پايگاه خبري تحليلي «پارس»- دیوید آلبرایت، ‌اولی هاینونن، و آندری استریکر در گزارشی که به تازگی توسط وب سایت موسسه علوم و امنیت بین الملل منتشر شده، جزئیات دقیق و کم سابقه ای را از نقاط اختلاف فنی و راهبردی ایران و 1+5 در مذاکرات وین 6 بیان کرده اند.این جزئیات بر اساس مصاحبه های آنها با مقام های غربی حاضر در مذاکرات تنظیم شده است.

به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، ايران هسته اي به سبب اهمیت این مقاله که 22 جولای 2014 منتشر شده، متن کامل ترجمه فارسی آن را ارئه می کند.

***

مذاکرات اخیر در وین نشان داده است اصول پیش برنده «گروه شش» با مواضع ایران تفاوت چشمگیر دارد. بر اساس چندین گفتگو با اعضای ارشد گروه شش، اصول اساسی یک توافق باید شامل:

1) وقت کافی برای واکنش نشان دادن در صورت نقض توافق

2) یک برنامه هسته ای برآورنده نیازهای عملی ایران

3) برگشت ناپذیری مناسب محدودیت ها

4) شروط ثابت

5) راستی آزمایی کافی و مناسب باشد.

گروه شش می خواهد اطمینان حاصل کند که برنامه هسته ای ایران با توجه به سابقه عدم همکاری تقریبا 20 ساله این کشور در زمینه اجرای تعهداتش بر اساس پیمان منع گسترش هسته ای، برنامه ای صلح آمیز است و صلح آمیز می ماند. این اصول همچنین بازتابی از تجربه طولانی در مذاکرات موافقت نامه های کنترل تسلیحاتی و منع تکثیر و شناسایی نقاط ضعف و قوت این موافقت نامه ها تا به امروز است.

از طرف دیگر، ایران بر اصول همکاری و شفاف سازی تاکید کرده است. این اصول بر این ادعا استوارند که به کلام ایران بایستی اعتماد شود، یعنی این ادعا که این کشور سلاح های هسته ای تولید نخواهد کرد. این اصول همچنین بازتابی از این موضع دیرینه ایران است که هرگونه توافقی باید دارای شرایط راستی آزمایی محدود و کمترین تاثیر بر برنامه هسته ای این کشور داشته باشد، و حتی اجازه رشد قابل توجه این برنامه ها را بدهد، هرچند که توجیهات اقتصادی یا عملی برای چنین رشدی اکنون مشهود نباشد. گروه 6 بسیاری از پیشنهادهای مذاکراتی ایران را رد کرده است زیرا اینها را می توان به سرعت نقض کرد و فایده عملی چندانی نیز در محدود کردن توانایی های آینده ایران برای تولید سلاح های هسته ای ندارد. گروه 6 دریافته است که ایران در موارد بی شمار در گذشته اراده خود را برای متوقف کردن همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان داده و محدودیت های مورد توافق را معکوس کرده است. گروه 6 صرفا نمی تواند با لغو تحریم های بین المللی سفت و سختی که با زحمت بسیار زیاد علیه ایران به اجرا گذاشته شده است در ازای محدویت های ناکافی و برگشت پذیر موافقت کند.

به گفته یک مقام ارشد آمریکایی که درباره مذاکرات اخیر در وین گفتگو می کرد، ایران اکنون فرصتی برای بازبینی در مواضع خود و «پذیرفتن واقعیت» دارد. از بسیاری جهات، ایران تاکنون در مذاکرات امتیازات ملموس ناچیزی داده است، اما با این درک از مذاکرات اخیر وین خارج شد که گروه شش بر سر مواضع اصلی خود در زمینه محدود کردن برنامه های هسته ای ایران محکم خواهد ایستاد. اما می توان انتظار داشت که ایران بخواهد بر گروه 6 فشار بیاورد تا از اصول خود کوتاه بیاید. گروه 6 باید در برابر این فشار مقاومت کند و به اصول خود پایبند بماند تا به یک توافق خوب دست یابد.

