این همه روحانی مجتهد و سید و باسواد و خوش اخلاق و ... ؟ امام چی داره؟ نمیدونم؛ یعنی حداقل میدونم و نمیتونم توضیح بدم؛ شاید بشه با توصیف یه تصویر خیالی اون علت رو نشون داد:

فرض کنید امام بالای یک بلندی ایستاده و گرداگرد اون بلندی، یک دشت بی آب و علفه که توش پره از آدم های ظالم و مستکبر؛ ظالم به نفس خودشون، مستکبر نسبت به مردم دنیا. دشمن هایی که همه شون به خون اون امام بالای بلندی ایستاده، "قهرا" تشنه هستن.

اون امامی که بالای اون بلندی ایستاده و هیچ یاوری و هیچ سلاحی هم نداره، از دیدن این دشت پر از دشمن هیچ خوفی به دلش راه نمیده؛ یک قدم هم عقب نمیره؛ حتی یک لحظه در درستی راه خودش تردید نمیکنه، چون به یقین رسیده. اون امام میدونه باید به قلب این دشمن بزنه و میزنه! و شتابان در دامنه اون بلندی به سمت ظالمین و مستکبرین حمله میکنه و پیوسته داد میزنه الله اکبر! خدا فوق همه است. لا اله الا الله. فقط او وجود دارد. لا حول و لاقوه الا بالله. همه چیز اوست

شمایی که این صحنه رو از دور می بینید، که یک نور کوچک، به لشگر سیاهی حمله میکنه، چه حسی بهتون دست میده؟ جز اینکه میخواید هر آینه روح و جسم تون رو تقدیم اون مرد و شجاعتش و هدفش بکنید؟ حتی اگر گناه کارترین آدم ها باشید، حتی اگر ضعیف ترین آدم ها باشید.

شاید تمام علت همین باشه. شاید تمام علت امثال همین چند خط باشه:

من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می‌کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد می‌شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می‌رسیم و همان گونه که در تنهایی و غربت و بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانی، انقلاب را به پیروزی رساندیم، به یاری خدا باقیمانده راه پر نشیب و فراز رابا اتکای به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد...

 بعدها خیلی درباره ی شعار روح منی خمینی؛ بت شکنی خمینی هم فکر کردم؛ چرا اینقدر این شعار جذابه؟ شاید چون نجوای درونی همون آدماییه که دارن اون صحنه رو می بینن:

یک مرد، یکه و تنها، به لشگر سیاهی حمله میکند...