پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- شرایط منطقه به گونه‌ای شده است که نشان تحولات بزرگ و شگرفی است. تحولات بزرگی که می‌تواند آینده جهان اسلام را رقم بزند.این تحولات و چالش‌هایی که در منطقه غرب آسیا(خاورمیانه) در حال وقوع است، گرچه با واکنش‌ها و پاسخ‌های مخالفان و دشمنان خیزش‌های اسلامی و انقلاب‌های مردمی کشورهای اسلامی روبرو شده است، که البته نگرانی آنها طبیعی و واکنش، قابل پیشی بینی است، اما یک پیام و یک هدف را باید در این اتفاقات مورد توجه داشت و آن بازگشت به اسلام اصیل و ناب محمدی(ص) است.
 
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، زمانی که خیزش های اسلامی مردم کشورهای عربی منطقه آغاز شد، موج نگرانی، سران مرتجع عربی را در بر گرفت و کشورهای غربی و آمریکا را هم به وحشت انداخت.

وحشت و نگرانی آنها، دخالت های مستقیم را باعث شد. سوریه نخستین کشوری بود که مورد هجوم گروه های تروریستی تکفیری مورد حمایت آل سعود و آمریکا قرار گرفت.

سوریه کشور خط مقدم مقاومت مقابل رژیم صهیونیستی اکنون بیش از 4 سال است که درگیر جنگی خانماسوز است که آل سعود و برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله ترکیه با حمایت و هدایت آمریکا آن را به راه انداخته اند .نخست تحلیل ها و پیش بینی ها بر این بود که دولت قانونی بشار اسد در مدت شش ماه سقوط می کند و جبهه مقاومت اسلامی از هم می پاشد، اما پشتیبانی مردم و ارتش از دولت قانونی این کشور، باعث شد تا همه توطئه های سران مرتجع کشورهای عربی و آمریکا خنثی شود.

گرچه سوریه همچنان درگیر جنگ با نیروهای تروریستی تکفیری داعش و دیگر نیروهای تکفیری در این کشور است، اما مقاومت سوریه، باعث شده است که نیروهای تکفیری در شرایط نامناسبی قرار بگیرند.

شکست های پی در پی تکفیری ها در سوریه، آنها را به سوی عراق کشاند تا یکی دیگر از کشورهای مسلمان منطقه که آن هم از محورهای مقاومت اسلامی مقابل رژیم صهیونیستی است، درگیر جنگ شود.

همه این تحولات در منطقه در حالی به وقوع می پیوندد که دشمن مشترک جهان اسلام رژیم صهیونیستی است. این رژیم اکنون با شرایطی که در منطقه ایجاد شده است، بهترین و بیشترین بهره را می برد.

تضعیف جهان اسلام که با اقدامات آل سعود رقم می خورد، هدف اصلی تحولاتی است که در منطقه اتفاق افتاده است. اکنون چندین کشور اسلامی درگیر جنگ هایی هستند که زیرساخت های آنها در حال از بین رفتن است و چیزی جز ویرانه ای بزرگ از این کشورها باقی نخواهد ماند. در مقابل اسرائیل از این فرصت استفاده کرده و به تحکیم جایگاه خود در منطقه می پردازد.

اصلی ترین دلیل غلط بودن اقدامات ال سعود در منطقه حمایت هایی است که اسرائیل از رفتار عربستان در قبال کشورهای اسلامی انجام می دهد.

رژیم صهیونیستی پس از حملات ارتش آل سعود به یمن، حمایت خود را از این اقدام اعلام کرده است. حمایت های آمریکا هم که با اعلام رسمی اوباما از تجاوز عربستان سعودی به یمن اعلام شده است، وضعیت منطقه را بحرانی تر هم خواهد کرد.

بنا بر گفته های سفیر عربستان در آمریکا، حمایت ها لجستیکی و پشتیبانی های نظامی و اطلاعاتی واشنگتن از اقدام جنایتکارانه آل سعود در حمله به یمن، یک ائتلاف آمریکایی سعودی را در منطقه علیه انقلاب مردم یمن شکل داده است.

