چیست؟ در این‌گونه مواقع، معمولا ذهن‌ها متوجه اقدامات و ابتکارات و حوزه‌های نفوذ جمهوری اسلامی می‌شود و این‌که مثلا در کدام کشورها حضور دارد، چه معادلاتی را تعیین می‌کند و چه بازی‌هایی را می‌تواند برهم بزند. جنبه تهاجمی‌ای که به زعم غربی‌ها، منفی است و باید محدود شود و در مرکز آن هم، حفظ امنیت «سگ هار» قرار دارد؛ اهمیت این کارویژه تا بدان‌جاست که رییس دولت آمریکا در همین سخنانش (مصاحبه با توماس فریدمن در نیویورک‌تایمز) ابراز امیدواری می‌کند که «کسی چه می‌داند، شاید ایران تغییر کند». لیکن ظاهرا این فقط یک رویه سکه است و نگاهی حداقلی؛ ایران مطلوب، ایرانی است هراسان و ترسان که در لاک خود سر فرو برده، ایرانی که قدرت‌مند نیست. ایرانی گوش به فرمان و رام که اگر چنین نبود چه نیازی به تفکیک‌گذاری مذکور (تدافعی- تهاجمی) وجود داشت؟ مشخصه‌های این ایران، فقدان تلاش‌های اعتقادی است و این‌که اگر یک نفر گفت همه گزینه‌ها روی میز است، دیگری لبخند بزند و بگوید من آماده مذاکره در همه زمینه‌ها هستم؛ ایرانی که شعار مرگ بر آمریکا ندهد و هنگامی‌که به رییس دولتش زنگ می‌زنند (مشابه تماس جرج بوش با پرویز مشرف پس از وقایع 11 سپتامبر)، فقط به او پنج دقیقه وقت بدهند که تصمیمش را برای مشارکت با آمریکا در حمله به افغانستان بگیرد. این‌چنین ایرانی، ایران خوب و خوش‌آیند و هم‌پیوند با جامعه جهانی است.

سوم.
با این‌همه، این‌ها در برابر ایده قدیمی مهار دوگانه (و نسخه به‌روز شده‌اش، حاکمیت دوگانه)، نکته‌های فرعی به‌شمار می‌آیند؛ در دهه شصت و هفتاد شمسی، چماق و هویج مشهورترین خط‌مشی غربی‌ها در قبال جمهوری‌اسلامی بود، گاهی فشار و گاهی هم تشویق. اما این تهدید و فرصت‌ها در بیرونِ ایران قرار داشت و کم‌اثر، پس در انتقالی مبنایی می‌بایست نقطه بحران‌زا به داخل کشور سرایت داده می‌شد و از دل این جابه‌جایی محور هجوم، حاکمیت دوگانه بارز شد و امروز، ایران تدافعی- تهاجمی. بازخوانی پیام‌های نوروزی اوباما نیز به‌وضوح همین نکته را نشان می‌دهد که «نوبهار» مورد توجه آمریکایی‌ها، بخش‌های مشخصی از نهادها و کارگزاران ایرانی را مورد توجه قرار می‌دهد، برای آن برنامه دارد و پرونده هسته‌ای و حتی اوضاع منطقه را، جزیی کوچک از این موضوعاتی می‌داند.
***
«دشمنان ما که طرف مقابل ملت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکاست – این‌ها دارند با تدبیر و سیاست‌گذاری حرکت می‌کنند. این را ما کاملاً توجه داریم، می‌فهمند که دارند چه‌کار می‌کنند»؛ این تدبیر و سیاست‌گذاری باید جایی در حوالی همین نوع دیدگاه و نگرش به ساخت سیاسی در ایران باشد و متناسب با آن، برنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی که بتواند بسط ید گسترده‌تری را (در فرض پذیرش ایران جدید) برای آمریکایی‌ها و مداخلات آن‌ها در کشور فراهم آورد. از منظر آمریکایی‌ها دو ایران وجود دارد و لاجرم دوگزینه روی میز و لابد گزینه‌ها به نحوی سامان‌گرفته که یکی را تقویت و دیگری را تضعیف کند.