وقت کافی برای واکنش
یکی از اصول اصلی گروه 6 این است که در هر توافقی باید وقت کافی برای آماده کردن یک واکنش موثر به تخلفات عمده ایران گنجانده شده باشد. این اصل دو بخش دارد، یکی شامل بازررسی های سرزده آژانس بین المللی انژری اتمی است که با آنها بتوان هرگونه نقض و تخلفی را به سرعت کشف کرد (و با راستی آزمایی موثر به آن پرداخت) و دیگری تصدیق این است که حتی سرزده ترین بازرسی ها نیز به تنهایی نمی توانند وقت کافی را برای واکنش نشان دادن در مورد ایران فراهم سازند. بخش دوم ، وقت کافی برای واکنش، مستلزم محدودیت های قابل توجه در برنامه های هسته ای ایران است که در لزوم محدود کردن راههای ایران به سوی تولید سلاح های هسته ای متبلور می شود.

یک معیار متری موثر در زمینه محدودیت های کافی در مسیر مخفی اصلی ایران در حرکت به سوی تولید سلاح هسته ای، یعنی ‌برنامه سانتریفوژها، زمان گریز است. ‌زمان گریز مدت زمانی است که ایران برای تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی کافی برای یک بمب به آن نیاز خواهد داشت. آمریکا و متحدانش به دنبال چنان محدودیت هایی هستند که هرگونه گریز ایران با استفاده از تاسیسات شناخته شده سانتریفوژهای این کشور دست کم یک سال طول بکشد، هرچند اگر تضمین های اضافی گرفته شود آنها ممکن است با دست کم شش ماه نیز موافقت کنند. این ارزش گریز فنی سپس از طریق محاسبات مفصل گریز به یک رقم هم ارز از سانتریفوژها تبدیل می شود که در ایران نصب خواهد شد و نتیجه آن یک رقم اغلب ذکر شده 2000 تا 4000 عددی از سانتریفوژهای آی آر-1 است که در چارچوب یک توافق جامع در ایران باقی می ماند. اما ایران با کاهش تعداد سانتریفوژهای خود مخالفت کرده است و گنجاندن مسئله گریز در مذاکرات را نمی پذیرد.

البته، احتمال ناچیزی وجود دارد که ایران بخواهد امروز در سایت های غنی سازی اعلام شده خود به گریز مبادرت کند. هم اکنون زمان گریز دست کم دو ماه خواهد بود. گریز امروز ایران در تاسیسات غنی سازی اعلام شده این کشور به طور قطعی در عرض یک ماه ردیابی خواهد شد و سیاست اعلام شده آمریکا این است که جلو دستیابی ایران به سلاح هسته ای را بگیرد که معنای تلویحی آن این است که می توان انتظار یک حمله نظامی سریع را داشت.

از این لحا‌ظ، چنین تصور می شود که جلو گریز ایران گرفته شده است. اما نباید فراموش کرد که یکی از دستاوردهای توافق موقت، یعنی طرح اقدام مشترک، تعلیق برنامه غنی سازی ایران بوده است و با این کار جلو دستیابی ایران به زمان های گریز کوتاه و خطرناک یک یا دو هفته ای، که ایران در سال 2014 در مسیر دستیابی به آن قرار گرفته بود گرفته شد. با زمان های گریز بسیار کوتاه ، ایران ممکن است در یک موقعیت بحرانی در مقایسه با امروز نگاهی بسیار متفاوت به گریز داشته باشد.

موقعیت آینده ممکن است به روشنی امروز نباشد و هر گونه توافقی باید در دراز مدت نیز تضمین کننده باشد. یک هدف اصلی جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی ترتیب دادن یک زمان گریز کوتاه خطرناک و علنی است که این کشور قبل از امضای موافقت نامه طرح اقدام مشترک در پاییز 2013 در جهت آن می کوشید. از این منظر، تعداد سانتریفوژها بسیار مهم است.

