پايگاه خبري تحليلي «پارس»-درست۶ روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، مقارن ساعت ۱۴:۳۰ سوم مرداد سال ۶۷ منافقین و ارتش عراق به تصور اینکه اوضاع داخلی ایران نابسامان است، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از مسیر سرپل ذهاب و از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند.

حدود ساعت ۱۸:۳۰ اولین تانک‌های عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف کرند، حرکت خود را به سمت اسلام‌آباد غرب آغاز و به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و هم چنین تیراندازی و آشفته نمودن اوضاع کردند.

این در حالی بود که از چند روز پیش‌تر ارتش عراق در تکاپو بود تا در آخرین فرصت‌ها صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهد. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ارتش عراق در اقدامی شتاب‌زده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرده و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار داده بود.

به این ترتیب در حالی که اغلب یگان‌های ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، منافقین از اوضاع داخلی ایران سوءاستفاده کرده و از مسیر پاتاق تا تنگه چهار زبر پیشروی کردند. منافقین طرح عملیات خود را در یک جلسه ۲۴ ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ ۳۱ مرداد، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات خود را هم فروغ جاویدان گذاشته بودند.

گویا در همان جلسه، منافقین به خیال واهی پیشروی تا تهران، با تحلیل وضعیت داخلی ایران گفته بودند که جمع‌بندی نهایی را در میدان آزادی تهران انجام خواهند داد.

تمرکز نیروهای ایرانی در جبهه جنوب منجر بدان شد که حرکت منافقین در داخل خاک ایران در ابتدا به سرعت انجام گیرد. اما بلافاصله بعد از اینکه خبر هجوم دشمنی که چندان هم هویتش مشخص نبود به نیروهای خودی رسید، شهید علی صیاد شیرازی راهی کرمانشاه شد تا اوضاع را بررسی کند.

صیاد شیرازی در زمان حیاتش در جایی ماجرای ورود منافقین و مطلع شدن از حمله آنها را این‌گونه تعریف می‌کند: «... یک دفعه ساعت 8.30 شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند: دشمن از سرپل ذهاب، گردنه پاتاق با سرعت ‏به جلو مى‏آید. همین جورى سرش را انداخته پایین مي‏آید. من گفتم: کدام دشمن؟! اگر تنها از یک محور می‌آید، پس چه جور دشمنی است؟! گفتند: نمى‏دانیم. گفتند: همین طور آمده الان هم به کرند رسید و کرند را هم گرفتند. چون بعد از پاتاق، مى‏شود کرند، بعد از کرند، مى‏شود اسلام‏آباد غرب و سپس نیز مى‏آیند به کرمانشاه. گفتم: این چه جور دشمنى است؟ گفتند: ما هیچى نمى‏دانیم...

شهید صیاد شیرازی ادامه می‌دهد: «...آخر گفتم: فقط به هواپیما بگویید که ساعت ۳۰/۱۰ آماده بشود ما با هواپیما برویم به کرمانشاه. طاق بستان محل قرارگاه بود. مجبور شدیم پیاده شویم، ماشین گرفتیم، رفتیم تا رسیدیم و تا ساعت ۳۰/۱ شب ما دنبال این بودیم، این دشمنى که دارد مى‏آید، کیه؟ ساعت ۳۰/۱ شب یک پاسدارى آمد، گفت: من اسلام‏آباد بودم، دیدم منافقین آمدند، ریختند توى شهر! تازه فهمیدم منافقین هستند ریختند توى شهر.»

در این عملیات منافقین، حدود ۳۰ تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ ۱۷۰ نفر نیروی رزمی (۲۰ زن و ۱۵۰ مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به ۲۸۰ نفر می‌رسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود.

در بدو ورود منافقین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو، نیروهای منافقین به طرف کرمانشاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد،۲۰ کیلومتری اسلام آباد به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند.

نیروهای خودی در فاصله ۲۰۰ متری آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده، و بعدازظهر ۴ مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد – کرند را قطع، و آنها را محاصره کردند.

رزمندگان خودی در روز ۵ مرداد عملیات مرصاد را با رمز «یا علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)» آغاز کردند و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده و مابقی را به فرار وا داشتند.

در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. طبق یک آمار بیش از ۲۵۰۰ نفر از منافقین در این عملیات به هلاکت رسیدند.

