پايگاه خبري تحليلي «پارس»- حبيب ازغدي- به‌عنوان یک «شهروند ایرانی» از یارانه‌ام انصراف می‌دهم تا با این درآمد، موشک خریداری شود و در «کرانه‌ی‌باختری» مستقر گردد.

«انفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ سوره‌ی توبه، 41

حجت‌الاسلام دکترحسن روحانی؛

رئیس جمهور اسلامی ایران و شورای عالی امنیت ملی

همان‌گونه که در نشست‌های رسمی گفته‌اید، سیاست‌گذاری و پیاده‌سازی دور دوم «هدف‌مندی یارانه‌ها» از اساسی‌ترین اهداف و مأموریت‌های دولت یازده‌ام است.(1)

مأموریت دشواری که در دولت نه‌ام پا گرفت و شماری از اقتصاددانان از این طرح، به منزله‌ی پر«اثر»ترین طرح اقتصادی تاریخ ایران یاد ‌کردند. 

ورود دولت نه‌ام به معرکه‌ی هدف‌مندی یارانه‌ها، اقدام باارزش و ضروری‌ای بود که باید انجام می‌گرفت. پس از تصویب قانون مذکور، دولت ده‌ام برای شناسایی نیازمندان، اقدام به دهک‌بندی مردم کرد ولی در نهایت توفیق نیافت و ناگزیر شد یارانه را به‌صورت «همگانی» و به کل ایرانیان(مگر موارد انصرافی) بپردازد.

دولت یازده‌ام نیز بر اساس نقدهایی که به رویه‌ی دولت ده‌ام در «پیش‌برد» قانون هدف‌مندی یارانه‌ها داشت، به‌دنبال اولویت‌ها و سازوکارهای دیگری گشت تا اثر مفیدتری بیافریند‌ و رفاه افزون‌تری برای مردم ایران بیاورد. 

دولت شما در مدیریت دور دوم هدف‌مندی یارانه‌ها بنا را بر این گذاشت که یارانه را تنها به افراد نیازمند بپردازد؛ این هدف از طریق نام‌نویسی دوباره‌ در بهار 1393 و دعوت گسترده‌ی مردم به «انصراف از دریافت یارانه» از سوی دولت‌مردان دنبال شد(2) 

اما در نهایت این دولت نیز تا کنون، مانند دولت پیش، در «این» امر توفیق نیافته و قریب به۷۰ میلیون نفر برای دریافت یارانه ثبت‌نام کردند! 

کینه‌توزان، گاه و بی‌گاه کوشش کردند، این «نه»گفتن مردم و اصرار بر «دریافت یارانه» را دال بر شکافی ریشه‌دار و پُرنشدنی بین «مردم» و «نظام» تفسیر کنند ولی از نگاه نگارنده این «نه»گفتن (که نمی‌شود کتمان‌اش کرد) از یک سو، ریشه در «دل‌نگرانی»های اقتصادی و سیاسی مردم داشت و از سوی دیگر، نشانه‌ای بود بر منزلت «رأی و اراده»ی ملت نزد دولت.

همان‌گونه که شما نیز در سیزده‌ام مرداد 1392 فرمودید: یازدهمین دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری «نتیجه‌ی شکاف بین مردم و حاکمیت نبود (بلکه) این واقعیت را مورد تأکید قرار داد که مردم‌سالاری در ایران نهادینه شده‌است» و مشارکت 85درصدی سال 1388 و 72درصدی سال 1392 گواه بر این است. 

اگر «فرض» گرفته شود مردم‌سالاری دینی، برای مردم در سه لایه‌ی «پیش از رأی‌گیری»، «رأی‌گیری» و «پس از رأی‌گیری» کارویژه‌ای، تعریف و تعبیه می‌کند، باید گفت از کم‌بودهای الگوی مردم‌سالاری دینی در ایران که قریب به 36 سال است شکل گرفته و رشد یافته، همین است که سازوکاری تعریف نشده تا مردم «پیش از رأی‌گیری» و به‌ویژه «پس از رأی‌گیری» ایفای نقش(مشارکت و نظارت) کنند.

شما نیز در مراسم تنفیذ به این مسأله اشاره کردید: «تفسیر چیستی و چرایی «مشارکت» و «رأی» مردم، ضرورتی است که پیش‌روی سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و مسئولان نظام ما قرار دارد».(3) 

به گمان نویسنده‌، این‌که مردم به سینه‌ی «رفراندمِ» انصراف از دریافت یارانه، دست رد زدند، مؤیدی بود در تأیید همین سستی و کاستی تا بار دیگر فقدان‌های «ویراست کنونی» الگوی مردم‌سالاری دینی هویدا شود. این واکنش مردم، تنبهی بود برای متفکران و سیاست‌گذاران  تا دریابند این «الگوی نوپدید» و «فرصت بی‌بدیل» را باید پیش‌بری کرد، پروراند و ظرفیت‌های‌اش را بارور کرد؛ الگویی که این «امکان» و قابلیت را دارد، این‌قدر زبده و وریزیده شود تا جای‌گزین الگوهای «لیبرال دموکراسی» و «سوسیال دموکراسی» گردد؛ منتهی نیاز است که امروزه بیش از پیش نقادی شود و به یاری فلسفه و فقاهت متفکرانی که رؤیای «سیاست منهای دیانت و مردم» را در سر نمی‌پرورانند، پرورده شود تا رفته‌رفته در دو لایه‌ی «پیش از رأی‌گیری» و «پس از رأی‌گیری» نیز به موازات «رأی‌گیری»، برای مردم، فضای کافی و وافی کنش‌گری مهیا کند.