اما دلایل دیگری هم برای کوتاه کردن زمان های گریز وجود دارد. در گذشته، ایران به فعالیت های سوال برانگیزی مبادرت کرده یا آنها را با شیوه های غیرمنتظره ای مخفی کرده است که به سرعت کشف و ردیابی نشدند. دستیابی به شواهد لازم برای اینکه بتوان با قاطعیت بالا اعلام کرد در موارد کلیدی، مانند کشف تاسیسات غنی سازی قبلا مخفی نطنز و فردو، تحقیقات و توسعه غیرقانونی در کالای الکتریک، واردات مواد مرتبط با برنامه هسته ای از بازار سیاه، برخی با کاربردهای نظامی احتمالی، و پرونده هنوز حل نشده تولید سلاح های هسته ای تخلف صورت گرفته، بسیار وقت گیر بوده و مبتنی بر گزارش دستگاههای اطلاعاتی بوده است. اطمینان یافتن از مدت اجرای یک موافقت نامه که ایران نتواند در طی آن از تاسیسات سانتریفوژی خود در چارچوب یک نقشه احتمالی دستیابی به سلاح های هسته ای استفاده نابجا بکند ممکن است به آسانی حاصل نشود، هرچند که این مسیر امروز برای گریز مسیری آرمانی برای ایران تلقی نمی شود. شاید موقعیت امنیتی ایران در وضعی قرار بگیرد که این کشور تصمیم بگیرد از توافق خارج شود. یا ممکن است به این نتیجه برسد که غرب به تعهداتش برای کاستن از تحریم ها عمل نکرده است. این کشور ممکن است بخواهد با ایجاد تاخیر در بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی سردرگمی ایجاد کند و تولید اورانیوم غنی شده 20 درصدی را از سر بگیرد، یا سانتریفوژهای اضافی در تاسیسات خود نصب کند. ایران ممکن است در آینده چنین محاسبه کند که هیچ واکنش نظامی به تولید اورانیوم بسیار غنی شده نشان داده نخواهد شد و برای همین یا در چارچوب پادمان ها یا بدون آنها این کار را شروع کند. در هر دو این موارد، زمان های گریز کوتاه که با زمان های واکنش کوتاه برای آمریکا یا جامعه بین المللی مترادف خواهد بود، در مقایسه با زمان های گریز طولانی تر موجب بی ثباتی به مراتب بیشتری خواهد شد.

چارچوب زمانی مطلوب گروه شش که که زمان گریز 12 ماهه است برای این است که وقت کافی برای کشف و شناسایی معتبر گریز و نشان دادن یک واکنش بین المللی موثر به آن وجود داشته باشد. هرچه زمان گریز کوتاهتر باشد، فرصت برای مقابله با آن کمتر خواهد بود. افزون بر آن، زمان های گریز طولانی تر ممکن است امکان استفاده از ابزارهای غیرنظامی برای واکنش را نیز فراهم سازد. اگر معلوم شود ایران فریبکاری می کند زمان های گریز کوتاه تر ممکن است واکنش نظامی سریع را ایجاب کند. حفظ گزینه واکنش نظامی مطلوب نیست و احتمالا با گذشت زمان روز به روز دشوارتر خواهد شد. به عبارت ساده، زمان های گریز باید آنقدر طولانی باشد که جامعه بین المللی بتواند برای جلوگیری از دستیابی ایران به نخستین سلاح هسته ای خود واکنش جدی نشان دهد و محاسبات گریز شیوه مفیدی برای رسیدن به رقم مناسب در مورد سانتریفوژهای باقیمانده است.

محدود کردن تلاش های علنی در مسیر گریز، مکمل تلاش هایی است که هدف آنها اطمینان یافتن از این است که ایران برای تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی یک مرکز مخفی سانتریفوژ احداث نمی کند، یا دست کم می توان چنین فعالیتی را بخوبی کشف و شناسایی کرد. محدود کردن برنامه غنی سازی ایران به 2000 تا 4000 سانتریفوژ به حصول این اطمینان کمک خواهد کرد که این برنامه و برنامه تحقیق و توسعه آن و مجتمع تولیدی را می توان در خصوص کاربردهای ممنوع راستی آزمایی کرد. آنگاه تهران برای تولید مخفیانه سانتریفوژهای کافی برای یک مرکز مخفی زمان بسیار دشوارتری در اختیار خواهد داشت.

به عبارت ساده تر،‌ یک برنامه سانتریفوژی کوچکتر در ایران موجب خواهد شد برنامه تحقیق و توسعه سانتریفوژ و مجتمع تولید سانتریفوژ قابل راستی آزمایی باشد. از طرف دیگر،‌ یک برنامه سانتریفوژی بزرگتر ممکن است فراتر از توانایی های آژانس بین المللی انرژی اتمی برای حصول اطمینان از عدم انحراف سانتریفوژها یا اقلام مرتبط با آنها باشد. همانطور که امروز شاهدیم، یک برنامه بزرگتر همچنین کار را برای ایران برای مخفی کردن خریدهای خارجی غیرقانونی، که برخی از آنها ممکن است برای یک برنامه مخفی باشد، آسانتر می کند.

