پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سیاستمدار آمریکایی که از وی به عنوان سناریو نویس جنجالی در عرصه سیاسی آمریکا یاد می‌شود، از سالها قبل و پیش از آغاز بحرانهای منطقه، در تدارک سناریویی برای براندازی نظام سوریه و نابودی حزب الله بوده است.

به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، "صباح ایوب" در مقاله ای در روزنامه لبنانی "الاخبار" نوشت: از سال 2000 تاکنون، هرگاه نومحافظه کاران آمریکا، برای خاورمیانه به ویژه لبنان و سوریه نقشه ای ریخته اند نام "ایلیوت آبرامز" مطرح شده است. وی در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان و جورج بوش پسر به خدمت گرفته شد و فعالیت های او با رسوایی های متعدد و محکومیت هایی در کنگره آمریکا همراه بود. آبرامز برای منطقه طرح هایی ارائه داده و همچنان ارائه می دهد، طرح های که با محوریت تامین منافع و امنیت اسرائیل استوار است که از میان آن ها، معروف ترین طرح، شاید همان سندی باشد که در ماه می سال 2000 تحت عنوان "پایان دادن به اشغال لبنان توسط سوریه و نوبت ایالات متحده آمریکا" صادر شد.

آبرامز ِ یهودی الاصل، در فاصله سال های 2002 تا 2009 در دوره ریاست جمهوری بوش پسر، عهده دار پست های حساسی در سازمان امنیت ملی آمریکا در بخش های خاورمیانه و شمال آفریقا بود و در طول این مدت، بارها خواهان تغییر ریشه ای در سیاست آمریکا در قبال سوریه شد. و این درخواست ها از زمان ریاست جمهوری حافظ اسد، رئیس جمهور سابق سوریه مطرح شد. او خواستار تغییری بود که منافع (اسرائیل) را تامین کند و به امضای توافقنامه صلح با سوریه بینجامد و این رویکرد اصلی آبرامز و همکاران او از نومحافظه کاران بود.

جلسه ای که به منظور بررسی طرح آبرامز در کنگره برگزار شده بود، به نام "گام های بعدی سیاست خارجی در عراق و سوریه" نام داشت. نکته مهم در گزارش آبرامز درباره عراق و سوریه، توجه خاص او به حزب الله بود.

آبرامز در بخش اعظم صحبت هایش درباره راهبردهایی که واشنگتن باید در سوریه اتخاذ کند، به حزب الله به عنوان هدفی اشاره می کند که برای تامین منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه باید آن را از سر راه برداشت.

آبرامز طرح خود را به دو محور تقسیم کرد: محور حزب الله – ایران – روسیه، که از بشار اسد حمایت می کنند و محور آمریکا – اروپا و دوستان عرب حاشیه خلیج فارس که خواهان کناره گیری اسد هستند.

وی در ادامه توضیح می دهد که هرگونه موافقت آمریکا با باقی ماندن بشار اسد در حکومت آینده سوریه، به مثابه "شکست واشنگتن و پیروزی تهران" است.

از آنجا که مساله "برنده کیست؟" در این جنگ در خاورمیانه "مساله ای مهم" به شمار می رود، آمریکا باید از آن "پیروز" بیرون بیاید. اما چگونه؟ آبرامز می گوید "باید به جای دولت بشار اسد، نظامی سنی جایگزین شود که رویکرد کشورهای سنی مجاور را در پیش بگیرد" که این به مثابه "شکستی برای روسیه، ایران و حزب الله" خواهد بود.

آبرامز در ادامه با بیان این که "شکست دولت سوریه، حزب الله را در لبنان نابود خواهد کرد" می افزاید: قدرت حزب الله، نسبت به ده ها سال پیش بسیار بیشتر شده است؛ اما یک نقطه تحول (در سوریه)، می تواند پایه گذار آغاز ضعف این حزب شود و این قطعا به نفع ما خواهد بود."

این مسؤول سابق آمریکایی درباره منافع رژیم صهیونیستی نیز گفت: سوریه، پلی میان ایران و حزب الله ایجاد می کند و به این ترتیب، ایران به وسیله حزب الله با (اسرائیل) هم مرز می شود" و این به خودی خود یک معضل است اما "اگر اسد سقوط کند.. همه این ها تغییر خواهد یافت."

اما نظر آبرامز درباره داعش چیست؟ آبرامز در این خصوص گفت "برای شکست دادن داعش، باید معادلات قدرت را در سوریه تغییر داد." چگونه؟ آبرامز با قاطعیت گفت"علاوه بر مسلح کردن مخالفان... باید نیروی هوایی سوریه را نیز هدف قرار داد".

آبرامز همچنین بزرگنمایی و سیاه نمایی درباره مشارکت حزب الله در جنگ سوریه را به عنوان راهکاری جهت تضعیف حزب الله در لبنان مطرح کرد.

وی از قبل از سال 2000 از طریق روابطی که با بازرگانان و ثروتمندان لبنانی و پس از آن با سیاستمداران گروه 14 مارس داشت، توجه خود را مبذول لبنان کرد. و سند پایان دادن به اشغال لبنان توسط سوریه (می 2000) را با مشارکت همین افراد و با همکاری شمار زیادی از بازهای نومحافظه کاران آمریکایی به تصویب رساند که از میان آن ها می توان به لبنانی هایی نظیر زیاد عبدالنور، دانیال ناصیف، نبیل الحاج، حبیب مالک، سمیر بستانی، شارل صهیون و... اشاره کرد و از میان نومحافظه کاران آمریکایی می توان از ریچارد پرل (رئیس کمیسیون رایزنی در روابط دفاعی در دوره جورج بوش پسر)، دانیل پایپس، پائولا دوبریانسکی، داگلاس فی یت و جین کرک پاتریک نام برد.

سند سال 2000 ، خروج نیروهای نظامی و اطلاعاتی سوریه از لبنان را خواستار شد و این درخواست طی 5 سال اجرایی شد در این فاصله "دخالت فوری آمریکا" ضد سوریه به بهانه حمایت از آزادی و چند صدایی در لبنان و دفاع از اصول و ارزش ها و منافع آمریکا مطرح شد.

در آن زمان، هنوز جنوب آزاد نشده و بشار اسد به قدرت نرسیده بود و انفجارهای 11 سپتامبر صورت نگرفته بود و افغانستان و عراق اشغال نشده بودند و قانون بازخواست هنوز تصویب نشده بود و قطعنامه 1559 هنوز از تصویب گذرانده نشده بود و موج ترورها و انفجارها همه جا را نلرزانده بود. هیچ یک از این اتفاقات نیفتاده بود اما با این حال کسی بود که فکر می کرد، نقشه می کشید و اجرا می کرد و در انتظار تحولات بود تا به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. جوزف سماحه که در سال 2006 آبرامز و دیوید ولش را در سفر به لبنان همراهی می کرد، درباره سند سال 2000 درباره خروج سوریه از لبنان، مقاله ای تحت عنوان "استقبال از ایلیوت آبرامز: تخم مرغ، گوجه فرنگی و چوب" نوشت.