به گزارش پارس جعفر بلوری در سر مقاله امروز کیهان نوشت:1- اگر فضا مستعد نبود، «خبر» خودسوزی «محمد بو عزیز»، جوان جویای کار تونسی، حداکثر در حد «یک خبر» ساده حوادث در رسانه‌های این کشور باقی می‌ماند و اینگونه، به بیداری اسلامی که از خاورمیانه تا آفریقا را دربر گرفته، منجر نمی‌شد. در واقع، نفس وقوع یک حادثه مثل خودکشی، به خودی خود هیچگاه نمی‌توانست چنان موجی ایجاد کند که دودمان دیکتاتوری‌های خاورمیانه و آفریقا را بر باد دهد، که اگر اینگونه بود، کشور سوئد، که براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، بیشترین میزان خودکشی را به خود اختصاص داده، باید هزاران بار شاهد وقوع انقلاب و تحولات بنیادین می‌بود و اکنون اثری از آن باقی نمی‌ماند!
 اگر فضا مستعد شد- مثل فضای حاکم بر تونس  2010- آنوقت فقط یک جرقه لازم است. فرقی هم نمی‌کند، شهر «سیدی بوزید» تونس باشد یا «فرگوسن» آمریکا. خودکشی یک معترض به نظام دیکتاتور و دست نشانده، در تونس همان کاری را کرد که امروز قتل یک نوجوان 17 ساله سیاه‌پوست در آمریکا کرده است. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه هستید، 32 ایالت از 50 ایالت آمریکا شاهد شورش و التهاب حاصل از قتل یک نوجوان به دست پلیس آمریکاست.
عربستان سعودی، شاید یکی از این کشورهای مستعد باشد. این کشور تقریبا تمام فاکتورهای لازم برای وقوع یک انفجار اجتماعی را داراست. دلایل و مستندات بی‌شماری برای این ادعا می‌توان برشمرد. نظام سیاسی و «دیکتاتوری خاص» حاکم بر این کشور-که با واژه‌ای با نام انتخابات و دموکراسی کاملا بیگانه است- وضعیت اسفناک اقلیت‌ها به ویژه شیعیان، نوع سیستم قضایی حاکم بر این کشور- که شباهت‌های عجیبی با روش به اصطلاح قضایی داعش دارد- و ... مواردی هستند که از آغاز روی کار آمدن سعودی‌ها یعنی سال 1932، بر مردم این سرزمین حاکم بوده است. 82 سال خفقان، نوکری برای اجانب، دیکتاتوری، حکومت موروثی و .... زمان کمی نیست؛ همین دیروز بود که خبری منتشر شد مبنی بر اینکه، 5 دانش‌آموز شیعه عربستانی به اتهام برافراشتن پرچم یا حسین(ع) بر سردر مدرسه‌ای در شرق این کشور، به 21 سال حبس محکوم شدند. یا «فواد ابراهیم»، حقوقدان و کارشناس عربستانی در تشریح سیستم قضایی حاکم بر عربستان نوشت: «اعدام، آسان‌ترین حکمی است که قضات سعودی صادر می‌کنند.» 
شاید حضور سیا در بدنه اجرایی و امنیتی رژیم آل سعود در کنار دلارها و برق شمشیر‌ها و... باعث به تعویق افتادن این انفجار اجتماعی شده باشد اما، خود رژیم آل سعود به خوبی بر وضعیت حاکم بر این کشور واقف است و خوب می‌داند «فقط یک جرقه لازم است.»
2- آیت‌الله نمر باقر النمر، از علمای برجسته و رهبر شیعیان عربستان است که در سال 2012 به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «خیانت به پادشاه»! دستگیر و به تازگی به اعدام محکوم شده بود. اخیرا جزئیات بیشتری از حکم صادره علیه این روحانی مبارز منتشر شده است. طبق گزارش‌هایی که در این باره منتشر شده،  قضات دادگاه‌های سعودی به بریدن سر این روحانی با شمشیر رای داده‌اند. دادستان کل عربستان نیز تقاضا کرده اعدام «نمر» به شیوه فجیع‌تری صورت بگیرد، بدین شکل که ابتدا سر از بدن او جدا شده و سپس پیکر بی‌سرش در چهارراه‌های اصلی شهر به نمایش همگان درآید! 
بنا به دو دلیل می‌توان «حدس» زد، چنین حکم وحشیانه‌ای هرگز نمی‌توانست اجرایی شود.