باید در نظر گرفت که هرچند زمان گریز شامل کل زمان تولید یک سلاح هسته ای برای آزمایش زیرزمینی یا سوار کردن آن روی موشک نمی شود، تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی جزو بخش دشواتر و وقت گیرتر برنامه تولید سلاح هسته ای است، که اغلب با اصطلاح «ستون بزرگ خیمه» از آن یاد می شود. به محض اینکه ایران به مقدار کافی اورانیوم درجه تسلیحاتی دست یابد، این ماده را می توان برای برنامه تسلیحاتی سازی بیشتر به مکانهای مخفی انتقال داد. به محض غیب شدن این ماده توانایی جامعه بین المللی برای متوقف کردن ایران در مسیر تولید سلاح هسته ای -اگر نخواهد یک جنگ تمام عیار به راه اندازد- بسیار محدود خواهد شد و جنگ تمام عیار نیز قطعا گزینه ای نیست که بتوان در تدوین یک موافقت نامه طولانی مدت روی آن حساب کرد. در صورتی که ایران سلاح هسته ای را آزمایش نکند یا علنی آن را مستقر نسازد، وضعی که به وجود می آید ذاتا بی ثبات و خطرناک خواهد بود، زیرا منطقه و جهان از این نگران خواهد بود که ایران به سلاح هسته ای دست یافته یا به اندازه بستن یک پیچ به آن نزدیک شده است. پس از تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی کافی، جدول زمانی برای اینکه ایران بخواهد یک وسیله انفجاری هسته ای را آزمایش کند، از ابتدا تا آخر ممکن است به کوتاهی چند ماه باشد. یک آزمایش هسته ای زیرزمینی، حتی اگر سلاح های هسته ای مستقر نشوند، بی نهایت بی ثبات کننده خواهد بود. پیامدهای آن برای ثبات منطقه ای و بین المللی احتمالا بدتر از ازمایش هسته ای زیرزمینی کره شمالی در سال 2006 یا آزمایش هسته ای زیرزمینی هند در سال 1974 خواهد بود. نتیجه این آزمایش ها بی ثباتی بود، هرچند در آن زمان تصور نمی شد که هیچ کدام از این دو کشور هنوز به سلاح های هسته ای دست یافته باشد. از این رو‌، اولویت بایستی در وهله نخست محدود کردن توانایی ایران برای تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی باشد.

نیازهای عملی
محدود کردن برنامه سانتریفوژی ایران به کمتر از 4000 سانتریفوژ آی آر-1 با نیازهای عملی ایران به اورانیوم غنی شده برای سال های طولانی سازگاری دارد. این تعداد سانتریفوژ، اورانیوم غنی شده کافی برای برنامه های رئاکتور تحقیقاتی موجود ایران و رشد متوسط در این برنامه ها در اختیار این کشور قرار خواهد داد. از این رو، ایران با محدود کردن تعداد سانتریفوژهای خود تا این سطوح با مشکلی جدی در برنامه هسته ای خود مواجه نخواهد شد.

این محدودیت ها امکان تامین سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر را فراهم نمی سازد، یعنی همان خواسته ایران که به شکست مذاکرات این کشور با انگلیس، فرانسه و آلمان در سال 2005 انجامید و ممکن است امروز هم همین تاثیر را بر مذاکرات مربوط به طرح اقدام مشترک بگذارد. اخیرا، آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی ایران با گفتن اینکه ایران برای تولید حدود 190 هزار کیلوگرم واحد کار جداکننده (سو) هگزافلورید اورانیوم در سال به سانتریفوژهای کافی نیاز دارد این خواسته را بیان کرد. در واحدهای استانداردتر، این رقم با تقریبا 130 هزار کیلوگرم واحد کار جداکننده هگزافلورید اورانیوم در سال مترادف خواهد بود. این با بیش از 130 هزار سانتریفوژ آی آر-1 مترادف است، که در آن می توان با هر یک سانتریفوژ آی آر-1 هنگام فعال بودن در یک آبشار یک کیلوگرم واحد کار جداکننده اورانیوم در سال تولید خواهد کرد. در عمل، ارزش میانگین هر یک سانتریفوژ آی آر-1 کمتر از این است، که بر این اساس به تعدادی بیشتری از این نوع سانتریفوژ نیاز خواهد بود.

