پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محسن مهديان- راه بازگشت را نبايد بست. برخي جاي خدا نشستند. حکم صادر مي کنند و خدايي مي کنند و حاضر نيستند توبه بپذيرند. جامعه سياسي کشور بايد بستري فراهم کند که اگر فردي، مسيري را اشتباه رفت فرصت بازگشت داشته باشد. از بازگشت او استقبال شود نه اينکه چنان برخورد شود که هر اشتباه و کوتاهي به جري شدن و عناد و دشمني کشيده شود. فرقي نمي کند اين اشتباه چيست. ممکن است يک نفر بعد از توبه در جايگاه اوليه خودش قرار نگيرد اما به اين معنا نيست که ديگر حيات سياسي نداشته باشد. 

فضاي سياسي کشور بايد فرصت بازگشت دهد. از فتنه گرفته تا خانه نشيني و انحرافي شدن؛ اميد بازگشت را بايد زنده نگه داشت. البته اين به معناي بخشش جرايم نيست. اگر کسي خلاف مجرمانه اي مرتکب شده است بايد محاکمه شود و مجازات. اما گناه سياسي قابل گذشت است. 

جرياني در جامعه سياسي کشور وجود دارد که هر اشتباهي را آخرين اشتباه مي داند. کساني که در معرض آزمون هستند طبيعي است که امتحانات سختي پس مي دهند. اشتباه کردن امر غريبي ميان سياسيون نيست. شکست در امتحان سياسي ورزي نبايد به معناي حذف اين افراد باشد. 

انقلاب نياز به هيچ فردي ندارد. دفاع از جذب افراد به معناي نياز انقلاب به اين افراد نيست. اما نبايد فراموش شود که هر فرد سياسي داراي پايگاه اجتماعي و طرفداران و حامياني است. حذف افراد درمواردي مي تواند پايگاه اجتماعي فرد را به حاشيه ببرد. حال آنکه بازگشت يک نفر و پذيرفتن خطايش، باعث بازگشت و تحکيم پايگاه اجتماعي اش نسبت به انقلاب مي شود. 

برخي فکر مي کنند کساني که فتنه کردند هيچ گاه فرصت بازگشت ندارند. با کدام استدلال حقوقي و منطقي و شرعي چنين مي گويند. فرد يا جرمي مرتکب شده که بايد دادگاهي شود و يا جرمي حقوقي مرتکب نشده و مرتکب خطا شده است که بايد فرصت بازگشت داشته باشد. تنها فتنه نيز نيست. 

چند روز پيش به بهانه سخنان آقاي آقا تهراني درباره احمدي نژاد مجددا مباحث جدي در موضوع خانه نشيني احمدي نژاد مطرح شد. يک نماينده مجلس گفته بود که گناه احمدي نژاد را با آب زمزم نيز نمي توان شست. چرا؟ اگر پذيرفت خطا کرده است و خواست جبران کند چرا نبايد پذيرفته شود؟ 

از طرفي شروط بازگشت نيز نبايد آنقدر سخت و نشدني باشد که فرد ترجيح دهد به عناد بيفتد تا اصلاح رفتار گذشته اش. به عنوان مثال اگر فتنه گران نيز اشتباه خود را پذيرفتند و در مقام اصلاح برآمدند بايد پذيرفته شوند. 

البته در اين نگاه بايد چند ملاحظه را در نظر گرفت:

 اول: فردي که مرتکب جرم سياسي شده است بايد اول محاکمه و مجازات شود.

دوم: بازگشت و پذيرفتن خطا بايد روشن و صريح باشد. قرار نيست کسي در وسط شهر به غلط کردن بيفتد؛ اما بايد چنان رفتار کند که هر فرد مطلع سياسي تلقي بازگشت کند. 

سوم: بازگشت نبايد نقش بازي کردن باشد. مردم ما باهوش هستند و نقش بازي کردن ها را مي فهمند. طبيعي است که رفتار مزورانه قابل بخشش نيست. 

چهارم: فردي که خطاي بزرگ سياسي مرتکب مي شود مي تواند با پذيرفتن اشتباه خود مجدد به عنوان يک فعال سياسي پذيرفته شود. اما نبايد انتظار داشت که بلافاصله در همان جايگاه قبلي قرار گيرد. 

فعال سياسي که ساده لوح يا هيجاني و احساساتي است، اگر اشتباه خود را پذيرفت نمي تواند مجددا طرف مشورت قرار گيرد. مديري که قانون شکن است اگر خطاي خود را پذيرفت مجدد به عنوان مجري قانون نمي تواند نقش بازي کند. اين نيز شرط عقل و انصاف است. اما طرد افراد و اشتباهي را مدام به رخ کشيدن خلاف انصاف و اخلاق ديني است و مهمترين عارضه اش نيز نه حذف يک نفر، بلکه حذف يک پايگاه اجتماعي است. بايد تلاش کرد خطاها اصلاح شود نه اينکه تبديل به عناد شود.