«رسیدن به نتیجه، نیازمند اراده سیاسی طرف مقابل است» این عبارتی است که بارها از زبان وزیر امور خارجه و دیگر اعضای گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان شنیده‌ایم؛ معنی این جمله کوتاه چیست و چه اهمیتی دارد که اینقدر تکرار می‌شود؟

از نخستین روزهای شروع ماجرای هسته‌ای ایران تاکنون که بیش از 12 سال می‌گذرد، این بحث مطرح بوده است که موضوع هسته‌ای ایران صرفا یک بهانه‌جویی با اهداف سیاسی است، نه یک پرونده واقعی با ابعاد فنی. ورود آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به این ماجرا و طرح موضوعات فنی هم صرفا یک نمایش برای القای واقعی بودن موضوع بوده است و فراز و فرود برخوردهای آژانس هماهنگ با افت وخیز مذاکرات سیاسی، ازجمله بهترین نشانه‌های غیرفنی بودن پرونده ایران و مهره بودن این نهاد بین‌المللی در دست بازیگردانان اصلی این نمایش است.

اگر کل این ماجرا یک سناریوی سیاسی است که هست و اگر ادعاهای فنی همگی بهانه‌جویی است و هیچ جایگاه واقعی ندارد که ندارد، بنابراین وقت صرف مسائل فنی کردن و پذیرش شفافیت بیشتر فقط در حد گرفتن بهانه می‌تواند موضوعیت داشته باشد و نه تا آنجا که منجر به از دست رفتن اصل این توانمندی و نمایشی شدن آن بشود.

حالا که همه به این نتیجه رسیده‌اند که خاتمه بخش این ماجرا، اراده سیاسی طرف مقابل و بخصوص آمریکاست، باید معلوم کنیم آمریکا و متحدان اروپایی آن با چه اهداف سیاسی این سناریو را آغاز کردند.

ابتدا این توضیح می‌تواند مفید باشد که، تغییر در جهتگیری سیاست خارجی کشورها بر اساس نشانه‌هایی از ابتکار رفتاری انجام می‌گیرد. کشورها در صورت تغییر، برای ابراز آن از نشانه‌هایی استفاده می‌کنند که بتوان رفتار جدید را از رفتار پیشین آنها تفکیک کرد و زمانی نشانه‌ها از اهمیت و مطلوبیت رفتاری برخوردار می‌شوند که با اراده سیاسی پیوند برقرار کند.

کارشناسان، اراده سیاسی را انعکاس مصالحه‌گرایی در حوزه سیاست خارجی و تامین منافع ملی تعریف می‌کنند لذا باید ببینیم آمریکا و متحدان اروپایی‌اش بنایی بر مصالحه‌گرایی با انقلاب اسلامی دارند یا نه؟ و آیا نشانه‌هایی برای این مصالحه‌گرایی مشاهده می‌شود یا خیر؟

مشاهده دقیق صحنه، این واقعیت را پیش روی ما می‌گذارد که آمریکا هیچ تغییر معنی‌داری در مواجهه با انقلاب اسلامی نکرده و طبیعتا نباید انتظار نشانه‌ای هم داشته باشیم. آنچه در این صحنه که شامل مواضع رسمی و غیررسمی و نوع رفتار می‌شود قابل مشاهده است، همگی از ادامه روندهای قبلی حکایت می‌کند. آمریکا نه‌تنها هیچ علامتی مبنی بر تغییر در سیاست خود در مورد ایران ارسال نمی‌کند و پی در پی علائم ادامه سیاست‌های قبل را تکرار می‌کند، بلکه آشکارا به‌دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران است و با ابزار مختلف از جمله تحریم، تلاش می‌کند ایران را وادار به این تغییر رفتار کند.

ممکن است برخی خوشبینانه نزاع اوباما و کنگره را نشانه‌ای از این مصالحه‌گرایی بدانند ولی صرف نظر از این‌که این نزاع ساختگی است و نمایشی از پلیس خوب و بد برای امتیازگیری بیشتر در مذاکرات، می‌تواند فقط حاکی از یک اختلاف سلیقه در شیوه تفوق بر ایران باشد.

آمریکایی‌ها اعم از دموکرات و جمهوریخواه کماکان جمهوری اسلامی ایران را حامی تروریست، نقض‌کننده حقوق بشر، تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی و مانعی بزرگ بر سر راه سلطه‌جویی خود بخصوص در منطقه می‌دانند، پس با چه منطقی باید اراده سیاسی‌اش در جهت مصالحه‌گرایی با ایران باشد؟ با این توضیح روشن می‌شود آنچه که مذاکره‌کنندگان کشورمان انتظارش را می‌کشند، انتظاری بیهوده است و درست همانی است که طرف مقابل از ما انتظار دارد!

ما نیز آمریکا را همچنان نظامی سلطه‌طلب، خواستار براندازی نظام جمهوری اسلامی، حامی اصلی رژیم غیرقانونی و تروریست صهیونیستی، پشتیبان گروه‌های تروریستی در جهان و در یک کلام دشمن اصلی و شیطان بزرگ می‌دانیم.

در چنین شرایطی، این اراده دو طرف و به قول رهبر فرزانه انقلاب اسلامی «نبرد اراده‌ها»ست که تعیین‌کننده پیروز میدان است و آن‌که اراده‌اش قوی‌تر و پشتوانه‌اش محکم‌تر باشد، به پیروزی امیدوارتر خواهد بود. بر این اساس از هرآنچه می‌تواند نشانه سست شدن اراده ما و تغییرات غیرضرور تفسیر شود، باید پرهیز گردد. قدم زدن آقای ظریف با کری و سفر وی به پاریس در شرایطی که فرانسه کانون توهین به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام و میداندار اسلام‌هراسی است، یک اشتباه آشکار دیپلماتیک محسوب می‌شود که هزینه سنگین امیدواری دشمن و یأس دوستان انقلاب را به کشور تحمیل می‌کند. مذاکره‌کنندگان کشورمان که با تلاش خستگی‌ناپذیر و با رویکرد تعامل سازنده با جهان ماه‌هاست برای بازکردن گره‌های این پرونده دشمن ساخته در رفت و آمد هستند، باید مراقب باشند اولا هر توافقی را برای کشور خوب ندانند و ثانیا هرتوافق ولو خوبی را به هر قیمتی نخواهند. البته توافق خوب و با حفظ عزت و غیرت را همه ملت و جریان‌های سیاسی حمایت خواهند کرد و قدردان خواهند بود.