ایران در غیاب کمک خارجی به شکل کالاهای کلیدی یا فناوری پیشرفته، امید چندانی به ساخت این تعداد سانتریفوژ آی آر-1 یا تعدادی هم ارز با آن از سانتریفوژهای پیشرفته برای تولید سوخت رئاکتور بوشهر در یک یا دو دهه آینده ندارد. ایران مجبور است همچنان از روسیه یا یک فروشنده عمده دیگر سوخت وارد کند و بر اساس مصاحبه های یکی از نویسندگان این گزارش، مذاکره کنندگان ایران این را به مذاکره کنندگان گروه شش نیز اذعان کرده اند. اما خوداتکایی کمتر عملا به نفع ایران است و راهی برای مقرون به صرفه کردن و توسعه یک برنامه انرژی هسته ای محسوب می شود. ایران در صورت دستیابی به یک توافق جامع و دراز مدت می تواند برای رئاکتورهای تجاری خود به صورت تضمین شده سوخت اورانیوم غنی شده به دست آورد. هرچند ایران ممکن است از چیزی رنج ببرد که برخی آن را تحقیر شدن به سبب عقب نشینی از موضع خود در مورد تولید داخلی سوخت می نامند، در خصوص این احساس معمولا غلو می شود و خطر بزرگ ناتوانی در پیگیری برنامه ای هسته ای که ایران نتواند اهدافش را در آن عملی کند، نادیده گرفته می شود.

عاملی که معمولا نادیده گرفته می شود این است که ایران توانایی خود را برای تولید سوخت به مقدار کافی برای رئاکتور هسته ای بوشهر، که یک مسئله کلیدی در ایمنی نیروگاه است،‌ نشان نداده است. با حادثه ای که در نیروگاه هسته ای فوکوشیما رخ داد، روسیه از این ایده که ایران سوخت رئاکتور بوشهر را -که روسیه با زحمت زیاد برای ایران احداث کرد- استقبال نکرده است. به گفته مقامات آمریکایی که نویسندگان این گزارش با آنها مصاحبه کرده اند، روسیه مخالفت خود را با کار گذاشتن سوخت ایرانی بالقوه معیوب در رئاکتور بوشهر اعلام کرده و از این نگران است که حادثه ای رخ دهد که این کشور به عنوان عرضه کننده رئاکتور مسئول آن شناخته شود. افزون بر آن، اعتبار روسیه ممکن است در صورت وقوع حادثه به شدت لطمه ببیند که این نیز دیگران را از خرید رئاکتورهای روسی منصرف خواهد کرد. قرارداد احداث رئاکتور روسیه با ایران ممکن است شامل شرایطی باشد که استفاده از سوخت تولید شده ایران در بوشهر را دشوار کند.

از این رو، علاوه بر ملاحظاتی که در زمینه زمان گریز وجود دارد، یک استدلال دیگر که از لزوم کاهش سانتریفوژها در ایران حمایت می کند این است که ایران نیازی به تامین سوخت بوشهر ندارد و بعید است که چنین کاری عملی باشد،‌ مگر اینکه ایران از کمک قابل توجه خارجی شامل امکان خرید گسترده کالاهای تحریمی برخوردار باشد که این نیز در صورت عدم دستیابی به توافقی دراز مدت احتمالا به شکست خواهد انجامید. در نتیجه، برنامه ای با حدود 4000 سانتریفوژ آی آر-1 نیازهای عملی ایران را در طول عمر یک توافق درازمدت به خوبی برآورده خواهد کرد.

برگشت ناپذیری
یک اصل مهم دیگر برای گروه شش اصل برگشت ناپذیری است. در اینجا برگشت ناپذیری به معنای پذیرش این است که برگشت ناپذیری کامل امکان پذیر نیست اما در عمل این را تصدیق می کند که احیای وضعیت بدون مهار قبلی وقت زیادی -بر حسب چند سال و نه چند ماه- خواهد گرفت.
در خصوص ایران، اگر این کشور بتواند محدودیت ها را در عرض چند روز یا چند ماه به حالت اولیه بازگرداند، یک موافقت نامه دراز مدت ارزش پایدار چندانی نخواهد داشت. مورد کره شمالی حاوی نمونه های بسیاری است که در آن محدودیت های هسته ای به سرعت به وضع اولیه بازگردانده شد و پیونگ یانگ حرکتش را به سوی سلاح های هسته ای از سرگرفت. این مورد همچنین حاوی نمونه های مهمی از ناتوانی کره شمالی برای رسیدن به سطوح قبلی تولید پلوتونیوم پس از پایان توافق است. کره شمالی در چارچوب موافقت نامه سال 1994 با آمریکا رئاکتورهای بزرگ گرافیت - گاز خود را تعطیل کرد که پس از آن نتوانست مقادیر زیادی پلوتونیوم درجه تسلیحاتی تولید کند. وقتی این موافقت نامه ناگهان در سال 2002 به پایان رسید، کره شمالی توانست به ظرفیت نسبتا کمی از ظرفیت قبلی خود در زمینه تولید پلوتونیوم دست یابد.