به یاد دارم پس از دور دوم یارانه‌نویسی، در لابه‌لای ایده‌پردازی‌هایی که برای برون‌رفت از این وضع، پیش‌نهاد می‌شد، ایده‌ای با این مضمون بیان شد که این امکان مهیا شود تا دولت از مردم نظرگیری کند و بپرسد مایل‌اند درآمدی که دولت از دریافت‌نکردن یارانه‌شان به‌دست می‌آورد، در چه زمینه‌ای سرمایه‌گذاری یا مصرف شود؟ و از این طریق به دلیل افزایش مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌‌ها، شمار افرادی که از دریافت یارانه انصراف می‌دهند، بیش‌تر می‌شود. 

به گمان بنده این ایده، بس ایده‌ی ناب بود و از همین‌رو از شما توقع دارم، سازوکاری رقم زنید تا بتوان‌ام تعیین کن‌ام درآمدی که از انصراف یارانه‌ام، نصیب دولت می‌شود، در کدام زمینه سرمایه‌گذاری یا برای کدام اقدام هزینه شود و چنان‌چه این «امکان» شکل گیرد، پیش از هر چیزی نمایان‌گر اعتماد متقابل و هم‌یاری ملت و دولت است.

«نسل‌کشی» اسرائیل و فاجعه‌ی انسانی «غزه» دیگر بر کسی پوشیده نیست. امروز، روز هژده‌ام از مصائب غزه است. همان‌گونه که شما نیز در راه‌پیمایی امروز تأکید کردید: «در برابر اسرائیل، جز وحدت، ایستاده‌گی و مقاومت راهی وجود ندارد».(4) 

از این‌رو است که باید از هر نوع تردید، سستی و اهمال دوری کرد و با تمام بنیه و شتاب، این «غده‌ی سرطانی» و «تروریسم دولتی» را نابود کرد. 

بر اساس ادله‌ی متقن دینی و یک نگاه موجه انسانی است که ره‌بری در بیست‌وپنج‌ام رمضان فرمودند: «این اعتقاد ما است که کرانه‌‌ى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت لازم است‌؛ کسانى‌‌که علاقه‌‌مند به سرنوشت فلسطین‌اند، اگر می‌توانند کارى بکنند، کار این است؛ در آن‌جا هم باید مردم را مسلح کنند».(5) 

بدون شک تدارک ادوات و استقرار موشک در کرانه‌ی باختری، هزینه‌ای  انکارناپذیری دارد. هزینه‌ای که ضروری است و باید پرداخته‌شود؛ ضرورت این سرمایه‌گذاری را اضافه بر وظیفه‌ای اخلاقی و شرعی، باید در این واقعیت رسوا دید که «اسرائیل، امنیت ایران و منطقه‌ را تهدید می‌کند»؛ پس نیاز است سرمایه‌ها و ظرفیت‌های مردم بیش از پیش سازمان‌دهی شود و «ملت و دولت» همانند روز قدس شانه‌به‌شانه یک‌دیگر صف‌آرائی کنند تا این لکه‌ی ننگ از دامان بشریت زدوده گردد و ترورهای این دولت نامشروع رادیکال تمام شود. 

بر اساس همه‌ی این موارد است که اصرار دارم تمهیدی بیاندیشید تا بتوان‌ام از راه واگذاری یارانه‌ام، به‌ فلسطین کمک کن‌ام.

اسرائیل بی‌گمان بنیادی‌ترین تهدید گفتمان «اعتدال» در منطقه است؛ همان شر مطلقی که در برابر مردم، لشکرکشی کرده و کودک‌کشی می‌کند و تهدید پربسامد «امنیت و اعتدال» است؛ پس باید در صیانت از گفتمان اعتدال قدبرافراشت. همان اعتدالی که ره‌بری در وصف‌اش فرمود: «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» اعتدال است، «قتِلوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار» اعتدال است».(6)

در این میان، بر این بصیرت که از زبان شما نیز بیان شد، باید پای فشرد که: «اعتدال به‌معنای عدول از اصول و محافظه‌کاری در برابر تغییر و تحول نیست. اعتدال، روی‌کردی خردورزانه، فعالانه و صبورانه در جامعه برای دور شدن از ورطه‌ی افراط و تفریط است ... اعتدال همان تحقق مشیت الاهی است که برای این امت، «وسط» بودن را برگزیده است: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا».(7) 

و یکی دیگر از نمونه‌های مشیت‌ الاهی همین است که امر فرمود: «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» و در دنباله‌اش اضافه کرد: «هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ؛ اوست که شما را برگزید و بر شما در این دین هیچ گونه تنگ‌نا و فشاری قرار نداد».

امیدوارم با هم‌افزایی «ما و شما» دیگر اسرائیل هار، مادری را بی‌نوزاد و نوزادی را بی‌مادر نسازد و امتی را به سوگ ننشاند. 

پي نوشت:

1) http://yon.ir/tdOB
2) http://yon.ir/yRcr
3) http://yon.ir/OYeE
4) http://yon.ir/F85W
5) http://yon.ir/2G16
6) http://yon.ir/zJN3
7) http://yon.ir/EnZD