تنگه چهار زبر که محل زمین گیر کردن نیروهای منافقین بود امروز به مرصاد معروف شده است. جایی که نیروهای رزمنده کشورمان به دلیل کمین برنامه ریزی شده توطئه شوم نیروهای منافقین را خنثی کردند. مرصاد یعنی کمین.

وعده‌گاه خدا براي اضمحلال منافقين

پايگاه خبري تحليلي «پارس»- رسول شكري‌نيا- پنجم مردادماه يادآور دليرمرداني است كه با خلق حماسه‌اي ماندگار در تنگه مرصاد، به وعده‌گاه الهي براي نابودي و اضمحلال نفاق و منافقين همت گماردند و آخرين تلاش مذبوحانه آنان را با پاسخي دندان شكن، به شكستي ابدي تبديل كردند. با پذيرش قطعنامه 598 از سوي حضرت امام (ره) تا قطعيت يافتن آن، مجالي براي يكي از سفاك‌ترين گروه‌هاي تروريستي جهان (سازمان منافقين) به وجود آمد كه به گفته سران وطن فروش، آلوده و سرسپرده اش، نظام جمهوري اسلامي ايران را در مدت زمان سه روز ساقط كنند. موضوعي كه نه تنها به وقوع نپيوست بلكه با الطاف خداوند و در پرتو كمينگاه الهي عمليات ظفرمند و غرور آفرين مرصاد، نهايي‌ترين و مهلك‌ترين ضربه بر پيكره نفاق وارد و آنان را براي هميشه از رويارويي نظامي با ملت بزرگ ايران جدا كرد. برنامه منافقين اين بار چنين تدارك ديده شد كه در سوم مرداد ماه سال 1367، همزمان با آغاز حمله نيروهاي عراقي از بخشي از جنوب ايران و در حالي كه بيشترين نگاه‌ها و برنامه‌ها به آن خطه معطوف بود، نيروهاي سازمان منافقين براساس يك برنامه زمان‌بندي شده 33 ساعته با بهره‌گيري از 25 تيپ كه مجموعاً 4 تا 5 هزار نفر را در بر مي‌گرفت طي پنج مرحله، از شهرهاي سرپل ذهاب، اسلام آباد، كرمانشاه، همدان و قزوين عبور كنند و خود را به تهران برسانند و ضمن اعلام سقوط جمهوري اسلامي، جشن پيروزي بگيرند. 

سخنگوي گروهك تروريستي منافقين با برشمردن اهداف اين حمله، مهمترين هدف را وارد آوردن تلفات هرچه بيشتر به نيروهاي ايران و بازكردن راه براي يك انقلاب عمومي عليه نظام جمهوري اسلامي و حضرت امام خميني(ره) عنوان كرد. عمليات موسوم به فروغ جاويدان (دروغ جاويدان) با پشتيباني هوايي جنگنده‌هاي رژيم بعثي صدام و همراهي ادوات مختلف از جمله 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره انداز 80 ميليمتري، 30 قبضه توپ 122 ميليمتري، 150 قبضه خمپاره 400 ميليمتري، يك هزار قبضه تيربار كلاشينكف، 30 قبضه توپ 106 ميليمتري و يك هزار دستگاه كاميون و ده‌ها اقلام ديگر اهدايي رژيم بعث و برخي كشورهاي اروپايي پشتيباني شد. عمليات در سوم مرداد ماه 67 از دشت‌هاي سرپل ذهاب آغاز و با حمايت همه جانبه هوايي جنگنده‌هاي عراقي‌ها و آتش توپخانه عراق، منافقين به شهرهاي سرپل ذهاب، كرند غرب و اسلام آباد غرب وارد شده و حركت خود را به سمت شهر كرمانشاه آغاز كردند. تنگه معروف و استراتژيك چهار زبر در 35 كيلومتري كرمانشاه كه بعدها به تنگه مرصاد تغيير نام داد، محل رويارويي رزمندگان دلير سپاه اسلام، بسيجيان و فرزندان خميني كبير با مزدوران و وطن فروشان منافق بود. 