برگشت ناپذیری مسئله اصلی در مناقشه بر سر محدود کردن تولید پلوتونیوم ایران در رئاکتور هسته ای اراک است. هرچند روند حل این مسئله شاهد پیشرفت زیادی بوده است، و ایران انعطاف بیشتری نسبت به مسائل دیگر در آن نشان داده است، این کشور هنوز هم ظاهرا تمایلی ندارد رئاکتور را به شکلی تغییر دهد که به سادگی برگشت پذیر نباشد.

رئاکتور اراک طوری طراحی شده است که می تواند نسبتا به آسانی با سرعتی پلوتونیوم درجه تسلیحاتی تولید کند که برای دستیابی به پلوتونیوم درجه تسلیحاتی کافی برای ساخت دو بمب هسته ای در سال کافی باشد. ایران پیشنهاد کرده است تولید پلوتونیوم را در این رئاکتور با استفاده از اورانیوم غنی شده به جای اورانیوم طبیعی کاهش دهد. تحلیلگران دیگر پیشنهاد کرده اند افزون بر آن نیروی رئاکتور نیز کاهش یابد. این پیشنهادها در مجموع ظرفیت تولید پلوتونیوم را به کسری از مقدار کنونی کاهش خواهد داد. با این حال، هر دو اقدام برگشت پذیرند و ایران می تواند به صورت مستقیم و سریع به عقب برگردد به رئاکتوری دست یابد که بتواند مقادیر قابل توجهی پلوتونیوم درجه تسلیحاتی تولید کند. گروه شش یک راه حل ساده برای این مسئله ارائه کرده و آن این است که ایران هسته رئاکتور را بردارد و یک هسته کوچکتر به جای آن بگذارد که نتواند برای فعال کردن رئاکتور اورانیوم طبیعی کافی در خود نگه دارد. ایران تاکنون با این پیشنهاد مخالفت کرده است.

با این تغییرات پیشنهادی در رئاکتور اراک ، دیگر نیازی هم به تولید آب سنگین نخواهد بود می توان به جای آن از آب «سبک» معمولی در این رئاکتور استفاده کرد. آب سنگین را می توان به خارج منتقل کرد و در بازار بین المللی فروخت. این گام بیش از پیش تغییرات رئاکتور اراک را برگشت ناپذیر خواهد کرد.

ثبات
هرچند مقامات گروه شش با صراحت به این اصل اشاره نکرده اند، اما ثبات به عنوان یک اصل راهنما مستلزم شروطی است که به سادگی نتوان این اتهام را وارد کرد که توافق نقض شده است. این اصل همچنین مستلزم اقدامات بسیار زیادی است که در تنها در صورت تحقق انها بتوان گفت به توافق عمل شده است. فقدان چنین شروطی می تواند اعتبار یک توافق را مخدوش کند و قابلیت اجرای آن را زیر سوال ببرد.