تاکنون نیروهای مردمی و انقلابی یمن، همچنین ارتش این کشور پاسخ نظامی متقابل به این حملات نداده اند و تنها اقدام به دفاع و مقابله با حملات هوایی ارتش آل سعود کرده اند. در این واکنش ها تاکنون سه فروند از جنگنده بمب افکن های عربستان سرنگون شده و یک فروند از هواپیماهای نظامی امارات هم با آتش پدافند یمن منهدم شده است.

مردم انقلابی یمن با همراهی ارتش این کشور قطعاً قابلیت پاسخ به این تجاوز جنایتکارانه را دارند اما تاکنون سعه صدر به خرج داده و به عربستان حمله نکرده اند که اگر چنین شود، وضعیت منطقه تغییر خواهد یافت.

ارتش عربستان سعودی قابلیت مقابله با اراده مردمی یمن را نخواهد داشت، به همین خاطر است که این ارتش که گرچه مجهز به سلاح های پیشرفته نظامی آمریکایی است،اما در این حملات به خاطر ضعف شدید، باید از حمایت های لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا بهره ببرد.

یکی دیگر از اهداف گشودن یک جبهه دیگر جنگ در منطقه از سوریه و عراق گرفته تا یمن، گسترش حوزه نفوذ نیروهای تکفیری تروریستی داعش است.

این نیروهای تکفیری در عراق و سوریه که با شکست های سنگینی روبرو شده اند، اکنون به یک میدان جنگ تازه نیاز دارند. این فرصت اکنون به خاطر خیانت های رئیس جمهور مستعفی یمن (عبد ربه) برای آنها آماده شده است.

اعزام 5 هزار نیروی تکفیری از سوریه به یمن به درخواست مقامات آل سعود نشان می دهد که ائتلاف آمریکایی سعودی برای هر چه وخیم تر کردن اوضاع یمن برنامه دارند.

یکی دیگر از دلایل چنین اقدام تجاوزگرانه ای، جلوگیری از گسترش حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. اکنون ایران به خاطر حمایت هایی که از دولت و ملت عراق و همچنین پشتیبانی از دولت و ملت سوریه انجام داده است، از سقوط دولت قانونی بشار اسد جلوگیری کرده و گسترش نیروهای تکفیری تحت امر آل سعود در عراق را مانع شده، مانعی که با حضور نیروهای مردمی و ارتش عراق ایجاد شده است.

آمریکایی ها و رسانه های غربی در ماجرای یمن بسیار تلاش کردند تا نقش ایران در انقلاب یمن را ثابت کنند اما هیچ سند و شواهدی به دست نیاورند و سرانجام مجبور شدند اعتراف کنند که ایران در یمن نقشی ندارد.

حتی شبکه عربی بی بی سی انگلیس در یک خبر دورغ از حضور سردار سلیمانی در یمن خبر داده بود این ادعای دروغ در حالی مطرح شده بود که سردار سلیمانی در مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) در حسینیه امام خمینی و در کنار رهبر معظم انقلاب اسلامی حضور داشت.

همه این اتفاقات و اقدامات در منطقه در حالی می افتد که گفت وگوهای هسته ای میان ایران و 1+5 جریان دارد و بر اساس اخبار غیر رسمی خبرهایی از توافق احتمالی هم به بیرون درز کرده است.

ایران اسلامی با همه شرایط تحریمی و تهدیدی که از سوی آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان او در منطقه و فرامنطقه تجربه کرده است، بدون شک قدرت بلامنازع در منطقه است. این قدرت و اقتدار به واسطه توان داخلی ایجاد شده و تاکنون هم هیچ تهدیدی برای کشورهای منطقه نبوده است.

کشورهای عربی منطقه به ویژه حوزه خلیج فارس هر کدام به نوعی علیه جمهوری اسلامی ایران اقدام کرده اند. این اقدامات به خاطر وابستگی شدید آنها آمریکا و سرسپردگی به سیاست ها و دستوراتی است که کاخ سفید صادر می کند.

