پايگاه خبري تحليلي «پارس»- پویا صیامی‌نمین- احمد داوود اوغلو می گوید ترکیه اجازه نمی دهد کوبانی سقوط کند. اما این کشور مرز خود را با کوبانی بسته است و اجازه هم نمی دهد اعضای پ.ک.ک وارد این منطقه شوند، کمک های انسانی و پزشکی و غذایی هم از تنها نقطه ارتباط با کوبانی توسط آنکارا بسته شده است. تضاد در رفتار و بیان ترکیه این سوال را به ذهن متبادر می سازد که «چانکایا» در پس تحولات خاورمیانه به دنبال چیست؟ آنکارا از این سیاست ها چه می خواهد و چه ایده الی در کوبانی و سوریه برای خود به تصویر کشیده است؟

ناگفته پیداست که اردوغان یکی از مخالفان اسد بوده و شاید به اندازه ملک عبدالله و نتانیاهو از ایده حمله نظامی به دمشق و سرنگونی رژیم حاکم سوریه حمایت کرده است اما تغییر معادلات منطقه ای و بین المللی سبب شد تا ایده اقدام نظامی علیه اسد (دست کم در کوتاه مدت) کنار گذاشته شود و سیر تحولات به ضرر ترکیه رقم بخورد. این اتفاقات موجب شد راهبرد این کشور در قبال سوریه شکست خورده ارزیابی شود

تئوریسین سیاست خارجی ترکیه اما بیکار ننشست و برای تغییر موازنه به سود خود وارد شد. با تقویت پدیده تازه ای به نام داعش، آنکارا تلاش کرد منافع و اهداف خود را با ابزار گروه دولت اسلامی محقق سازد. ترکیه ابتدا با نوع بازی خود (البته با همراهی عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی در خصوص عراق) توانست معادلات عراق را تغییر داده و مالکی را کنار زند. آنکارا همچنین در ادامه از سرازیر شدن بحران به سوریه و کوبانی استقبال کرد. ترکیه همچنین در شرایطی که آمریکا عموم متحدان خود را حول موضوع اقدام نظامی هوایی علیه داعش هم نظر کرده بود، با سیاستی کجدار و مریز تلاش کرد ورود عملی به این مقوله نداشته باشد. همانطور که قابل پیش بینی بود این حملات هوایی هم نتوانست ضربه ای اساسی به گروه موسوم به دولت اسلامی وارد سازد و در مقابل صدای سقوط کوبانی رساتر از همیشه به گوش می رسد.

اهداف ترکیه در پس بحران کوبانی
حالا و با عنایت به بحرانی شدن اوضاع کوبانی، ترکیه چند هدف را از این شرایط دنبال می کند. نخست آنکه با توجه به اینکه کردهای سوریه بیشتر از جریان های نزدیک به پ.ک.ک و کردهای ترکیه هستند، آنکارا از تضعیف آن ها استقبال می کند. بنابراین انتظار ورود نوادگان عثمانی به بحران کوبانی و مقابله با داعش دور از واقعیت است.

با سقوط کوبانی و گسترش دامنه داعش در سوریه، یکی دیگر از اهداف اردوغان که همان تضعیف اسد است محقق می شود
از سوی دیگر، با سقوط کوبانی و گسترش دامنه داعش در سوریه، یکی دیگر از اهداف اردوغان که همان تضعیف اسد است محقق می شود. بنابراین آنکارا یک گام دیگر به آرزوی سقوط رژیم فعلی سوریه نزدیک تر می شود. نکته سوم اینکه ترکیه می تواند از داعش به عنوان بازوی نیابتی خود بهره ببرد و از طریق این جریان منافع و اهداف منطقه ای خود را پی بگیرد. اتفاقی که به دلیل وجهه منفی داعش، وجهه ترک ها در نظام بین الملل را خدشه دار می سازد. این برای حکومتی که در هم تنیدگی بالایی با اقتصاد بین الملل دارد، عواقب خوشایندی را به همراه نخواهد داشت.

خطر رادیکالیسم
به نظر می رسد به جز جریان های کردی، حزب الله لبنان، حکومت سوریه و ایران، دیگران از آنچه در کوبانی می گذرد، ناراضی نباشند. مجموعه غرب و اعراب متحد آمریکا، جملگی از تضعیف اسد خوشحال می شوند و سقوط کوبانی هم می تواند قدمی کلیدی برای تحقق این مهم به شمار آید. اما نکته ای که نباید از آن غفلت کرد خطر گسترش داعش در منطقه است. خطری که در صورت عدم توجه و عدم تدوین راهبردهای منطبق بر حقایق منطقه، می تواند عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد.

اهداف غرب
در اینجا می توان اقدامات غرب را با دو عینک متفاوت دید. اگر هدف غرب واقعا کنترل داعش باشد باید به خاطر بیاورد که غفلت دفعه قبل و مداخله دیرهنگام در عراق باعث شد شرایط در این کشور فراتر از حد تصور بحرانی شود. حالا هم اگر حقیقتا به دنبال نابودی داعش است نباید فراموش کند نفوذ روزافزون این جریان کار را برای کنترل شعله های بحران بسیار دشوارتر می سازد.

اما اگر فرض بگیریم غرب حسن نیتی در خصوص مقابله با دولت اسلامی نداشته باشد، دچار اشتباه بزرگی شده است. چون تاریخ به ما نشان می دهد که جنبش های اجتماعی مشابه این، در یک منطقه جغرافیایی محدود نمی مانند و تسری بحران به اروپا و آمریکا دور از انتظار نخواهد بود.

بر این اساس و با عنایت به تجربه آمرلی عراق، می توان نتیجه گرفت: کنترل و جلوگیری از پیشروی داعش بدون کمک ایران و انجام عملیات زمینی محقق نخواهد شد. هرچند ترکیه در پی این است که پس از سقوط کامل کوبانی و چیره شدن داعش بر آن منطقه و در پی فشارها و درخواست های بین المللی وارد منطقه شود و خود را علمدار مبارزه با رادیکالیسم نشان دهد، اما ناگفته پیداست که با نوع بازی این کشور در تحولات اخیر، تردیدهای زیادی در خصوص صداقت ترکیه ایجاد شده است.

در پایان باید توجه کرد هرچند برخی، از جریان داشتنِ تئوری های مشخص و برنامه ریزی شده در پس تک تک اقدامات داعش سخن می گویند، اما شواهد و قرائن نشان می دهد اوضاع بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان از یک دست پنهان با حوزه فعالیت مشخص و از پیش تعریف شده سخن گفت. در نتیجه شاید پیگیری هماهنگ اهداف متناقضی چون مبارزه با داعش و سقوط اسد (آن هم به طور همزمان) شرایط خاورمیانه را به یک بحران دائمی و روزافزون تبدیل می کند، بحرانی که بی تردید گریبانگیر دیگر نقاط جهان نیز خواهد بود.