یک نمونه از چنین شروطی پایین آوردن مقدار اورانیوم غنی شده ای که ایران به آن دسترسی دارد، و همزمان، افزایش دادن تعداد سانتریفوژهای مجاز به 10 هزار یا بیشتر از نوع سانتریفوژهای آی آر-1، به منظور طولانی تر کردن زمان های گریز است. این دو گام در صورتی که همزمان برداشته شوند یک شرط بده بستان نیستند؛ آنها موقعیتی بی ثبات و بسیار برگشت پذیر به وجود می آورند. بی ثباتی ناشی از این است که ایران همچنان به تولید اورانیوم غنی شده ادامه می دهد و ذخایر باقیمانده اورانیوم غنی شده برای تامین سوخت رئاکتورهای تحقیقاتی را حفظ می دارد. در عمل، نگه داشتن ذخایر اورانیوم غنی شده در سطحی بسیار پایین غیرممکن خواهد بود. واقعیت های فعالیت یک مرکز غنی سازی و تبدیل اورانیوم و مجتمع تولید سوخت موجب می شود ذخایر اورانیوم غنی شده افزایش یابد و بدین ترتیب هدف اولیه طولانی کردن زمان های گریز امکان تحقق نمی یابد. حتی اگر قرار باشد اورانیوم غنی شده به خارج انتقال یابد، ایران ممکن است از این کار خودداری ورزد و بر میزان ذخایر خود چنان بیفزاید که زمان های گریز به شدت کاهش یابد. چنین پیشنهادی مستلزم آن خواهد بود که ایران تقریبا به صورت ماهانه به اقداماتی رو بیاورد که میزان ذخایر خود کمتر از سقف اورانیوم غنی شده نگه دارد که تحقق چنین چیزی نیز آسان نخواهد بود. یک روز ایران می تواند از انجام این کار خودداری کند. ایران می تواند هرگونه تخلف را با ادعای وجود مشکلات لجستیکی یا عملیاتی مخفی کند و چنین مشکلاتی نیز در برنامه ای مثل برنامه ایران که تا زمان به ثمر نشستن با مشکلات بسیاری مواجه شده کاملا محتمل است. هرگونه نقض تعهد ایران در خصوص محدودیت ذخیره سازی اورانیوم غنی شده ممکن است ناگهانی رخ دهد و واکنش نشان دادن به آن دشوار باشد. تنظیم تعداد سانتریفوژها یک رویکرد به مراتب منطقی تر از کنترل ذخایر اورانیوم غنی شده است.

راستی آزمایی موثر
راستی آزمایی موثر یک اصل اساسی دیگر است و ایران در این حوزه نیز از دادن امتیاز خودداری کرده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی باید درباره هر گونه نقض تعهدات به سرعت هشدار بدهد و صحت و کامل بودن اظهارات ایران را مشخص کند، و تعداد کل سانتریفوژهای تولید شده ایران و میزان ذخیره اورانیوم غنی شده آن را تعیین کند و با اطمینان از نبود فعالیت های هسته ای یا تاسیسات اعلام نشده سخن بگوید و از جمله اطمینان خاطر بدهد که هیچ گونه فعالیت مرتبط با تولید سلاح هسته ای در ایران وجود ندارد. ایران می گوید تصویب پروتکل الحاقی کافی است اما هرچند این کار گامی مثبت است، کافی نیست. موافقت نامه دراز مدت بایستی همچنین شامل چندین شرط دیگر در زمینه راستی آزمایی باشد، که در مجموع به «مثبت پروتکل الحاقی» معروفند. به گفته یک مقام ارشد، ایران به شروطی که برای ایجاد «مثبت پروتکل الحاقی» ضروری اند تن نداده است.

دستیابی به راستی آزمایی کافی، از جمله رسیدن آژانس بین المللی انرژی اتمی به این نتیجه که برنامه ایران کاملا صلح آمیز است، سال های طول خواهد کشید. با توجه به سابقه عدم همکاری 20 ساله ایران و رعایت نکردن تعهدات پادمانی و عدم همکاری با آژانس، تعیین یک مدت 20 ساله برای موافقت نامه منطقی خواهد بود.

جدی ترین کمبودهای ایران در زمینه راستی آزمایی همچنان بی میلی این کشور برای رفع نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ابعاد نظامی گذشته و احتمالا کنونی برنامه های هسته ای خود است. تا زمانی که ایران رضایت آژانس را در این حوزه کلیدی به دست نیاورد لغو قابل توجه تحریم ها امکان پذیر نخواهد بود.

