به گزارش پارس به نقل از فارس، مهدی فضائلی اظهار داشت: « من معتقدم حتی اگر قرار باشد قانون اساسی عوض شود، باید شرایطی فراهم شود تا مانند بسیاری از کشورها دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زود هنگام برگزار کند تا مردم رای دهند و سیستمی هماهنگ پدید آورند» .

تصور کنید چنین جمله ای در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد یا رئیس جمهوری اصولگرا، از سوی یکی از حامیانشان مطرح می شد، آنوقت می دیدیم که اصلاح طلبان مدعی، از جمله گوینده این جمله یعنی سعید حجاریان چه ها که نثار گوینده و تبار وی نمی کردند! ولی ازچند روز پیش که نظریه پرداز اصلاحات این پیشنهاد را مطرح کرده است همقطارانش تقریبا" هیچ واکنش جدی به این اظهارات نشان نداده اند؛ چرا؟

متاسفانه تبارگرایی و قبیله بازی در زیر نام مدرن تحزب، مهمترین دلیل این سکوت تایید آمیز است.

بد نیست این افراد واکنش جریان اصلاحات را به سخن نادرست اما به مراتب رقیقتر احمدی نژاد که مجلس را در راس امور نمی دانست مرور کنند تا متوجه شوند تفاوت از کجاست تا به کجا!

شاید برخی، اصولگرایان را هم به چنین کنش ها و واکنش های قبیله ای متهم کنند، من در صدد نفی مطلق این اتهام نیستم اما یادآوری می کنم در دوران احمدی نژاد (هرچند نه او خود را اصولگرا می دانست و نه بسیاری اصولگرایان) در بسیاری موارد از جمله همین مورد که او مجلس را در رأس امور نمی دانست، بخشی از تندترین واکنش ها از سوی اصولگرایان بود.
نکته و سؤال دیگر، چرایی طرح این موضوع در این مقطع است.



یک احتمال، اشتباه حجاریان و اصطلاحاً گاف تلقی کردن این سخن اوست؛ موضوعی که سابقه دارد؛ هنگامی که وی جنبش دانشجویی را حرف مفت خواند! البته این اشتباه خصوصاً در شرایطی که جریان اصلاحات برای تصاحب مجلس دهم برنامه ریزی کرده است، اشتباه بزرگی است چرا که معلوم می شود این جریان برای مجلس و نمایندگان آن، اصالتی قائل نیست. احتمال دیگر پوست خربزه گذاشتن زیر پای دولت روحانی است تا او را وارد عرصه هایی کنند که نتیجه اش از هم اکنون معلوم است؛ نکته ای که روحانی و دولت او باید حواسشان جمع باشد و موضع قاطع و صریحی در برابر این اظهارات بگیرند.

یاد آوری این سابقه خالی از لطف نیست که در سال ۶٨ و هنگام بازنگری در قانون اساسی، برخی پیشنهاد امکان انحلال مجلس را به عنوان یکی از اختیارات مصرح رهبری، مطرح کردند ولی رهبر دور اندیش انقلاب طی نامه ای به مرحوم آیت الله مشکینی از ایشان خواستند این موضوع را از دستور خارج کنند.

ضمناً نباید فراموش کنیم که جریان متبوع آقای حجاریان بر خلاف همه ادعاهایش، هم به لحاظ نظری و هم عملکرد، به شدت تمامیت خواه و انحصار طلب است و هر گاه میدانی پیدا کرده است همه رقبا را حذف کرده و بدنبال افزایش اختیارات خود بوده است.

موج گسترده عزل مدیران و برکناری نیروها پس از دوم خرداد ٧۶ و تئوریزه کردن آن رفتار و طراحی یکی از لوایح دو قلو برای افزایش اختیارات رییس جمهور در زمان خاتمی از جمله همین موارد است. کسانی که مخالف اختیارات قانونی ولی فقیه بودند و آنرا اقتدار گرایی قلمداد میکردند، خود برای افزایش اختیاراتشان و بر خلاف قانون چه تکاپویی که نکردند. اظهارات این تئوریسین اصلاحات بر ملا شدن دوباره این روحیه و جلوه دیگری از تمامیت خواهی این جریان است.