به گزارش پارس به نقل از فارس، در عرصه بین المللی دولت ها همواره مترصد و گوش به زنگ هستند تا از وقایع و رویدادهایی منطقه ای یا جهانی در راستای منافع ملی خود بهره بگیرند یا با درایت از تاثیر منفی وقایع بر کشورهای خود بکاهند و یا مانع آن شوند و به این ترتیب، فرصت سازی را جایگزین فرصت سوزی کنند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست به ویژه اینکه به نظر می رسد دولتمردان کنونی از زمان تصدی و تسلط بر دستگاه دیپلماسی، « دیپلماسی فعال» و « تعامل با کشورها» را سر لوحه کار و فعالیت های خود قرار داده اند.

در برهه کنونی نیز تضاد منافع برخی کشورها و تنش های موجود میان آنها هم در عرصه بین المللی و هم در سطح منطقه، فرصتی را به وجود آورده که با هوشیاری می توان از آنها در راستای منافع ملی ایرانیان بهره گرفت.

نظام تک قطبی و ولع بی حد و حصر برخی کشورها برای به تسخیر در آوردن همه منابع استراتژیک و ژئوپولتیک، همواره سد راه کشورهایی بوده که می خواهند مستقل عمل کنند. ایران نیز از جمله این کشورهاست که از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در نظام تک قطبی با چالش های بزرگی روبرو شده و همواره مخالفان استقلال و خودکفایی جمهوری اسلامی کوشیده اند با تحمیل بحران های مختلف مسیر پیشرفت و ترقی این کشور را مسدود سازند.

اما در برهه کنونی، همین نظام تک قطبی خود دچار بحران شده؛ بحرانی دور از انتظار که از ناآرامی های داخلی اوکراین بر سر پیوستن به تجارت آزاد اروپا کلید خورد و به رو در رو قرار گرفتن روسیه و غرب به ویژه آمریکا منتهی شد. اکنون نیز پیش بینی آینده این بحران دشوار به نظر می رسد به ویژه اینکه روسیه به عنوان یکی از مدعیان این درگیری ها قصد کوتاه آمدن ندارد و می خواهد با برگزاری رفراندوم، زمینه را برای جداسازی شبه جزیره کریمه از اوکراین فراهم سازد. در داخل اوکراین نیز از یک سو، اراده ای برای درگیری نظامی با روسیه بر سر کریمه وجود ندارد و از سوی دیگر، به کمک ابزار تهدید و تحریم غرب می کوشند مانع جدا شدن بخشی از سرزمین های اوکراین شوند. با این حال، آینده این درگیری و تنش در هاله ای از ابهام قرار دارد.

به هر حال، این اوضاع اگر در حد درگیری های لفظی و تهدیدات کلامی دو طرف باقی بماند، می تواند منافعی برای ایران به همراه داشته باشد چراکه این تنش ها، اختلاف و فاصله میان روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی را گسترش می دهد. گسترش دامنه این اختلافات نیز می تواند در راستای منافع هسته ای ایران باشد چراکه اعضای غربی تاثیرگذار در بحران اوکراین، عضو گروه ۱+۵ نیز هستند و با افزوده شدن بر میزان اختلافات این کشورها، اولا امکان هر گونه معامله بر ضد ایران از میان می رود و در ثانی، ایران می تواند با طرفداری از یک گروه، گروه دیگر را تضعیف کند و در این میان، با بالا آوردن کف مطالبات خود و تنزل سقف مطالبات حریف، طرف غربی را تحت فشار قرار دهد.

علاوه بر این، درگیری و اختلاف میان روسیه و غرب، تمرکز بر ایران و مسائل چالشی پیرامون جمهوری اسلامی را کاهش می دهد و در نتیجه چالش ها و دردسرهای کمتری بر ایران تحمیل می شود.

اما فرصتی که اکنون در عرصه سیاست خارجی برای ایران فراهم شده صرفا محدود به حوزه بین المللی نیست و در سطح منطقه نیز اختلاف میان دو عضو تاثیرگذار شورای همکاری خلیج فارس، فرصت دیگری در اختیار ایران قرار داده است. اخیرا عربستان سعودی به همراه امارات و بحرین، در تلاشند قطر را تحت فشار قرار دهند تا بتوانند دوحه را از اتخاذ سیاستی متفاوت از سایر اعضا باز دارند چراکه ماه هاست ساز مخالف زدن های قطری ها شروع شده و تمامی ندارد. به عنوان مثال در جریان آنچه توسط رسانه های غربی بهار عربی نام گرفت، قطر در شرایطی که سایر کشورهای عربی نگران ثبات خود بودند، به حامی انقلاب های عربی تبدیل شده بود.

در حال حاضر نیز سیاست قطر در حمایت از اخوان المسلمین در مصر آتش خشم عربستان، امارات و بحرین را تند کرده است. این سه کشور همچنین درک کرده اند، دوحه تمایل ندارد از مسلح کردن گروه جبهه النصره در سوریه دست بردارد. این در حالی است که عربستان کمک های مالی و تسلیحاتی خود را روانه جبهه اسلامی و نیز ارتش آزاد می کند و اصرار دارد، قطر نیز سیاست های خود را در قبال هر دو این گروه ها با رویکرد ریاض که در واقع، همان رویکرد شورای همکاری خلیج فارس به شمار می آید، همساز و همطراز سازد.

همین اختلافات موجب شد عربستان، امارات و بحرین سفرای خود را از دوحه فرا بخوانند و تصمیم بگیرند تحریم های کاملی علیه قطر اعمال کنند.

در میانه این اختلاف، ایران می تواند از فرصت پیش رو و فاصله میان عربستان و قطر برای پیشبرد اهداف خود بهره بگیرد. به عنوان مثال جمهوری اسلامی می تواند برای دور زدن تحریم ها از قطری ها کمک بگیرد یا ائتلاف ایجاد شده علیه سوریه را به کمک قطری ها به چالش بکشد. از سوی دیگر، از آنجائیکه قطر رابطه حسنه ای با جماعت اخوان المسلمین دارد، جمهوری اسلامی می تواند به کمک قطری ها روابط خود را با این جریان ریشه دار منطقه ای بهبود بخشد، روابطی که تا حدودی پس از بحران سوریه رو به تیرگی نهاده بود.

ترکیب این دو مبحث بین المللی و منطقه ای می تواند به سود دستگاه دیپلماسی کشورمان باشد. به بیان دیگر، اگر سیاستمداران ایرانی در این حوزه بتوانند به درستی از موقعیت به وجود آمده بهره بگیرند، می توانند نتایج خوبی در زمینه امنیتی و منافع ملی برای ایرانیان به ارمغان آورند.