آژانس بین المللی انرژی اتمی و گروه شش بدون رفع این نگرانی ها نمی توانند یک رژیم راستی آزمایی مناسب به وجود بیاورند که بتواند هرگونه تاسیسات یا فعالیت های هسته ای مخفی را شناسایی کند. آژانس نمی داند که ایران درباره تولید سلاح های هسته ای چقدر اطلاعات دارد. ایران چه زمانی دنبال تولید سلاح هسته ای بود، چقدر به آن نزدیک شد، دنبال چه نوع سلاحی بود، و این کار را چگونه و کجا انجام داد؟ چقدر طول خواهد کشید تا ایران ماده شکافت پذیر خود را به بمب تبدیل کند؟ آیا این توانایی صرفا کنار گذاشته شد و ایران در انتظار است تا روزی آن را به سرعت از سر بگیرد؟ چه کسی روی این پروژه ها کار می کرد؟ آژانس بین المللی انرژی اتمی به اطلاعات پایه خوب درباره فعالیت های هسته ای نظامی ایران نیاز دارد تا بتواند یک رژیم راستی آزمایی بر اساس آنها آماده کند. افزون بر آن، برای حصول اطمینان درباره نبود فعالیت های تسلیحاتی، آژانس بین المللی انرژی اتمی نیاز خواهد داشت که تا چندین سال به صورت دوره ای از سایت های تسلیحاتی گذشته بازرسی و با افراد کلیدی مصاحبه کند. بدون اطلاعات بیشتر، آژانس نمی داند به کجا برود و با چه کسی مصاحبه کند، چه رسد به اینکه مشخص کند آیا چنین فعالیتی همچنان به شکل مخفی ادامه دارد یا خیر. پرسش های اساسی در این مناقشه ده ساله بی پاسخ خواهد ماند.

افزون بر آن، اگر ایران بتواند مانع از بازرسی های آژانس از سایت های نظامی بشود که ادعا می شود در آنها کارهایی برای تولید سلاح های هسته ای انجام گرفته است، همچنین می تواند از این سابقه استفاده کند و باز هم به آژانس اجازه ندهد که به سایت های نظامی دیگری هم دسترسی داشته باشد که ایران با استفاده از برخی از آنها می تواند تاسیسات سانتریفوژی مخفی یا تاسیسات هسته ای نظامی خود را مخفی کند. اگر توافق هسته ای جامع کار را برای ایران به منظور تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی در سایت های محرمانه آسان کند، محدود کردن ظرفیت های هسته ای در سایت های اعلام شده نیز بی فایده خواهد بود. توافق جامع باید روی هر دو مسیر بالقوه متمرکز شود. در نتیجه،‌ درخواست های ایران برای نادیده گرفتن تلاش های مرتبط با برنامه هسته ای نظامی گذشته در بهترین حالت درخواستی ساده لوحانه و نشان دهنده درک ضعیف از سیاست راستی آزمایی و کنترل تسلیحاتی مناسب، و در بدترین حالت ، بسیار بی ثبات کننده خواهد بود.

برای اینکه توافق حاصل شود، ایران باید به صورت ملموس نشان دهد که برنامه هسته ای تسلیحاتی خود را کنار گذاشته است و مثلا اذعان کند که یک برنامه هسته ای تسلیحاتی داشته است یا اینکه همه ابهامات را رفع کند و قول بدهد که در تحقیقات جاری آژانس بین المللی انرژی اتمی با آن به صورت کامل همکاری خواهد کرد. ایران بدون پرداختن به نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی نباید به شکل چشمگیری از تحریم ها رهایی یابد.

راستی آزمایی کافی و مناسب همچنین مستلزم این است که ایران به صورت قابل تایید تلاش های خود را برای خرید غیرقانونی کالاهای کلیدی و حساس در تکثیر هسته ای برای برنامه هسته ای خود متوقف کند. اگر جلو این کار گرفته نشود ایران ممکن است محرمانه کالاها و تجهیزات لازم را برای سایت ها یا فعالیت های هسته ای مخفی خود خریداری کند. این مستلزم استمرار تحریم های شورای امنیت سازمان ملل و تحریم کشورها علیه کالاهای حساس در تکثیر هسته ای برای مدتی طولانی است. با این حال، هر گونه توافقی در نهایت لازم خواهد بود که امکان خرید قانونی و تحت نظارت کالا را برای برنامه های هسته ای قانونی ایران و صنایع غیرنظامی آن فراهم سازد و در عین حال تضمین کند که ایران برای فعالیت های ممنوع به خرید غیرقانونی کالا مبادرت نمی کند.

نتیجه
بدون رعایت این اصول ، مذاکرات به حصول توافقی که بتواند صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران را تضمین کند و توافقی دیرپا نخواهد انجامید. گروه شش باید به اصول خود پایبند بماند تا حصول یک توافق خود را تضمین کند. با این حال، اگر ایران خواستار آن است که گروه شش اصول اساسی خود را نقض کند و تسلیم شود، توافقی که حاصل می شود دستورالعمل یک فاجعه خواهد بود.