حضور تاثيرگذار و ايثار ماندگار بسيجيان و نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با پشتيباني آتش توپخانه‌اي ارتش و هوانيروز قهرمان كرمانشاه و طراحي عملياتي كليدي با عنوان مرصاد (كمينگاه) با الهام از آيه شريف «انا ربك لبالمرصاد» و رمز مبارك يا علي(ع) كه با تدابير شهيد سرافراز امير سپهبد صياد شيرازي و سرلشكر محسن رضايي انجام شد و به منافقين اجازه پيشروي تا تنگه چهار زبر داده شد تا در يك تاكتيك كاملاً مشخص و پيش بيني شده، به طور همزمان در صبحگاه پنجم مرداد ماه از هوا و زمين بر منافقين يورش برده و طي دو روز درگيري، هيمنه پوشالي نفاق را درهم شكسته و تومار آنان را براي هميشه تاريخ درهم بپيچند. 

صبح هفتم مرداد ماه با طلوع آفتاب، اثري از منافقين وطن فروش باقي نماند و باقيمانده ياران خائن مسعود و مريم رجوي با تحمل شكست سنگين و متلاشي شدن تمام تجهيزات و ادوات جنگي و تحمل 4800 كشته و زخمي به عراق و كمپ مضمحل شده اشرف گريختند. اين پيروزي ظفرمند رزمندگان اسلام، توان هرگونه باج‌خواهي و زياده‌خواهي را هم از صدام گرفت و او را مجبور كرد در 15 مردادماه آتش‌بس را بپذيرد و از موضع ضعف و شكست بر سر ميز مذاكره با ايران بنشيند. عمليات غرور آفرين مرصاد دستاوردهاي داخلي و خارجي بسياري براي كشور و ملت داشت كه از آن جمله مي‌توان به اتحاد هرچه بيشتر نيروهاي نظامي، انتظامي و بسيج در داخل كشور، ذلت ابدي براي منافقين در سطح دنيا و قرار گرفتن آنان در ليست گروهك‌هاي تروريستي حتي در تروريست‌ترين كشورهاي دنيا از جمله ايالات متحده امريكا، هوشياري مستمر ملت بزرگ ايران و نيروهاي مردمي، خنثي شدن تلاش مذبوحانه صدام و ايادي بعثي وي براي سهم‌خواهي از ايران در پاي ميز مذاكرات صلح و پذيرش زبونانه قطعنامه 598 از سوي وي، تثبيت قدرت و توان بالاي نظامي و امنيتي نظام جمهوري اسلامي درسطح منطقه و قدرت واكنش و عكس العمل سريع رزمندگان اسلام در مقابل هرگونه تجاوز احتمالي تنها بخشي از اين توفيقات بود. 

عمليات مرصاد نقطه طلايي پيروزي لشكريان اسلام بر كفر و نفاق بود كه با وحدت، همدلي، هم افزايي و اطاعت همه نيروها تحت نظر و فرماندهي ولايت امر صورت گرفت و گروهك تروريستي منافقين با اضمحلال كامل، ديگر نتوانست شكست خود را جبران كند و مسير حوادث تروريستي كور، جاسوسي، وطن فروشي و ارتكاب جنايات ضدبشري را در عراق و ايران دنبال كرد و ماهيت چهره كريه خود را تاجايي آشكار ساخت كه هم پيمانان و حاميانش را از دست داد. اين پيروزي در موقعيت زماني خود با فتح خرمشهر برابري داشت و كرمانشاه كه نقطه آغاز و پايان جنگ تحميلي بود و اولين و آخرين گلوله جنگ به سمت آن شليك شد، با تقديم قريب به 10 هزار شهيد سرافراز و دهها هزار آزاده، ايثارگر و جانباز به عنوان سندي كوچك از وفاداري مردم اين خطه از ايران اسلامي ثبت و ضبط شد، از اين رو شوراي فرهنگ عمومي با احترام به اين همه رشادت، ايثار و فداكاري مردم، تاريخ و تمدن افزون بر 12هزار ساله و وفاداري و ولايتمداري مردم اين خطه، پنجم مرداد را به عنوان روز ملي كرمانشاه اعلام و در تقويم‌ها بگنجاند. آري پنجم مردادماه روز ملي كرمانشاه و يادآور حماسه مردان و زنان اين سرزمين است كه گوشه گوشه آن قدمگاه شهداي سرافرازي است كه خون مطهرشان را برسفره سبز كوهستان‌ها و دشت‌هاي سرشار از لاله كرمانشاه ريختند تا عزت، عظمت و سترگي مردم ايران همچنان پايدار و استوار بماند آن چنان كه رهبر حكيم و فرزانه انقلاب فرمودند: كرمانشاه سينه ستبر ايران در عرصه‌هاي علمي و فرهنگي و چهره زيباي ايران اسلامي است.