الف- دلایلی که در شماره 1 برشمردیم یعنی مهیا بودن فضای حاکم بر جامعه عربستان برای وقوع یک انفجار اجتماعی. اوضاع حاکم بر عربستان سعودی شبیه بشکه باروتی است که تنها نیاز به یک «جرقه» دارد. آیا اجرای چنین حکم وحشیانه‌ای نمی‌تواند در حکم این جرقه باشد؟! می‌تواند.
ب- رسانه‌ای شدن جزئیات چنین حکمی آن هم بعد از اعتراض‌های بی‌سابقه جهانی، دلیل خوب دیگری است بر اینکه، این حکم در حد همان صدور حکم باقی خواهد ماند.  خبرهای موثقی هست مبنی بر اینکه اعتراض‌های جهانی در 5 قاره جهان، سعودی‌ها را نسبت به عواقب اعدام چنین شخصیتی آگاه و در نتیجه منصرف کرد. اما ریاض برای انحراف افکار عمومی، جزئیاتی را ساخت و بعد منتشر کرد تا به خیال خود چنین وانمود کند که از این اعتراض‌ها وحشتی ندارد و قصد داشت به شدیدترین شکل ممکن رهبر عالی شیعیان عربستان را اعدام کند. به نظر می‌رسد این حکم به منزله همان مثل معروف «سنگ بزرگ نشانه نزدن است» باشد. 
صدور چنین احکامی بیش از هر چیز می‌تواند به دلیل ترس و وحشت باشد. ترس از اعتراض‌ها و در نتیجه، انفجار همان بشکه‌باروت.
مناطق شیعه‌نشین عربستان و حتی سایر مناطق این کشور اما می‌توانند میزبان چنین انقلابی باشند. نباید فراموش کنیم منطقه‌ای مثل «الشرقیه» طی چند سال گذشته، بارها و بارها صحنه اعتراض‌های مردمی بوده، به ویژه پس از تحولاتی که از سال 2011 و با شروع انقلاب در کشورهای عربی آغاز شده است. اگر اخبار و تصاویر زیادی از این اعتراض‌ها منتشر نمی‌شود، به دلیل احکام وحشیانه‌ای است که در انتظار تهیه کنندگان چنین اخبار و گزارشاتی است. از رژیمی که تحمل نصب «یک» پرچم یاحسین(ع) را ندارد، چه انتظاری می‌توان داشت؟ برخی رسانه‌ها چندی پیش درباره این اعتراض‌ها، به نقل از بی‌بی‌سی عربی نوشتند، رسانه‌ها در عربستان به طور محدودی این اعتراض‌ها را پوشش می‌دهند و در نتیجه تقریباً «غیرممکن» است که خبرنگاران بتوانند آزادانه فعالیت کنند.
شاید عده‌ای بنا به دلایلی، تحلیل فوق را کمی اغراق‌آمیز و یا حتی دور از واقعیت تصور کنند. قابل توجه این عده اینکه، در این وجیزه، فقط به یکی از دلایلی که می‌تواند به «تنهایی» فروپاشی آل سعود را در پی داشته باشد اشاره کردیم. یعنی نارضایتی‌های گسترده مردمی.  اما نباید فراموش کرد که این رژیم از درون نیز دچار پوسیدگی است، و چه بسا همین روزها با وضعیت جسمی که ملک عبدالله دارد، شاهد جنگ قدرت میان شاهزاده‌ها هم باشیم. خطرهایی که از بیرون خاندان آل سعود را تهدید می‌کند، بماند. بخوانید:
اواسط اردیبهشت ماه سال جاری خبرهایی از وجود طرح‌های داخلی و خارجی برای سرنگونی نظام حاکم بر عربستان منتشر شد. منشأ این خبرها یک نوار ویدئویی متعلق به حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر سابق قطر بود که در آن صراحتا از وجود این طرح سخن به میان آمده است.
در این نوار ویدئویی امیر وقت قطر می‌گوید: «خاندان حاکم بر عربستان رو به زوال است» و پس از بر شمردن دلایلی چند نتیجه می‌گیرد «آل سعود حداکثر طی دوازده سال نابود خواهد شد.»  وی دلیل این امر را نیز« وجود اختلاف شدید میان ملک عبدالله و دیگر افراد خاندان» معرفی می‌کند.
«حمد» همچنین از وجود هماهنگی‌هایی میان کشورش و برخی همسایگان برای انجام تحرکاتی علیه سعودی‌ها خبر داده و از کشورهایی که با ریاض همکاری دارند به عنوان «کشورهای فاقد کرامت» یاد می‌کند. منظور شیخ حمد، مصر و اردن است. وی در نهایت از نبود آزادی‌های رسانه‌ای در عربستان، به عنوان دلیل دیگری استفاده کرده و نتیجه می‌گیرد «کار سعودی‌ها تمام است.»