در جنگ عراق علیه ایران همه کشورهای عربی منطقه به جز سوریه از صدام حمایت می کردند اما همه این حمایت های گسترده نتوانست جمهوری اسلامی ایران را با شکست همراه کند و سرانجام رژیم بعثی صدام در مقابل ایران شکست خورد و سرنوشتی شوم برای او رقم خورد.

اکنون هم که آل سعود دست به چنین اقدامی زده است، نشاندهنده این واقعیت است که حاکمان سر سپرده عرب منطقه مهمترین عامل ناامنی در منطقه حساس غرب آسیا و خلیج فارس هستند.

این که از سوی رسانه های غربی و عربی القاء می شود ایران برای امنیت منطقه خطرآفرین است، اکنون با اقدام تجاوزگرانه و جنایتکارانه ارتش آل سعود که حتی توان حفاظت از مرزهای خود را هم ندارد، و اگر پشتیبانی های آمریکا نباشد نمی تواند یک گلوله هم شلیک کند، با حمله به یمن ناامنی منطقه ای را گسترش داده است.

آمریکا در دکترین تازه خود سعی دارد برای اجرای سیاست ها، از کشورهای وابسته و سرسپرده برای اجرای اهداف خود استفاده کند. نمونه آن هم تشکیل ائتلاف به ظاهر ضد داعش بود که البته تاکنون هم نتیجه قابل توجهی از ان به دست نیامده است.

و اکنون هم ائتلاف آمریکایی سعودی با همراهی کشورهای مرتجع دیگری مانند امارات، بحرین، مصر، اردن و ... که نشان می دهد آمریکایی ها نمی خواهند مستقیم وارد عمل شوند.

تحمیل هزینه های چنین جنگ هایی به کشورهای سرسپرده، هزینه های آمریکا را بسیار کاهش خواهد داد و از تبعات منفی آن هم علیه خود خواهد کاست.

آمریکایی ها به خوبی می دانند که حضور نظامی در یمن و پیاده کردن پیاده نظام در این کشور ویتنامی دیگر را برای آنها رقم خواهد زد.مردم یمن مردمی جنگجو و دلاور هستند. جنگجویانی که زور و ستم را نمی پذیرد و تحمل نمی کند و اگر احساس خطر کند و ببیند کشورش در آستانه نابودی قرار گرفته است و دشمن امنیتش را به خطر انداخته است، وارد میدان خواهد شد.

اگر اتئلاف ضد یمنی آمریکا و آل سعود چند همپیمان دیگر هم دارد که در این جنگ نابرابر وارد میان شده اند، مردم یمن چیزی برای از دست دادن ندارند. در این شرایط همه قومیت های این کشور اختلافات را کنار گذاشته، همانطور که اکنون کنار گذاشته اند و یک صدا در مقابل تجاوزات آل سعود منسجم شده اند، از شرایط منطقه ای و جغرافیایی خود استفاده کرده و پاسخ این ائتلاف را خواهند داد.

شاید در ظاهر مردم یمن حامی . پشتیبانی نداشته باشند اما علائه بر این خود قابلیت مقابله با حملات را دارند، اکنون به خطر برخی مصالح هنوز پاسخ قاطی به حملات آل سعود نداده اند که اگر اجازه این کار در این شرایط داده شود، آنگاه بسیار سخت خواهد بود که برای این جنگ پایانی تصور کرد.آغازگر جنگ آل سعود است، اما پایان دهنده آن نخواهد بود.

عربستان سعودی هیبت و هیمنه نداشته و از دست رفته خود را با این اقدامات نمی تواند به دست آورد. اگر به دنبال بازیافت خود است بهترین راه، همراهی با مردم مسلمان منطقه و مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین است. کاری که هم اکنون جمهوری اسلامی ایران انجام داده و می دهد.

محمد صفری